وصیت‌نامه شهید «ابوالفضل رمضانی»؛

دوست دارم همچون حضرت ابوالفضل (ع) ترکش دست‌هایم را قطع کند

شهید «ابوالفضل رمضانی» در بخشی از وصیت‌نامه خود آورده است: «دوست دارم همچون حضرت ابوالفضل العباس (ع) ترکش‌ها دست‌هایم را قطع کنند و سپس گلوله‌ها آماج سرم شوند، ان‌شاءالله. و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه»
کد خبر: ۴۹۴۵۲۸
تاریخ انتشار: ۲۳ آذر ۱۴۰۰ - ۰۹:۴۴ - 14December 2021

دوست دارم همچون حضرت ابوالفضل (ع) ترکش دست‌هایم را قطع کندبه گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از کرج، «ابوالفضل رمضانی» در تاریخ 2 اردیبهشت سال 1343 در شهر تهران دیده به جهان گشود و در سال 1360 هنگام عملیات رمضان به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شتافت. وی در تاریخ 15 مهر سال 1362 نیز در لبیک به فرمان امام خمینی (ره) به خدمت سربازی اعزام شد و به مدت دو سال در سنگر نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران مشغول به خدمت بود.

ابوالفضل در تاریخ 26 اسفند سال 1364 نیز به همراه راهیان کربلای 1 شهرستان کرج، عازم جبهه‌های نبرد حق علیه باطل و در واحد تخریب لشکر 10 حضرت سیدالشهدا (ع) مشغول خدمت شد. وی سرانجام در تاریخ 17 تیر سال 1365 در جریان عملیات کربلای یک در مهران به شهادت رسید و پیکرش در امامزاده طاهر (ع) کرج به خاک سپرده شد. در ادامه بخشی از وصیت‌نامه این شهید را می‌خوانیم:

برادران، مرگ دیر یا زود به سراغ همه می‌آید ولی بهتر است که این مرگ شهادت در راه خدا باشد و چه لذتی دارد در راه خدا قدم نهادن و چه لذت‌بخش است که ما دوست داریم حرکات و سکناتمان، حرف زدنمان، سکوتمان، چشم زدنمان و حتی نفس کشیدنمان در صراط او باشد و به خاطر او کار کنیم و به هر طرف که نگاه کنیم جلوه‌های خدا و معصومین (ع) باشد اما چه‌بسا که دید وسیع می‌خواهد.

آری، برادران من، بسیجی‌ها، رسالت سنگینی دارید و باید این رسالت را تا به مقصد آخر با سرافرازی به دوش گیرید و افتخار کنید که سرباز امام زمان (عج) هستید و قداست شما به جایی رسیده که توفیق سربازی امام عصر را هم دارا شدید، به حمدالله. برادران، همیشه سعی کنید در قبال مسئولیت خودتان متعهد و مسئولیت‌پذیر باشید و اطاعت از مسئول و فرماندهی داشته باشید که خود این یک عبادت است.

برادران، همیشه و در همه حال و در همه‌جا که هستید، از یاد خدا غافل نشوید که با یاد خدا دل‌ها آرامش می‌گیرد و همیشه کارهایتان برای او و به خاطر او و برای رضای او باشد که او به دل‌ها و نعمت‌ها آگاه است؛ پس اگر کارهایتان برای او نباشد هیچ ارزشی ندارد. آخرین سخنم با شما برادران این است که اگر من حقیر و دیگر بندگان خدا رفتیم، شما و خدای شما حاضر و ناظر است. رهبر عزیزمان را تنها نگذارید که به‌حق نایب و نماینده امام عصر است.

بله برادران، درباره شهادت سخن می‌گویم: کلمه «شهادت» مرا به یاد شهدای صدر اسلام و شهدای کربلای حسینی انداخت. به یاد مولایم امام حسین (ع) و مظلومیت او افتادم. به یاد حضرت علی‌اکبر (ع) و حضرت علی‌اصغر (ع) و حضرت قاسم (ع) و حضرت قمر بنی هاشم (ع)، علمدار امام حسین (ع) افتادم.

اگر خداوند خواست و توفیق شهادت پیدا کردم، دوست دارم که امام حسین (ع) و امام عصر بیایند. من باید مولا و فرماندهم را حتماً ببینم و دوست دارم همچون حضرت ابوالفضل العباس (ع) ترکش‌ها دست‌هایم را قطع کنند و سپس گلوله‌ها آماج سرم شوند، ان‌شاءالله. «و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه»

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار