به گزارش خبرنگار دفاعپرس از تبریز، «علی تجلایی» متولد پنجم مرداد 1338 در تبریز است که سالها در جبهههای حق علیه باطل و حماسه سوسنگرد، عملیاتهای فتحالمبین، بیتالمقدس، رمضان، والفجر مقدماتی، والفجر 2، والفجر 4، خیبر، بدر و... حضور داشت و سرانجام پس از مجاهدتهای فراوان در راه دفاع از خاک وطن، 25 اسفند سال 1363 در منطقه شرق دجله به شهادت رسید.
وی در زمان جنگ تحمیلی مسئولیتهای مهمی همچون فرماندهی گردانهای شهید مدنی، شهید قاضی، جانشینی تیپ 31 عاشورا، معاونت آموزشهای تخصصی سپاه، جانشین قرارگاه ظفر و ... را بر عهده داشت.
تجلایی که در شکست محاصره سوسنگرد حماسه آفرینی کرد، در مجموعه نوشتههای خود این عملیات را چنین روایت میکند:
اوایل جنگ، سال ۱۳۵۹ با اصرار زیاد به ستاد عملیات جنوب، حكم حمله به دهلاویه را گرفتم. مسئولیت این محور به اینجانب واگذار شد؛ گروهی به استعداد سی و شش نفر به مسئولیت برادر زندی و گروه دیگری از نیروهای ویژه ارتش به سرپرستی سروان احمدی که اخیرا دیدم سرگرد شدهاند.
این دو گروه قرار شد زیر نظر من کار بکنند. دشمن نیز در این روزها به فکر محاصره سوسنگرد از محورهای بستان، دهلاویه، هویزه، سوسنگرد و طراح جاده اهواز ـ ده جلالیه بود.
اما نیروهای سپاه به اتفاق نیروهای بسیج و یک تعداد نیروهای مختلف در منطقه دهلاویه مستقر بودیم که صبح روز بیست و سوم آبان ۱۳۵۹ نیروهای مزدور بعثی عراق به برادران پاسدار يورش آوردند که در این درگیریها دهها تانک، خودرو و نفربر شرکت داشتند و با تعداد بیش از چهار هزار و 100 نفر پیاده نظام پیشروی کردند که در این موقع به کمین برادران پاسدار برخورد کردند. بعد از دو ساعت درگیری، برادران پاسدار یا به جا گذاشتن دهها نفر مجروح و شهید مجبور به عقب نشینی شدند تا در سنگر دهلاویه به اتفاق برادران دیگر مقاومت کنند.
موقعی که ما به سوسنگرد آمدیم، این محل یک حالت تدافعی داشت. نیروهای سپاه و بسیج بودند که به صورت چریکی عمل میکردند. امکانات کمی در اختیارشان قرار داشت و همچنین بازدهی آنان نیز به اندازه امکانات شان کم بود.
موقعی که ما اعزام شدیم، وضع شهر عادی بود و این یک تاکتیک نیروهای عراقی است که وقتی می خواهند وارد شهری بشوند، از چند روز قبل آن جا را با توپ و خمپاره میکوبند تا شهر از مردم عادی خالی شود، کوبیدن شهر سوسنگرد، بعد از دهلاویه شروع شد که برادران ما در آن منطقه با وجود اینکه که از نظر سلاح در مضيقه بودند، تا آخرين حد ایستادگی کردند و نگذاشتند دشمن از طرف سابله به طرف سوسنگرد بیاید، جاده اهواز به وسیله نیروهای عراقی بسته شد و دشمن توانست سوسنگرد را محاصره کند.
از شب تا صبح ۲۴ آبان سال ۵۹ توپخانه عراق شهر را میکوبید. صبح ۲۴ آبان سال ۵۹ خواستیم نیروها را سازماندهی کنیم. چون تانکها کاملا به شهر نزدیک شده بودند، در حدود ساعت ۱۱:۳۰ سروان احمدی مسئول گروهی از برادران با اینجانب تماس گرفته و اصرار داشت که عقب نشینی کنند. ولی من در جواب این برادر گفتم که هیچ کس حق عقب نشینی ندارد و تا آخرین نفس خواهیم ایستاد و برادران حتی با این که زخمی بودند و خونریزی داشتند، به هیچ وجه حاضر نبودند که سنگر را رها کنند.
بالاخره دشمن با به جا گذاشتن دهها تانک و نفربر و چند کشته، ساعت ۵:۳۰ عصر عقب نشینی کرد که در این موقع به اینجانب خبر دادند که از ساعت هشت صبح، جاده سوسنگرد ـ اهواز بسته شد و گروهی از نیروهای دشمن از طرف کوههای «الله اکبر» و «هویزه» به طرف شهر پیشروی میکنند. برای اینکه به کمک نیروهای موجود در شهر برسیم، شبانه به طرف سوسنگرد حرکت کردیم و ساعت شش صبح در سوسنگرد مستقر شدیم. بیمارستان شهر پر بود از کشته و زخمیهای درگیری. البته در درگیری دهلاویه برادران مقدار زیادی از انواع مهمات از مزدوران بعثی به غنیمت گرفتند. واقعا برادران در دهلاویه حماسه آفریدند.
انتهای پیام/