فیلمبردار مطرح سینمای ایران:

سینما را نمی‌توان به حال خود رها کرد/ فیلم‌های عجیب اکران می‌شود!

زرین دست با تاکید بر لزوم رصد فیلم‌نامه‌ها و نام‌گذاری فیلم‌ها در سینمای ایران گفت: سینما را نمی‌توان به حال خود رها کرد، چراکه نتیجه این امر اکران آثاری با اسامی و موضوعات عجیب و غریب است.
کد خبر: ۴۹۵۷۴۶
تاریخ انتشار: ۳۰ آذر ۱۴۰۰ - ۰۹:۵۲ - 21December 2021

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، «علیرضا زرین‌دست» از جمله مدیران فیلمبرداری سینمای ایران است که از سال ۱۳۴۶ و با فیلم وسوسه شیطان وارد این عرصه شد و در طی این سال‌ها در آثار متفاوت و مختلفی به هنرنمایی پرداخت.

حاصل سال‌ها تلاش او درخشش در دوره‌های مختلف جشنواره فیلم فجر و جشنواره‌های خارجی است. او معتقد است سینماگران باید برای ماندن در این عرصه دارای خلاقیت‌های استثنایی و ویژگی‌های پدیده بودن باشند. پدیده‌ها نیرو‌هایی هستند که دنبال‌ رو دارند یعنی دیگرانی آثار و روند فعالیت آن‌ها را الگوی خود قرار می‌دهند و از همین افراد، گاه استعداد‌هایی به منصه ظهور می‌رسند که به مرور تبدیل به فیلمسازانی مستقل می‌شوند، اما در مواردی هم با آشفته بازاری مواجه هستیم که افرادی که نه تنها آن استعداد را ندارند بلکه حضورشان موجب شده که جای استعداد‌های دارای امتیازات خوب و ویژگی‌های بارز تنگ شده و متأسفانه قانع هم نمی‌شوند که برای حضور در عرصه سینما مناسب نیستند و به هیچ وجه حاضر نیستند سینما را رها کنند.

در ادامه گفت‌وگوی این مدیر فیلمبرداری که در سی و چهارمین شماره نشریه سرو منتشر شده است را می‌خوانید؛

آقای زرین دست با توجه به گذشت بیش از چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و نظر به فراز و نشیب‌هایی که عرصه سینما طی این سال‌ها پشت سر گذاشته است، نظر خود را درباره روند حرکتی این حوزه بفرمائید و اینکه اساسا سینمای ایران را سینمای موفقی می‌نامید؟
سینمای ایران از آن جهت موفق است که در مجامع بین‌المللی بخشی ویژه برای نمایش فیلم‌های ایرانی در نظر گرفته‌اند. به هر روی سینماگران ما توانسته‌اند در فستیوال‌های بین‌المللی جوایزی را دریافت کنند به ویژه در حوزه سینمای دفاع مقدس در بسیاری از موارد آثار درخور توجهی را شاهد بوده‌ایم چرا که هشت سال دفاع مقدس ما دارای وقایع و مستنداتی است که بعید می‌دانم علی‌رغم تمام تلاش‌ها، سینمای دفاع مقدس توانسته باشد حماسه‌های آن دوران را در قاب سینما به تصویر کشد.

با توجه به تعداد فیلم‌هایی که در زمینه دفاع مقدس ساخته شده و من به عنوان فیلمبردار با آن پروژه‌ها همکاری داشته‌ام این را می‌گویم که ما وقایع بسیار زیاد و فوق‌العاده‌ای را در سال‌های دفاع مقدس شاهد بودیم که سرشار از ایثار هستند و ما هنوز نتوانسته‌ایم این وقایع را تبدیل به فیلم و تصویر کنیم.

سینما را نمی‌توان به حال خود رها کرد/ فیلم‌های عجب اکران می‌شود!

بدون شک آثاری درخور در زمینه دفاع مقدس تاکنون ساخته شده‌اند، اما امیدوارم بتوانیم بیش از پیش حماسه‌های به وجود آمده را در قاب سینما به تصویر کشیم. خون شهدای ما در هشت سال دفاع مقدس گواه تمام جوانمردی‌ها و حماسه‌ها است و باید فیلم‌هایی را در این زمینه بسازیم که به شکلی ارزشمند و ماندگار آن دوران را به تصویر کشد و ماندگار سازد.

شما از اواخر دهه ۴۰ وارد عرصه سینما شدید و می‌توان گفت که شما هم سینمای پیش از انقلاب و هم پس از انقلاب را تجربه کرده‌اید. اگر بخواهید مقایسه‌ای میان فضای کار در هر دو دوره داشته باشید به چه نکاتی اشاره می‌کنید و به نظر شما این دو بخش چه تفاوت‌هایی با یکدیگر از بعد سینمایی و حرفه‌ای دارند؟
البته که این دو دوره چندان با یکدیگر قابل مقایسه نیستند، چرا که ما در سال‌های پیش از انقلاب باید در حالی با سینمای غرب رقابت می‌کردیم که توان چندانی برای انجام این کار نداشتیم در نتیجه سینمای ایران ترکیبی از مقولات مختلفی بود تا بتوان آن را سینما نامید.

البته منکر این نیستم که در میان آثار ساخته شده پیش ازانقلاب، آثاری با ارزش و قابل اعتنا نیز ساخته شدند، اما پس از انقلاب تنها هدفمان ساخت فیلم خوب نبود، بلکه راهی هموار شد که توانست علاقه‌مندان به سینما را جذب کرده و از میان این‌ها استعداد‌های فوق‌العاده‌ای کشف و جذب عرصه سینما شدند و بسیاری از آن‌ها امروز خود در زمینه سینما مدرس هستند.

من خودم را مثال می‌زنم که برای ورود به بخش فنی سینما و عرصه فیلمبرداری، هفت‌خوانی را پشت سر گذاشتم، اما پس از انقلاب با راه‌اندازی مراکز آموزشی و پیشرفت تکنولوژیکی و دسترسی جوانان به دوربین‌های فیلمبرداری، راه‌یابی به مشاغل سینمایی بسیار تغییر کرده و سهولت یافته، اما این‌ها دلیلی بر این نیست که تولیدات سینمایی به سمت سادگی سوق یابد.

طی سال‌های اخیر بسیاری از فعالان جوان در عرصه سینما، آثاری بسیار ارزشمند و درخور ساخته‌اند و برخی از فیلم‌ها به لحاظ کارگردانی، فیلمبرداری و سایر امور فنی بسیار قابل قبول هستند. به نظر من سینمای پیش و پس از انقلاب اسلامی ایران به شکلی منصفانه قابل مقایسه با هم نیستند و به لحاظ آنچه پس از انقلاب برای سینمای ایران رخ داد، اختلاف زیادی میان این دو سینما وجود دارد.

شما به فضا و بستری اشاره کردید که شاید در گذشته کمتر وجود داشته، به هر روی این سختگیری‌ها موجب شد که افرادی کاربلد و حرفه‌ای در مسند کار بنشینند؛ اما امروز در‌های ورود به عرصه سینما باز است و هر فردی با هر میزان از استعداد و هر شکلی از طرز تفکر می‌تواند فرصت حضور در این حوزه را پیدا کند. ضمن اینکه سینمای دیجیتال هم موجب شده که هر فردی به ظن خود یک فیلمبردار باشد و بتواند در این عرصه فعالیت کند. نظر شما در اینباره چگونه است؟
دقیقاً تمام این مواردی که به آن اشاره داشتید در سینمای ایران اتفاق افتاده است. خیلی‌ها هستند که برای امور فنی سینما مناسب نیستند، اما از آنجا که سینما این خاصیت را دارد که شبیه طبیعت و دریا زواید را از خود جدا کرده و به سمت ساحل هدایت کند، شما نمی‌توانید با فیلم‌های بد در سینما باقی بمانید.

ممکن است روند فعالیت این افراد با یک یا دو فیلم ادامه یابد و حتی به واسطه برخی پارتی‌بازی‌ها جوایزی هم دریافت کنند، اما اینگونه نمی‌توان در سینما ماندگار بود. ماندگار بودن در سینما منوط به این است که هفت سال توانایی خود را در این عرصه به اثبات رسانید، هفت سال خود را به اثبات رسانید و برای ماندگاری هر سال بهتر از سال قبل باشید.

سینما را نمی‌توان به حال خود رها کرد/ فیلم‌های عجب اکران می‌شود!

سینماگران باید برای ماندن در این عرصه دارای خلاقیت‌های استثنایی و ویژگی‌های پدیده بودن باشند. پدیده‌ها نیرو‌هایی هستند که دنباله‌رو دارند، یعنی دیگرانی آثار و روند فعالیت آن‌ها را الگوی خود قرار می‌دهند و از همین افراد، گاه استعداد‌هایی به منصه ظهور می‌رسند که به مرور تبدیل به فیلمسازانی مستقل می‌شوند، اما در مواردی هم با آشفته بازاری مواجه هستیم که افرادی که نه تنها آن استعداد را ندارند بلکه حضورشان موجب شده که جای استعداد‌های دارای امتیازات خوب و ویژگی‌های بارز تنگ شده و متأسفانه قانع هم نمی‌شوند که برای حضور در عرصه سینما مناسب نیستند و به هیچ وجه حاضر نیستند سینما را رها کنند.

امروز شاهد آنیم که انبوهی از افراد برای حضور در سینما وارد عرصه آموزش می‌شوند، اما به دلیل افزایش تعداد آموزشگاه‌های خصوصی، نتیجه امر و خروجی، لشکری عظیم برای فعالیت در سینمای ایران و فیلمسازی است که تمایل دارند بسیار زود در این عرصه به قله رسند.

آقای زرین‌دست چشم‌انداز شما برای آینده سینمای ایران چگونه است و به نظر شما با توجه به افزایش روزافزون تعداد هنرجویان عرصه سینما، آیا می‌توان آینده درخشانی را برای این عرصه متصور بود؟
قطعاً سینمای ایران می‌تواند آینده درخشانی داشته باشد، اما یادتان باشد که دانشکده و آموزش تنها برای پررنگ کردن حضور افراد با استعداد نیست، بلکه همین آموزشگاه‌ها و دانشگاه‌ها فضا‌هایی هستند که افراد بی‌استعداد را هم به خوبی معرفی می‌کنند. به هر روی فردی که خلاقیت و غریزه دارد، تحت هر شرایطی خود را از محیط و فضا جدا کرده، همگان به سمت او اشاره کرده و از آن فرد به عنوان استعدادی جدید در عرصه سینما یاد می‌کنند. این همان چیزی است که در میان این تعداد فعال و سیاهی لشکر در عرصه سینما خود را به خوبی معرفی کرده و خواهند کرد.

با تمام این اتفاقات اگر بخواهیم از بعد دیگری به شرایط حاکم بر سینمای ایران نگاه کنیم در می‌یابیم که بسیاری از آثار چه به لحاظ فنی، چه موضوع و محتوا و چه در بعد گیشه روز‌های خوبی را پشت سر نمی‌گذارند و شاهد اتفاقات درخوری نیستند. با توجه به این بخش، آیا می‌توان امید داشت که سینمای اجتماعی ایران از این فضا سربلند خارج شود؟
افرادی که در مسند مدیریتی سینما حضور دارند، باید دارای نقش هدایتی و حمایتی باشند. سینما را نمی‌توان به حال خود رها کرد چرا که نتیجه این امر اکران آثاری با اسامی و موضوعات عجیب و غریب است. کافی است شما نگاهی به عناوین آثار سینمایی طی سال‌های اخیر بیاندازید. این پرسش در ذهن شما شکل می‌گیرد که این اسامی چه ارتباطی با موضوع فیلم‌ها در ایران دارند.

بسیاری از این نام‌ها دارای اسامی برگرفته از غرب و حتی نام شهر‌ها و کشور‌های خارجی هستند و این بسیار عجیب است که وقتی فیلم‌ها در این کشور ساخته می‌شوند و نام بازیگران ایرانی در آن دیده می‌شود، فیلم‌هایی می‌بینیم که نامشان برگرفته از اسامی غربی بوده و حاصل چنین رویدادی، به نبود نگاه حمایتی در سینما مربوط می‌شود. 

هدایت و حمایت در سینما یعنی فیلمنامه‌ها باید رصد شوند، نیرو‌هایی که قرار است در سینما کار کنند باید از یک سو هدایت شوند و فیلمنامه‌ها از طریق همان سازمان‌هایی که وظیفه هدایت و حمایت را بر عهده دارند استخدام شوند، کاری که در دهه ۶۰ انجام می‌شد. گروهی همچون آقایان انوار، بهشتی و سایر همکارانشان همین فعالیت را انجام می‌دادند. نه خیلی مستقیم، اما به هر روی بخشی از مدیریت آن‌ها به شکل نامرئی فیلمنامه‌هایی را برای حضور در سینما انتخاب می‌کرد که حاصل آن سینمایی بود که در دهه ۶۰ استثنایی و فوق‌العاده بودند.

سینما را نمی‌توان به حال خود رها کرد/ فیلم‌های عجب اکران می‌شود!

ما در دهه ۶۰ شاهد آثاری بودیم که با موضوعاتی بسیار خوب و متنوع انتخاب می‌شدند و هر یک دارای جذابیتی منحصر بفرد بودند. هر فیلمنامه بخش‌هایی از مسائل اجتماعی را منعکس می‌کردند بنابراین یکی از دلایل به وجود آمدن شرایط فعلی در عرصه سینما به این امر مربوط می‌شود که فیلمنامه‌هایی که تبدیل به فیلم می‌شوند، آنگونه عمیق رصد نمی‌شوند.

همین امر موجب می‌شود که صحبت‌هایی مبنی بر حذف پروانه فیلم به گوشمان رسد. این پروانه هنوز حذف نشده، شاهد چنین اوضاعی هستیم چه رسد به اینکه حذف شود. شاید من در مقامی نباشم که برای خروج از این وضع پیشنهادی داشته باشم، اما این را می‌توان گفت که سینما در کشور ما باید در قالب اشکال هدایتی و حمایتی به راه خود ادامه دهد.

آقای زرین‌دست با تمام آرمان‌ها آیا در گذشته تصور می‌کردید که روزگاری سینمای ایران به وضعیت فعلی دچار شود؟
اینکه امروز اتفاق افتاده و شاهد آن هستیم را خیر، اما به واقع در دهه ۶۰ و ۷۰ اوضاع بهتری بر سینمای ایران حاکم بود. ما در آن زمان با سینمایی آرمانی مواجه بودیم. شکل آثار سینمایی در دو دهه اخیر تغییر کرده و نگاه‌های مدیریتی و تصمیم‌گیری‌ها به گونه‌ای دسته‌بندی شده که فیلم‌های خاص دارای برچسبی می‌شوند و همین دیدگاه به جشنواره‌های سینمایی هم ورود پیدا کرده است. همه این‌ها متأسفانه دست به دست هم داده و شرایط حاکم بر سینمای ایران را به لحاظ نوع قصه‌ها و موضوعات به نحوی رقم زده که بسیاری از این‌ها غیر قابل تحمل هستند.

با توجه به اشاره‌ای که به جشنواره‌های سینمایی در ایران داشتید، جشنواره فیلم فجر را تا چه اندازه موفق می‌دانید. از جشنواره فیلم فجر به عنوان ویترین سینمای ایران یاد می‌شود، اما آیا به زعم شما این رویداد توانسته رسالتی که بر دوش داشته را به درستی انجام داده و آن را به سر منزل مقصود رساند؟
بسیاری از افرادی که در عرصه فیلمسازی فعالیت می‌کنند، این فرصت را به دست می‌آورند که در جشنواره فیلم فجر حضور یافته و در فضایی رقابتی در کنار دیگر سینماگران قرار گیرند. همه این‌ها متأسفانه دست به دست هم داده و شرایط حاکم بر سینمای ایران را به لحاظ نوع قصه‌ها و موضوعات به نحوی رقم زده که بسیاری از این‌ها غیر قابل تحمل هستند.، اما به هر روی شاید یکی از اشکالات جشنواره فیلم فجر این است که در مدیریت بخش‌های مختلف کمی ضعیف عمل کرده است و در مقام رویدادی بین‌المللی نتوانسته آنگونه که باید عملکرد مطلوبی داشته باشد.

شاید بهتر بود بخش داخلی و خارجی جشنواره فیلم فجر و همچنین اختتامیه هر دو بخش در یک روز برگزار می‌شد. اینگونه تعداد سخنرانی‌ها نیز کاهش می‌یافت، اجرا‌ها محدودتر و سرگرم‌کننده‌تر بودند و نیازی هم به این نبود که یک بخش در ماه بهمن و بخشی دیگر در اردیبهشت‌ماه برگزار شود.

این‌ها نکاتی مهم هستند و به هر روی باید بررسی کرد که چه مسئله‌ای موجب تفکیک این دو بخش از یکدیگر شده است. بخش بین‌الملل جشنوره فیلم فجر، سال به سال با انرژی و انگیزه کمتر برگزار می‌شود و تنها شاهد آنیم که تماشاگرانی محدود از آثار این بخش دیدن می‌کنند که شاید دلیل حضور بسیاری از افراد در این فضا، صرفاً سرگرمی و امکانات رایگان جشنواره باشد.

زمانی که شما در بخش بین‌الملل جشنواره فیلم فجر حضور پیدا می‌کنید در می‌یابید که افرادی خاص در این رویداد حضور به هم می‌رسانند و به هیچ عنوان نمی‌توان گفت که افراد حاضر در جشنواره و مخاطبان آن از طیف‌های وسیع و علاقه‌مندان واقعی سینما به شکل گسترده از سراسر کشور هستند.

انتهای پیام/ 121

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار