شهید کوهى: با عشق به جهاد علیه دشمن برخاسته‌ام

شهید علی‌محمد کوهى در قسمتی از وصیت‌نامه خود آورده است: «خداى را شکر می‌کنم که شعله‌هاى عشق جهاد را در وجودم افروخته و در چنین لحظات حساس و سرنوشت‌ساز توفیقى نصیبم ساخته تا رو در روى دشمنان خدا و اسلام به مبارزه برخیزم.»
کد خبر: ۴۹۱۸۰۹
تاریخ انتشار: ۰۸ آذر ۱۴۰۰ - ۱۷:۰۴ - 29November 2021

شهید کوهى: با عشق به جهاد علیه دشمن برخاسته‌ام

به گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، «شهید» شاهد شهود عرفانی شد و نقش هرچه خوبی را در چهارفصل گیتی نمایان کرد و چشم ستارگان آسمان را روشن، ققنوس هشت جنت که هفت آسمان را مجذوب خود کرده است، همان عاشقی که در وادی مقدس عاشقی، پر پرواز گشود و فرشتگان را نوازشگر روح نابش کرد.  

می‌خواهیم هر روز را با نامی و یادی از این ستاره‌ها، شب کنیم و کار را با تبرک و مدد از این عارفان عاشق آغاز؛ باشد که ادای دینی باشد بر آن همه رشادت، شهامت، مجاهدت و شجاعت... «برگ سبزی، تحفه درویش»، «تا چه قبول افتد و چه در نظر آید».

وصیت‌نامه شهید علی‌محمد کوهی

«بسم الله الرحمن الرحیم

اگر خداوند به‌وسیله گروهى از مردم جلوی فساد گروه دیگر را نگیرد فساد زمین را فرا خواهد گرفت.

ستایش خداى را که همواره پرتو نور رحمتش بندگانش را شامل است و ما را غرق در نعمت‌هاى خودساخته. درود بر پیامبران الهى خصوصاً پیامبر اسلام محمد (ص) که هادیان و راهنمایان راه حقیقت و راستى بوده و انسان‌ها را بدین راه رهنمون بوده‌اند درود بر ائمه اطهار که ادامه‌دهندگان راه پیامبر اسلام بوده‌اند و درود بر رهبر کبیر انقلاب این امید مستضعفان جهان که با رهبرى پیامبرگونه‌اش به انسان‌ها زندگى می‌بخشد.

هر کس که آشنایى اندک با قرآن و اسلام دارد به‌خوبی می‌داند در تمام دستورات و تعالیم و قوانین این دین مصلحت و سعادت بشر منظور شده است نه خواسته و لذتش چراکه بسیار لذات و خواسته‌ها که انسان را به دیار تباهى و فساد می‌کشاند و در مقابل چه بسیار سختى و مشکلات که انسان را به سرمنزل مقصود که سعادت بشرى در آن نهفته است می‌رساند.

راستى زندگى چیست و زندگان چه می‌خواهند آیا گرسنه بودن و سیر شدن و دوباره احساس گرسنگى کردن و به تلاش انباشتن شکم افتادن زندگى است و یا آیا ساختن و ویران کردن و بناى نو بنیان نهادن و به دنبال این گونه مسائل دویدن و بخوابى گران فرو رفتن زندگى است؟

می‌دانیم که هدف زندگى این نیست هرگاه در پی پاسخ به چنین سؤالی برمی‌آیم به یاد سخن الگوى عظمت‌هاى انسان‌ها می‌افتم که فرمود  «انما الحیوة عقیده و الجهاد» زندگى ایمان است و مبارزه در راه آن، این بهترین و جامعترین پاسخ است، هر چقدر این مظهر ایمان بزرگتر باشد انسان را بزرگ‌تر می‌کند و هر چقدر کوچکتر باشد آن را به پستى و تباهی می‌کشاند؛ و هر کس که انسان و هدف او را بشناسد و به اسرار ناشناخته وجودى او پى ببرد و به او ایمان پیدا کند براى انسان شدن و انسان ماندن پیکارى سخت را آغاز می‌کند و در این نبرد شکوهمندانه است که به زندگى حقیقى می‌رسد و ما مصداق بارز این سخن حسین ابن على (ع) را در صحراى کربلا دیدیم و دیدیم چه مردان بزرگى در راه انجام وظایف الهى و ایمان و عقیده و براى نجات انسان‌ها و زندگى آن‌ها چگونه مرگ باشرافت را پذیرفتند و در این راه به شهادت رسیدند.

خداى را شکر می‌کنم که شعله‌هاى عشق چنین جهادى را در وجودم افروخته و در چنین لحظات حساس و سرنوشت‌ساز توفیقى نصیبم ساخته تا رو در روى دشمنان خدا و اسلام به مبارزه برخیزم و به وظیفه شرعى و انسانى خود عمل کنم و اگر در این راه جان ناقابل خود را فدا کردم خود می‌دانم که این نه از استحقاقى است که من دارم بلکه از لطف و کرمى است که خدا نسبت به من ارزانى داشته است.

سخنى که با خانواده و بستگانم دارم این است که اگر در این راه مقدس شهادت نصیبم شد بدانید این چیزى است که من همیشه آرزوى آن را داشتم و آن را یک رحمت الهى می‌دانم و شما نیز با این گونه مردن‌ها فریادتان را رساتر سازید و بدانید این شهادت‌هاست که زندگى مى‌سازد و گل‌های سرخ امید و آرزو براى انسان‌ها به ارمغان می‌آورد و من خدا را شکر می‌کنم که شما نیز بر همین عقیده هستید.»

منبع: فارس

انتهای پیام/ ۹۱۱

نظر شما
پربیننده ها