فرمانده توپخانه سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس مطرح کرد؛

ظهور «گفتمان مقاومت» در دوران انقلاب اسلامی و دفاع مقدس

سردار زهدی در گفت‌وگویی، به تبیین تأثیرات گفتمان انقلاب اسلامی بر دفاع مقدس پرداخت.
کد خبر: ۴۹۳۹۶۸
تاریخ انتشار: ۲۰ آذر ۱۴۰۰ - ۱۲:۲۲ - 11December 2021

اثربخشی گفتمان انقلاب اسلامی در فرآیند دفاع مقدسبه گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس به نقل از روابط عمومی موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، زمانی که جنگ عراق علیه ایران شکل گرفت، بسیاری از بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی بر این اعتقاد بودند که موازنه قدرت به نفع عراق و ناسیونالیسم عرب در حال تغییر است. در این دوران صدام حسین به‌ عنوان نماد همبستگی هویت عرب رادیکال در خاورمیانه ایفای نقش می‌کرد. کشور‌های محافظه‌کار عرب نیز نسبت به پیامد‌های انقلاب اسلامی ایران نگران بودند. آنان به دلیل چنین رویکردی از صدام حسین در روند جنگ علیه ایران حمایت کردند. بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران معتقدند حماسه دفاع مقدس حاصل تداوم و حتی تثبیت گفتمان و ارزش‌هایی است که در انقلاب اسلامی بروز کرد و در جامعه ایران و در سطح جهان خود را به ظهور رساند.

حال در این مورد، سردار سرتیپ پاسدار «یعقوب زهدی» فرمانده توپخانه سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس و از همرزمان شهید «حسن طهرانی مقدم» گفت‌وگویی را انجام داده که ماحصل آن به شرح زیر است:

نظر خود را در مورد فرآیند حماسه دفاع مقدس که طبق نظرات بسیاری از کارشناسان حاصل تداوم و تثبیت گفتمان و ارزش‌هایی است که در انقلاب اسلامی بروز کرد و در جامعه ایران و در سطح جهان خود را به ظهور رساند.» توضیح بفرمایید.

زمانی که جنگ عراق علیه ایران شکل گرفت، بسیاری از بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی بر این اعتقاد بودند که موازنه قدرت به نفع عراق و ناسیونالیسم عرب در حال تغییر است. در این دوران صدام حسین به‌ عنوان نماد همبستگی هویت عرب رادیکال در خاورمیانه ایفای نقش می‌کرد. کشور‌های محافظه‌کار عرب نیز نسبت به پیامد‌های انقلاب اسلامی ایران نگران بودند. آنان به دلیل چنین رویکردی از صدام حسین در روند جنگ علیه ایران حمایت کردند.

شاخص‌های فرهنگ سیاسی ایران که در روند جنگ ایران و عراق تأثیر قابل‌ توجهی برجای گذاشتند، متنوع بوده و هر یک از آنان توانسته‌اند جلوه‌هایی از قدرت و مقاومت را بازتولید کنند. به عبارت دیگر بسیاری از شاخص‌های فرهنگ سیاسی ایران ماهیت هویت‌گرا، عدالت‌جویانه و شالوده‌شکن داشته است. این امر نشان می‌دهد که انقلاب اسلامی ایران توانست جلوه‌هایی از ساختارشکنی بین‌المللی را در برابر اقتدار بازیگران مسلط بین‌المللی و قدرت‌های بزرگ به وجود آورد. چنین فرآیندی در دوران جنگ عراق علیه ایران بازتولید شد.

پیوند نشانه‌های گفتمانی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را می‌توان در مفهوم «گفتمان مقاومت» تبیین کرد. مذهب و مؤلفه‌های مذهبی در اسطوره‌سازی جنگ نقش تعیین‌کننده‌ای داشته است. به عبارت دیگر، بسیاری از اسطوره‌های جنگ ایران و عراق تحت تأثیر شاخص‌های فرهنگی، مذهبی و تاریخی شکل گرفته است. به‌ کارگیری واژه‌هایی مانند «فتح کربلا» را می‌توان به‌ عنوان یکی از اصلی‌ترین مؤلفه‌های انتقال ارزش‌ها و شاخص‌های دینی در فرآیند منازعات بین عراق و ایران دانست.

مقاومت در روند دفاع مقدس از یک سو دارای نشانه‌های مذهبی بوده و از سوی دیگر با آموزه‌های تشکیل‌دهنده فرهنگ سیاسی ایران پیوند گسترده‌ای داشته است. به‌کارگیری چنین واژه‌هایی، انگیزه جوانان و شهروندان ایرانی برای بهره‌گیری از قالب‌های دینی و انتقال آن به حوزه کنش سیاسی و نظامی را نشان می‌دهد. در چنین فرآیندی، جنگ ایران و عراق توانست مؤلفه‌های فرهنگ اجتماعی که در طول سالیان تاریخی گسترده صرفاً ماهیت دینی و اجتماعی داشته را به حوزه نظامی و استراتژیک انتقال دهد.

نشانه‌های فرهنگی که در فرآیند دفاع مقدس نقش تعیین‌کننده‌ای داشتند، از تنوع قابل‌توجهی برخوردار بودند اما برخی از این مؤلفه‌ها توانستند آثار مؤثرتری در ارتباط با شکل‌گیری «قدرت مقاومت» نیرو‌های نظامی ایران در فرآیند جنگ تحمیلی برجای بگذارند. در این ارتباط می‌توان به شاخص‌های حماسه عاشورا، اسطوره آرش کمانگیر، شهادت‌گرایی ایدئولوژیک، آخرت‌گرایی و همچنین روح رمانتیک جامعه ایرانی برای مقاومت و آخرت‌گرایی اشاره کرد. هر یک از این مؤلفه‌ها یکی از شاخص‌های قدرت مقاومت را تشکیل می‌دهد.

پس به نظر شما مذهب نقش اساسی و تعیین‌کننده‌ای در دفاع مقدس داشته است؟

فرآیند‌های اثربخشی و نقش‌یابی نیرو‌های انقلابی در روند دفاع مقدس بیانگر این واقعیت است که مذهب و مؤلفه‌های فرهنگی - ارزشی در شکل‌گیری عوامل تکوینی فرهنگ سیاسی مقاومت در ایران تأثیر اساسی داشته است. مذهب و قالب‌های کنش دینی در روند انقلاب اسلامی را می‌توان بخشی از قواعد تنظیمی دانست که به گونه تدریجی ارتقاء پیدا کرده و نقش خود را در حوزه «قواعد تکوینی» مربوط به دفاع مقدس ایفا کرد. به همان گونه‌ای که قواعد تکوینی بر اساس مؤلفه‌های فرهنگی - اجتماعی شکل می‌گیرد، تحولات بین‌المللی و حوادث امنیتی با مؤلفه دیگری به نام «قواعد تنظیمی» پیوند می‌یابد. قواعد تنظیمی ماهیت ساختاری دارند، درحالی‌که قواعد و مؤلفه‌های تکوینی انعکاس فرهنگ، ارزش و اندیشه نهفته در جوامع است.

یکی دیگر از ویژگی‌های اصلی انقلاب اسلامی که تأثیر خود را در روند دفاع مقدس برجای گذاشت، ساز و کار‌های فرهنگی و اجتماعی مردم‌گرایانه بود. مردم‌گرایی جامعه ایران، نقش فضای اجتماعی در کنش سیاسی را برجسته می‌سازد. فرآیند مقاومت در جنگ تحمیلی نشان داد که می‌توان از طریق کنش انسانی فرهنگ‌محور، بر قواعد جهان مادی و حتی قواعد تنظیمی تأثیر گذاشت. در این فرآیند پویایی‌های فرهنگ سیاسی می‌تواند شکل جدیدی از تعامل انسانی را به وجود آورد.

منظورتان از مردم‌گرایی چیست؟

مردم‌گرایی هنجاری به معنای نقش «جهان‌اجتماعی» در شکل دادن به شاخص‌ها و فرآیند‌های جهان مادی (همانند روند‌های کنش انقلابی و یا مقاومت در فرآیند دفاع مقدس) است. فرآیند‌های اجتماعی و فرهنگی می‌تواند در زمان، مکان و یا برخی از حوادث سیاسی نقش منحصربه‌فردی ایفا کند. به‌ طور کلی مؤلفه‌های اجتماعی یا «انواع اجتماعی»، وابسته به رویه‌های انسانی، نشانه‌های فرهنگی و قالب‌های ارزشی است. در چنین فرآیندی سرشت آگاهی اجتماعی به وجود آمده و هرگونه کنش سیاسی بر اساس نشانه‌های از آگاهی اجتماعی به وجود می‌آید.

در فرآیند مقاومت نیرو‌های اجتماعی ایران در جنگ تحمیلی می‌توان جلوه‌هایی از آگاهی اجتماعی را دید که در قالب‌های ارزشی و اسطوره‌های دینی - تاریخی قرار می‌گیرد. این مؤلفه‌ها در شکل‌گیری تحولات سیاسی و راهبردی نقش تعیین‌کننده‌ای ایفا می‌کنند. واژه‌ها، مفاهیم، اسطوره‌ها و هیجانات اجتماعی می‌تواند بر روند شکل‌گیری حوادث تأثیرگذار بوده و از سوی دیگر زمینه‌های کنش معطوف به مقاومت را در فرآیند‌هایی همانند جنگ ایران و عراق به وجود آورد.

تکلیف‌گرایی بخش دیگری از شاخص‌های فرهنگ سیاسی و دینی جامعه ایران بوده که آثار خود را در روند دفاع مقدس به جا گذاشت. زمانی که انقلاب ایران پیروز شد هنجار‌های نهفته در فرهنگ سیاسی ایرانی از تنوع نقش‌آفرینی بیشتری برخوردار شدند. به عبارت دیگر مؤلفه‌های اجتماعی الهام گرفته از فرهنگ سیاسی شیعه در دوران بعد از انقلاب جایگاه سرنوشت‌سازی پیدا کردند. در چنین فرآیندی نشانه‌های تاریخی با واقعیت‌های سیاسی پیوند خوردند و در نتیجه زمینه برای واکنش جامعه ایرانی برای مقابله با قدرت‌های بزرگ و نیرو‌های نظامی عراق در جنگ فراهم شد.

چگونگی تعامل میان دولت‌ها انعکاس قالب‌های ارزشی و ایدئولوژیک آنان در ارتباط با فضای سیاسی و بین‌المللی بیرونی است. به هر میزان انگیزه کنشگری در بین گروه‌های اجتماعی افزایش یابد، زمینه برای تأثیرگذاری چنین مؤلفه‌هایی بر ساخت‌های داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی افزایش می‌یابد. هویت‌ها و هنجار‌های اجتماعی می‌تواند با روابط نهادینه شده، شکل گیرند و تغییر پیدا کنند. به هر میزان اشخاص یا کنشگران به ادراکات و برداشت‌های گروه از مشروعیت وابسته‌تر باشند، سیاست‌ها و رویه‌های تصمیم‌گیری را می‌پذیرند که از مشروعیت یا ساختار اجتماعی مناسب‌تری برخوردار باشند.

ما می‌توانیم از «گفتمان دفاع مقدس» نام ببریم؟ یعنی می‌توانیم بگوییم این مؤلفه‌های فرهنگی و اجتماعی در دوران دفاع مقدس به یک گفتمان مستقل و خاص خود تبدیل شد؟ هرچند در راستا و امتداد گفتمان انقلاب اسلامی قرار می‌گیرد.

بله؛ جنگ ایران و عراق توانست قالب‌های ادراکی - فرهنگی جامعه ایرانی را با نشانه‌های ایدئولوژیک پیوند دهد و از طریق ساختار سیاسی تداوم بدهد. در این فرآیند، زمینه شکل‌گیری قدرت مقاومت بر اساس نشانه‌های فرهنگ سیاسی امکان‌پذیر است. مقاومت ایران در فرآیند دفاع مقدس، تحت تأثیر مؤلفه‌های اعتقادی و آرمانی قرار داشته است. به عبارت دیگر می‌توان به این جمع‌بندی رسید که چنین مؤلفه‌هایی در فرهنگ سیاسی ایران وجود داشته است اما با پیروزی انقلاب اسلامی از کارکرد و مطلوبیت اجرایی بیشتری برخوردار شده است.

شکل‌گیری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که نقش محوری در جنگ و دفاع مقدس داشته است، بر اساس ضرورت‌های ایدئولوژیک انجام گرفت. ازجمله مؤلفه‌های ایدئولوژیک که الهام بخش رهبران انقلاب برای سازمان‌دهی نهاد‌های دفاعی انقلابی بوده است، می‌توان به چگونگی تحلیل اسلامی از نظام بین‌الملل اشاره داشت. بر این اساس تهدید، امری واقعی، پایان‌ناپذیر و دائمی است. از سوی دیگر، بر اساس چنین رویکردی نظام جهانی نشانه‌هایی از ساختار تعارضی را بازتولید می‌کند. این ساختار مبتنی بر تفکیک حوزه «دارالاسلام» و همچنین «دارالکفر» است. کشور‌هایی که در حوزه دارالکفر قرار دارند، و در فضای تعارضی با اهداف و ساختار اسلامی قرار می‌گیرند را می‌توان به‌عنوان «دارالحرب» دانست؛ بنابراین دارالحرب در اندیشه اسلامی انقلاب ایران و همچنین تجارب سیاسی- تاریخی ایرانی امری واقعی تلقی می‌شود.

برای مثال یکی از شاخص‌های اصلی گفتمان دفاع مقدس، خوداتکایی و خودکفایی است. اگر ایدئولوژی نظام اعتقادی و آرمانی بر همه جوانب زندگی اجتماعی تأثیرگذار باشد، زمینه برای خودکفایی به وجود می‌آید. جوهر خودکفایی به منزله یک نظام اعتقادی است که نوع خاصی از فلسفه زندگی به شمار می‌رود. ایدئولوژی‌های انقلابی می‌توانند خودکفایی را به‌ عنوان یکی از ضرورت‌های راهبردی کشور‌ها شکل دهند. خودکفایی را می‌توان تلاش سازمان‌یافته کشور‌های انقلابی برای جبران کمبود قابلیت‌های تکنولوژیک و ابزاری دانست. اندیشه خودکفایی منجر به افزایش و ارتقای نقش کشور‌ها در محیط منطقه‌ای می‌شود. هرگاه کشوری در فضای کنش انقلابی قرار گیرد و یا اینکه با نشانه‌هایی از تهدید روبرو شود، زمینه برای ارتقای نقش مؤلفه‌های تأثیرگذار بر خودکفایی به وجود خواهد آمد.

خودکفایی می‌تواند قدرت مقاومت کشور‌ها در روند مناقشات و تهدیدات را افزایش دهد. قدرت مقاومت در روند جنگ تحمیلی انعکاس چگونگی دریافت و ادراکات جامعه ایرانی از تهدیدات خارجی محسوب می‌شود. در شرایطی که جلوه‌هایی از ترکیب تهدید منطقه‌ای و بین‌المللی به وجود می‌آید، انگیزه برای کنش ابتکاری بر اساس قالب‌های هنجاری و ایدئولوژیک بیشتر می‌شود.

یکی دیگر از مؤلفه‌های اختصاصی گفتمان دفاع مقدس، قدرت‌سازی است. هدف اصلی ایران از قدرت‌سازی را باید نیل به موازنه دانست. موازنه ماهیت قدرت‌پایه دارد. در روند دفاع مقدس، ایران توانست در برابر فشار‌های بین‌المللی و همچنین حمایت‌های بی‌دریغ کشور‌های قدرتمند جهان از عراق، به موازنه استراتژیک نائل شود. ابزار اصلی صدام حسین در جنگ علیه ایران، بهره‌گیری از ابزار‌های قدرت مادی بود. ایران برای موازنه نیازمند نشانه‌های دیگری از قدرت ملی بود.

یعنی ما باید موازنه قدرت را در عرصه غیرنظامی جست‌وجو می‌کردیم؟

بعثی‌ها برای تداوم جنگ علیه ایران از ابزار‌های متنوع نظامی و راهبردی بهره گرفته و حمایت قدرت‌های بزرگ را نیز به دست آورده بودند. عراق از مازاد قدرت ابزاری برخوردار بود. در چنین شرایطی، ایران می‌بایست بر اساس نیاز‌ها و قابلیت‌های داخلی خود به کنشگری در برابر عراق مبادرت می‌کرد. مزیت نسبی ایران در این دوران بهره‌گیری از شاخص‌های ایدئولوژیک، ارزش‌های ملی و نشانه‌های فرهنگی بود. این مؤلفه‌ها عامل اصلی تداوم مقاومت ایران در برابر عراق و قدرت‌های بزرگ بودند. تحقق این امر بر اساس بهره‌گیری از زیرساخت‌های فرهنگ ایرانی و ایدئولوژی اسلامی امکان‌پذیر بود.

مقابله با تهاجم نظامی دشمن تابعی از ضرورت‌های راهبردی و ژئوپلیتیکی است. قابلیت و ساختار داخلی ایران به‌گونه‌ای بود که امکان وسوسه عراق و ایالات متحده برای تهاجم نظامی را فراهم می‌کرد. تأثیر وضع داخلی هر کشور برای سیاست دفاعی، از جهت‌های مختلف درخور بررسی است. در دوره آشفتگی داخلی، مشکلات اقتصادی و اجتماعی، صنایع نظامی از امکان سرمایه‌گذاری و حمایت بهره‌مند نبودند. نظامیان نیز با مشکلاتی مانند شأن اجتماعی نازل و حذف از دایره تصمیم‌گیری به دلیل نفوذ لیبرال‌ها و غرب‌گرا‌ها روبه‌رو بودند.

مقابله با تهدیدات نیازمند بهره‌گیری از قابلیت‌های نهفته ایدئولوژیک و اجتماعی بود. چنین نشانه‌هایی در فرهنگ اسلامی - ایرانی توانست زمینه‌های مقاومت در برابر عراق و سایر قدرت‌های بزرگ را فراهم آورد. برخی از خصوصیات فرهنگی - ایدئولوژیک ایرانی با هیجانات عاطفی، تعصب و روحیه مقابله با نیرو‌های تهدیدکننده محسوب می‌شود. برخی دیگر از مؤلفه‌های فرهنگی و رفتاری ایرانیان تحت تأثیر شاخص‌های ایدئولوژیک قرار گرفته و درنتیجه عامل اصلی مقاومت در دوران جنگ ایران و عراق محسوب می‌شود. برخی از تحلیلگران اعتقادند دارند که در فرآیند جنگ، حتی زمینه برای پیوند مؤلفه‌های مذهبی، ایدئولوژیک و اعتقادی با آموزه‌های ناسیونالیستی فراهم شده است. در این فرآیند ایران توانست بیگانه‌هراسی را گسترش داده، رسالت‌گرایی را تثبیت کرده و درنتیجه در برابر تهدیدات عراق مقابله کند.

یکی از ویژگی‌های اصلی گفتمان دفاع مقدس ارتقای سطح توسعه اقتصادی، اجتماعی و راهبردی کشور است. توسعه در گفتمان انقلاب اسلامی مبتنی بر اندیشه «ما می‌توانیم» بوده است. چنین اندیشه‌ای در زمان شکل‌گیری انقلاب اسلامی ظهور یافت. در دوران دفاع مقدس نیز بازتولید شد. در شرایطی که برخی از کارگزاران سیاسی ایران به این موضوع اشاره داشتند که برای پایان دادن به جنگ، باید از سازوکار‌های سیاسی استفاده کرد، برخی از نیرو‌های انقلاب بر ضرورت مقابله و رویکرد عاشورایی تأکید داشتند.

محور اصلی رویکرد عاشورایی را باید گزاره‌ای دانست که بعداً به گفتمان خودکفایی، خوداتکایی و توسعه‌گرایی تبدیل شد. زمانی که جنگ علیه ایران شکل گرفت، نیرو‌های انقلابی بر ضرورت توسعه قابلیت‌ها تأکید داشتند. آنان هرگونه دفاع و مقاومت را از طریق سازوکار‌های بومی و مبتنی بر خوداتکایی اجتماعی تحلیل می‌کردند. برخی تحلیلگران خارجی تأکید دارند که: «جنگ با عراق، رکن اصلی توسعه سیاسی ایران انقلابی بوده است. این جنگ برای نظام سیاسی ایران نتایج مفیدی داشته، به‌عنوان نماد انعطاف‌پذیری انقلاب ایران شناخته شده و زمانی که نیرو‌های عراقی از خاک ایران بیرون رانده شده‌اند این نیرو را می‌توان نماد قدرت پایدار انقلاب ایران دانست.»

انقلاب ایران را می‌توان یکی از تحولات سیاسی مدرن دانست که نیرو‌های اجتماعی آن هویت خود را از طریق مشارکت در جنگ بازتولید کردند. جنگ هشت‌ساله توانست هویت انقلابی را به هویت سازمانی تبدیل کند. زمانی که جنگ پایان یافت، نه‌تن‌ها قالب‌های ایدئولوژیک برای مقابله با تهدیدات در روحیه اجتماعی ایرانیان کاهش پیدا نکرد، بلکه جلوه‌هایی از هویت سازمانی نیز پدیدار شد. این امر ساختار قدرت ایران را در سطح گسترده‌تری تثبیت کرد. کلاً جهت‌گیری سیاسی و امنیتی ایران از سال ۱۹۹۸ به بعد از «استراتژی حفظ‌محور» به «استراتژی توسعه‌محور» تغییر کرد.

یکی از ویژگی‌های مهم انقلاب اسلامی بسیج نیرو‌های مردمی است که در دفاع مقدس به یک شبکه منسجم اجتماعی تبدیل شد و شبکه مقاومت را ساماندهی کرد. در این خصوص هم توضیح بفرمایید.

زیرساخت انقلاب اسلامی ایران را می‌توان بهره‌گیری از سازوکار‌هایی دانست که زمینه‌های لازم برای مقاومت را امکان‌پذیر می‌سازد. نیرو‌های اجتماعی ایران توانستند به گونه تدریجی خود را با ضرورت‌های کنش انقلابی هماهنگ کنند. فرهنگ سیاسی ایران جلوه‌هایی از کنش سازمان‌یافته را در روند مقاومت اجتماعی در برابر عراق نشان می‌دهد. به‌طورکلی الگوی رفتار و کنش سیاسی- اجتماعی جامعه ایرانی معطوف به حرکت‌های توده‌ای برای مقابله با تهدیدات فرارو است.

بسیجیان ایرانی نقش بسیار مؤثری در اجرای عملیات نظامی علیه عراق داشته و جهت‌گیری سیاسی آنان معطوف به مقابله با تهدیدات برون‌مرزی بوده است. سازمان‌دهی نیرو‌های بسیجی از بین گروه‌هایی انجام گرفت که دارای اعتقادات دینی بوده و از سوی دیگر باور‌های عمیقی نسبت به حمایت از انقلاب و مقابله با تهدیدات خارجی به‌ویژه جنگ تحمیلی داشته‌اند. از سوی دیگر نیرو‌های بسیج دارای ویژگی‌هایی ازجمله کنش عاطفی- هیجانی بوده و این امر را می‌توان ناشی از شرایط سنی و همچنین فضای تراژیک ناشی از حمله نظامی عراق به ایران دانست.

شعار نیرو‌های بسیجی در زمان جنگ ایران و عراق تداوم جنگ تا پیروزی است. از سوی دیگر، آنان واژه‌های ایدئولوژیک ازجمله اسطوره‌سازی بازتولید شده در ارتباط با قیام امام حسین (ع) و حادثه کربلا را مورد استفاده قرار می‌دادند. نوحه‌خوانی یکی از روش‌هایی بود که قالب‌های هیجانی این افراد را ارتقا داده و آنان را برای انجام عملیات نظامی انسان‌محور در روند جنگ آماده می‌ساخت. نوحه‌ها با شعار‌های حماسی جنگی پیوند یافته بود. در متن هر نوحه جلوه‌هایی از مظلومیت امام حسین مطرح‌شده و با نشانه‌هایی از مظلومیت انقلاب ایران در روند دفاع مقدس پیوند می‌یافت.

هر نیروی بسیجی به‌عنوان نماد ایدئولوژیک دفاع از انقلاب و مقابله با نیرو‌های مهاجم خارجی محسوب می‌شد. به‌این‌ترتیب آنان توانستند «پارادایم کربلا» را به‌ عنوان زیرساخت شهادت‌گرایی خود شکل داده و از این طریق مشارکت آنان در روند دفاع مقدس از یک‌سو ماهیت گفتمانی - ایدئولوژیک پیدا می‌کرد و از سوی دیگر زمینه برای انجام عملیاتی را فراهم می‌ساخت که می‌توانست منجر به شهادت آنان در فرآیند مقاومت در برابر نیرو‌های تهدیدکننده منطقه‌ای و بین‌المللی باشد.

این عبارت پارادایم کربلا بحث بسیار مهمی است. به نظر می‌رسد حادثه کربلا و قیام سیدالشهدا (ع) بیشترین تأثیر را در دوران دفاع مقدس داشته است و هر کنش دیگری به نوعی حول این محور می‌چرخد؛ لذا عبارات پارادایم واقعاً برای آن اغراق و مبالغه نیست. هرچند بحثی مستقل و مفصل می‌طلبد ولی خیلی کوتاه اگر تحلیلی هم از این مسئله داشته باشید ممنون می‌شوم.

ابتدا توضیحی درباره «مقاومت نامتقارن» در روند دفاع مقدس عرض می‌کنم و از آنجا وارد بحث عاشورا شوم. نیرو‌های اجتماعی زمانی می‌توانند در برابر تهدیدات مقاومت کنند که از سازمان‌دهی مطلوب و مؤثر برخوردار باشند. نیرو‌های بسیج شده در روند انقلاب و بر اساس قالب‌های اندیشه‌ای اسلامی از قابلیت لازم برای مقاومت نامتقارن در برابر تهدیدات برخوردار بودند. در چنین فرآیندی بود که نیرو‌های بسیج شده در دوران دفاع مقدس توانستند جلوه‌هایی از مقاومت نامتقارن را در فرآیند دفاع در برابر نیرو‌های تهدیدکننده منطقه‌ای و بین‌المللی به وجود آورد. شکل‌گیری الگوی مقاومت نامتقارن را می‌توان انعکاس رفتار استراتژیک ایران دانست. در شرایطی که هیچ‌گونه موازنه‌ای در حوزه نظامی و تسلیحاتی بین ایران و عراق وجود ندارد، طبیعی است که نیرو‌های اجتماعی سازمان‌یافته صرفاً از طریق اقدامات فراگیر اجتماعی و کنش در قالب مقاومت نامتقارن ایفای نقش کردند.

حال پارادایم کربلا را در گفتمان مقاومت نامتقارن ببینید. هرگونه کنش هویتی نیازمند شکل خاصی از گفتمان بوده که می‌تواند در دوران منازعات سیاسی و راهبردی مورد استفاده قرار گیرد. عراق از گفتمان مقابله با شیعه و ناسیونالیسم ایرانی برای رویارویی با انقلاب ایران بهره گرفت. نیرو‌های اجتماعی ایران که تحت تأثیر مؤلفه‌های مذهبی بودند، خود را با ضرورت‌های انقلاب اسلامی و دفاع مقدس هماهنگ کردند. این امر نشان می‌دهد که نیرو‌های بسیجی در روند دفاع مقدس صرفاً به کنش‌های عاطفی- هیجانی مبادرت نکردند، بلکه به موازات چنین مفاهیم و قالب‌هایی جلوه‌هایی از گفتمان سیاسی و ایدئولوژیک را به‌عنوان پشتوانه عملیات نظامی و بسیج سازمانی قرار داده‌اند.

پارادایم کربلا را می‌توان یکی از شاخص‌های اصلی و بنیادین گفتمان دفاع مقدس دانست. نیرو‌های اجتماعی بسیج شده در روند دفاع مقدس از ارزش‌های ایدئولوژیک نظام سیاسی ایران حمایت می‌کردند. در این دوران قالب‌های گفتمانی مسلط انقلاب اسلامی ایران در چارچوب «شهادت‌گرایی و اسطوره کربلا» شکل گرفت. گفتمان کربلا عامل مؤثری در شکل‌گیری فرآیند مقاومت و تداوم جنگ دفاعی ایران محسوب می‌شود. چنین نیرو‌هایی توانستند محور اصلی اعتماد جامعه به قدرت اجتماعی برای مقابله با تهدیدات محسوب شوند.

وفاداری ایدئولوژیک نیرو‌های داوطلب در روند دفاع مقدس، منجر به شکل‌گیری فرآیندی شد که بر اساس قالب‌های مفهومی و گفتمانی «حماسه کربلا» و «اسطوره عاشورا» بازتولید می‌شد. واژه «دفاع مقدس» ازاین‌جهت مورد استفاده قرار می‌گرفت که «دفاع سرزمینی» از اهمیت و مطلوبیت بالایی برخوردار بوده و در این فرآیند، انگیزه درونی کنشگران دفاع مقدس بر اساس نشانه‌هایی از حماسه کربلا و اسطوره عاشورا سازمان‌دهی شده بود. عشق به زیارت کربلا و بیان ارادت نسبت به مظلومیت امام حسین (ع) در کربلا، انگیزه طیف گسترده‌ای از نیرو‌های داوطلب برای نقش‌یابی دفاعی ایران را شکل می‌داد.

البته مفاهیم سرزمینی و ایدئولوژیک در مقاومت نامتقارن با هم پیوند خورده بودند. یکی از دلایل اصلی تداوم مقاومت کشور‌های انقلابی همانند اتحاد شوروی در جنگ دوم جهانی و ایران در روند دفاع مقدس را می‌توان پیوند مفاهیم سرزمینی و ایدئولوژیک دانست. شعار «برای فتح کربلا، پیش به‌سوی جبهه‌ها» را می‌توان به‌ عنوان ترجیع‌بند شعار دیگری دانست که با عنوان «جنگ، جنگ تا پیروزی» استفاده می‌شد. به همین دلیل است که هرگاه زمینه برای بسیج گروه‌های اجتماعی به مناطق جنگی فراهم می‌شد، شعار محوری آنان «برای فتح کربلا، پیش به‌سوی جبهه‌ها» بوده است.

کنش نیرو‌های بسیجی بر اساس آموزه‌های ایدئولوژیک به‌ویژه پارادایم کربلا بر اساس حس ازخودگذشتگی و ایثار انجام گرفت. در این فرآیند، مفاهیم ناسیونالیستی معطوف به حفظ تمامیت سرزمینی با نشانه‌های ایدئولوژیک پیوند خورده و زمینه حراست از انقلاب و ساختار سیاسی ایران را به وجود آورد. ترکیب دو مؤلفه یاد شده در حفظ تمامیت سرزمینی ایران نقش مؤثری داشته است. نیرو‌های بسیجی با نماد‌های مذهبی و اعتقادات دینی خود توانستند یکی از نقاط عطف تاریخ سیاسی و نظامی ایران را در روند جنگ هشت‌ساله ایران و عراق ایجاد کنند. 

انتهای پیام/ 118

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار