به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، مهدی صوراسرافیل که بعدها در جنگ به مهدی رگبار معروف شد سال ۱۳۵۸ به سپاه پاسداران رفت، هنوز جنگ تحمیلی آغاز نشده بود. روزهای اتدایی دفاع مقدس که مهدی با ۲ نفربری که ارتش به سپاه داده بود مقابل دشمن ایستاد و به ختطر ناز شستی که نشان داد به «مهدی رگبار» معروف شد.
مهدی طهماسبی از رزمندگان تخریبچی لشکر ۱۰ سیدالشهدا درباره حاج مهدی میگوید: اواخر سال ۱۳۶۶ بود که حاج مهدی به گردان تخریب لشکر ۱۰ آمد. او از نیروهای قدیمی تخریب لشکر ۲۷ بود و شهید اربابیان از نزدیک او را میشناخت.
حاج مهدی خیلی پر انرژی و شوخ بود و قد بلندش شاخص بود. هر کجا بود بچهها شاد بودند و صدای خنده آنها میآمد. سرودی میخواند و بچهها دورش رو میگرفتند و جواب میدادند، آن سرود آهنگ معروفی داشت که حاج مهدی کلماتش را عوض کرده بود.
میخواند: «فلق دوباره رنگ خون گرفت و بچهها با هم میگفتند: گرفت، گرفت» آنقدر کلمات این سرود شیرین بود که صدای قهقهه رزمندگان که اکثر آنها نوجوان و جوان بودند به هوا برمیخاست.
حاج مهدی بمب روحیه بود. روز ۱۳ فروردین سال ۱۳۶۷ بعد از نماز ظهر و عصر مقر تخریب لشکر ۱۰ در شهر بیاره عراق با بمب شیمیایی که از هواپیمای دشمن پرتاپ شد بمباران شد و بیش از ۴۰ نفر از بچهها تخریب در مقر مصدوم شدند و یک نفر (شهید رضا استاد) به شهادت رسید.
ما وقتی از خط برگشتیم بچهها در اطراف مقر پراکنده بودند، پرس و جو کردیم و شنیدیم آنها را به پست امداد بالای تپه مشرف به شهر «بیاره» بردند.
وقتی مقابل بهداری رسیدیم مهدی صوراسرافیل را دیدیم. حالش به شدت دگرگون بود و از یک طرف سرفههای شدید میکرد و از طرفی هم بالا میاورد. اثرات گاز شیمیایی او را بیحال کرده بود. بچهها میگفتند بمب شیمیایی نزدیکش خورده.
من رفتم به صور اسرافیل روحیه بدهم و شروع کردم همون سرود معروفش را خواندن و بچهها هم جواب میدادند ... گرفت گرفت. او هم با خنده وسط سرفههایش میگفت: گرفت، گرفت، حالم گرفت.
آقا مهدی صور اسرافیل با بمب شیمیایی دشمن به شدت مصدوم شد و چند ماه در بیمارستان بستری بود و از آن روز تا چندی پیش که به همرزمان شهیدش پیوست صدمات شیمیایی دشمن با او همراه است.
انتهای پیام/ ۱۴۱