به گزارش خبرنگار دفاعپرس از زاهدان، «حسین بندانی» 9 بهمن 1349 در شهرستان «زابل» بهدنیا آمد و سرانجام 21 دی 1365 در «شلمچه» ندای حق را لبیک گفت و به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
وصیتنامه شهید «حسین بندانی»
«بارالها این خدمت ناچیز را از ما بپذیر زیرا که تویی شنوای دانا».
با سلام و درود فراوان بر امام زمان (عج) و نایب برحقش امام خمینی و با سلام و درود فراوان به خانواده های معظم شهدا و مجروحین و مفقودین و سلام و درود بر رزمندگان اسلام.
پدر و مادر، خواهران و برادران عزیزم سلام، وصیت من به شما این است که راه شهیدان را ادامه داده و سنگرهایشان را خالی نگذارید. وصیت من به امت حزبالله و همیشه در صحنه ایران این است که سنگر شهیدان را خالی نگذارند و همیشه در صحنه باشند. پدر و مادرم عزیزم از شما طلب حلالیت می نمایم و از خواهران و برادران خود نیز می خواهم که مرا حلال کنند و اگر از من بدی دیدهاید، مرا ببخشید. پدر جان برایم عزاداری نکنید و برایم جشن دامادی برپا کنید. زیرا که من هم مانند علی اکبر (ع) و قاسم (ع) ناکام شهید شده ام.
از تمامی دوستان، آشنایان و خویشاوندان، برایم طلب حلالیت نمایید. به دبیرانم از طرف من سلام برسانید. وصیت من به دوستان هم کلاسی و دانش آموزان این است که سنگرها را خالی نگذارند و سلام مرا به تمامی خانواده های شهدا به خصوص خانواده شهید عبدالحسین باقی برسانید و از آن ها برایم حلالیت بطلبید.
پدر و مادر عزیزم اگر بعضی مواقع باعث ناراحتی شما گردیدم، عذر میخواهم و امیدوارم که مرا ببخشید. نمیدانم که این وصیتنامه کی به دست شما خواهد رسید هر کجا که توانستید مرا دفن کنید. از شما میخواهم که پس از شهادتم گریه و زاری نکنید چون کسی که شهید شد، دیگر احتیاج به گریه و زاری ندارد.
از شما می خواهم که شبهای جمعه سر مزار من بیایید و برای آمرزش من دعا کنید و از خداوند بخواهید که این هدیه ناقابل را از شما قبول کند و خوشحال باشید که این امانت الهی را به صاحبش برگرداندهاید. امیدوارم که کاری انجام ندهید یا حرفی نزنید که باعث ضایع شدن اجر شما گردد. هر چند که از دست دادن فرزندی که چندین سال برای او زحمت کشیدهاید، بسیار سخت است، خواهش من این است که کاری نکنید که باعث شادی دشمنان انقلاب گردد.در پایان باز هم از تمامی امت حزب الله میخواهم که سنگرهای شهدا را خالی نگذارند.
انتهای پیام/