به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ارومیه، «علیرضا مکاری» در سال 1338 در شهرستان ارومیه چشم به جهان گشود. وی پس از گذراندن دوره تحصیل در سن 19 سالگی وارد خدمت سربازی شد.
علیرضا که خود پرورش یافته مکتب قرآن بود دائما در اینگونه محافل شرکت می کرد و با تشکیل مجالس قرآنی در منزلشان از برکات این کتاب مقدس بهرهمند میشد.
وی بعد از اتمام خدمت داوطلبانه به عضویت سپاه پاسداران در میآید. سه ماه بعد ازدواج می کند، هنوز 15 روز از ازدواجش نگذشته بود که عازم آبادان می شود و در کنار سردارانی چون مهدی باکری درس شجاعت و استقامت می آموزد و بعد از مدت ها خدمت و انجام وظیفه دوباره به شهرستان زادگاهش ارومیه برمی گردد.
شهید مکاری علاوه بر خدمت در سپاه پاسداران جهت آماده کردن دیگر جوانان این مرز و بوم برای جنگ و جهاد علیه کفر در تشکل پایگاه مقاومت مولای متقیان و همچنین تشکل بسیج دانش آموزی نقش مهمی را ایفا کرد.
او بعد از بازگشت از آبادان درحالیکه هنوز رنج و خستگی از تنش خارج نشده بود داوطلبانه و افتخاری جهت مبارزه با احزاب منحله دمکرات و کومله عازم شهرستان نقده شد.بخاطر احساس مسئولیت در مقابل ملت و دفاع از میهن و حیثیت و شرف و خاک وطن و نوشیدن شهد شهادت دوباره عازم منطقه دارلک مهاباد می شود و در همان جا به اسارت حزب منحله در می آید و پس از شکنجه های ناجوانمردانه به آرزوی دیرینه خود میرسد و شربت گوارای شهادت را سر می کشد.
شهید «علیرضا مکاری» در فرازی از وصیتنامه خود آورده است:
بر دلم گواهى شده كه شهيد خواهم شد؛ انشاءا... اگر لايق باشم. در وصيت نامهام از امام مىخواهم كه پدر و مادر و همسرم به حضورش رسند و مادرم دمى چند چشم بر پاى امام بزرگوارم گذاشته و اشكش را جارى سازد و به امام بگويد خوشحال است كه پسرش را در راه خدا قربانى داده. پسرى كه درس شهادت از حسين (ع) فرا گرفته و رهبرى چون خمينى داشته و از امت مسلمانم خواهانم كه اين جنگ را تا پيروزی ادامه داده و تا ظالم و مظلومي است دست از نبرد برندارند و به اميد خدا و به رشادت امت مسلمان تحت رهبرى امام خمينى به زودى حكومت عدل جمهورى اسلامى جهان گير خواهد شد.
انتهای پیام/