آدرس خانه شهید زین‌الدین، خیابانی حوالی آسمان

شهید مهدی زین‌الدین یکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس است که با فرماندهی لشکر ۱۷ علی بن‌ابی طالب رشادت‌های بسیاری از خود نشان داد.
کد خبر: ۴۸۹۷۲۶
تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۴۰۰ - ۱۹:۲۹ - 18November 2021

آدرس خانه شهید زین‌الدین، خیابانی حوالی آسمان

به گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، سلام بر آنان که لباس‌های خاکیشان همچون آینه‌ای پاک بود که با پوشیدنش دل از اهل خاک بریدند و با ساختن خانه‌ای در حوالی آسمان عند ربهم شدند. یکی از آینه پوشان سردار خیبر شکنی بود با نام بلند «مهدی شیخ زین‌الدین» که ۱۸ مهر ۱۳۳۸ در انبوه زمینیان درخشید و هستی آسمانی‌اش در خاک تجلی یافت.

دوران کودکی و جوانی

در خانواده‌ای مذهبی و متدین رشد کرد. با ورود به مدرسه و آغاز زندگی تازه، اوقا ت فراغتش را در کتاب‌فروشی پدر می‌گذراند. چون کودکی بسیار باهوش بود قرآن را نیز در کنار تحصیل فرا گرفت. در دوران تحصیلات متوسطه به لحاظ زمنیه‌هایی که داشت با مسائل مذهبی و سیاسی آشنا شد و در مسیر مبارزات سیاسی علیه رژیم پهلوی به دلیل نپذیرفتن شرکت اجباری در حزب رستاخیز از مدرسه اخراج شده بود، با تغییر رشته و علیرغم تنگنا و فشار سیاسی تحصیل را ادامه داد و رتبه چهارم را درمیان پذیرفته‌شدگان دانشگاه شیراز به دست آورد، اما با تبعید پدرش به سقز از ادامه تحصیل منصرف شد و به شکل جدی‌تری فعالیت مبارزاتی علیه رژیم فاسد شاهنشاهی را ادامه داد.

پدرش پس از زمانی کوتاه به اقلید فارس تبعید شد و دور از خانواده مدتی را در آنجا گذراند. با شروع مبارزات مردمی علیه رژیم در سال ۱۳۵۶ پدر مخفیانه به قم رفت و خانواده را نیز منتقل کرد. از آن پس مهدی به همراه پدر و جمعی دیگر در ساماندهی و پیشبردن انقلاب در شهر قم تلاش‌های بسیاری کردند.

عضویت در سپاه

با به ثمر رسیدن تلاش‌های جمعی و پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، شهید زین‌الدین ابتدا به جهاد سازندگی و سپس به سپاه پاسدان پیوست. پس از مدتی به عنوان مسئول اطلاعات و عملیات سپاه پاسداران قم فعالیت‌های خود را ادامه داد. گرفتن این مسؤلیت مقارن با توطئه‌های پی‌در‌پی ضدانقلاب بود که او با توانایی، خلاقیت و مدیریت بالایی که داشت به بهترین شکل ممکن آن‌ها را خنثی و این مر حله بحرانی فعالیت سیاسی را از سر گذراند.

هنوز نخستین شعله‌های جنگ تحمیلی بر افروخته نشده بود که آقا مهدی با طی دوره آموزش کوتاه‌مدت نظامی همراه با یک گروه صدنفره عازم جبهه‌های نبرد شد و نخستین رویارویی مستقیم با دشمن را تجربه کرد. او در طول دوران حضورش مسئولیت شناسایی یگان‌های رزمی، مسئولیت اطلاعات و عملیات قرارگاه نصر، فرماندهی تیپ علی بن ابیطالب (ع)، فرماندهی لشگر خط شکن علی بن ابیطالب (ع) و فرماندهی لشگر ۱۷ علی بن ابیطالب (ع) را بر عهده گرفت.

شهادت

سرانجام این سردار سرافراز اسلام در حالی که تنها ۲۵ سال داشت، ۲۹ آبان ۱۳۶۳ خورشیدی به همراه برادرش مجید زین الدین در مأموریتی که از کرمانشاه به طرف سردشت درحرکت بود در منطقه تپه ساروین با گروهک‌های ضد انقلاب درگیر و به فیض شهادت نائل آمد.

به دلم افتاد که باید بیایم

مادر شهید زین‌الدین در خاطره‌ای از فرزندش می‌گوید: چند روزی بود مریض شده بودم و تب داشتم. حاج آقا خانه نبود. از بچه‌ها هم که خبری نداشتم. یکدفعه دیدم در باز شد و مهدی با لباس خاکی و عرق کرده آمد داخل خانه، تا دید رختخواب پهن است و خوابیده‌ام، یک راست رفت توی آشپزخانه. صدای ظرف و ظروف و بازشدن در یخچال می‌آمد. برایم آش بارگذاشت. ظرف‌های مانده را شست. سینی غذا را آورد و کنارم نشست. گفتم «مادر! چه طور بی‌خبر آمدی؟» گفت: «به دلم افتاد که باید بیام.»

به راستی که حضور این ستارگان در آسمان زندگی حتما برای اهل خاک نشانِ راه است و چه زیبا است که آدمی گوهر عملش را با خلوص نیتشان بسنجد و محک بزند تا بتواند کنارشان جایی حوالی آسمان سکنی گزیند.

منبع: نوید شاهد

انتهای پیام/ ۹۱۱

نظر شما
پربیننده ها