به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، بیست و دومین جلسه شورای مطالعات راهبردی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس با حضور سردار «علیمحمد نائینی» رئیس مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، مشاورین، برخی از راویان و فرماندهان لشکرها و یگانهای عملیاتی در دوران دفاع مقدس برگزار شد.
در ابتدای جلسه سردار نائینی ضمن عرض تبریک اعیاد پیش رو همچون میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) و چهل و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی اظهار داشت: اجتماع گسترده مردم انقلابی ایران در ۲۲ بهمن امسال آنهم در شرایطی که در دو سال گذشته متأثر از شرایط حاد کرونایی، اجتماع چندانی برگزار نشده، قطعاً نظام جمهوری اسلامی را در برابر یاوهگوییهای دشمنان و معاندان آن واکسینه خواهد کرد.
وی در ادامه با اشاره به سومین جلسه از سلسله جلسات شورای مطالعات راهبردی با موضوعیت چرایی و چگونگی سقوط فاو در سال پایانی جنگ گفت: در این جلسات به دنبال این هستیم که روایت میدانی فرماندهان و راویان را از واقعه سقوط فاو و بازپسگیری آن توسط رژیم بعثی شنوا باشیم که میتواند سند و اندوختهای برای مرکز اسناد در زمینه فعالیتهای پژوهشی آتی باشد.
در ادامه جلسه سردار احمد غلامپور، فرمانده قرارگاه کربلا در دوران دفاع مقدس گفت: در بحث سقوط فاو بیشتر تحلیلها و حرف و نقدها پیرامون جنبههای سیاسی این واقعه همچون غفلت از جنوب و فریب فرماندهان و یا برگزاری انتخابات دوره سوم مجلس دور میزد که خوشبختانه در جلسات گذشته با توضیحات فرماندهانی که در صحنه حضور داشتند، مشخص شد که نقش عوامل دیگر نیز در وقوع این اتفاق تأثیرگذار بوده و که در ادامه این جلسات بدان پرداخته خواهد شد.
فرماندهان در حین انجام عملیات در شمالغرب، دغدغه تحرکات عراق در جبهه جنوب را داشتند
در ادامه، سردار یعقوب زهدی؛ فرمانده توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس و از فرماندهان حاضر در سقوط فاو اظهار کرد: ما عملیات والفجر ۱۰ در حلبچه خدمت آقای غلامپور، آقای محرابی، آقای صیاد بودیم و در جاده به سمت دوجیله حرکت میکردیم. بیسیم زده شد و آقای غلامپور را خواست. پشت خط آقا رشید بود که با حالت تشر به آقای غلامپور گفت «آقای غلامپور اونجا چکار میکنید؟»، وی گفت که «درگیر عملیات هستیم.» آقا رشید گفت «شما الآن باید فاو باشید، دشمن دارد آماده میشود برای حمله به فاو»، شاید روز دوم، سوم عملیات والفجر ۱۰ در اواخر اسفندماه سال ۱۳۶۶ بود. این خاطره را گفتم که مشخص شود فرماندهان جنگ در حین انجام عملیات در شمالغرب، دغدغه و نگرانی تحرکات و اقدامات عراق را در جبهه جنوب داشتند.
وی ادامه داد: در هرصورت عملیات شاخ شمیران در غرب آخرین عملیاتی بود که ما در آنجا بودیم و سپس به کرمانشاه آمدیم. قرار بود فردا گردهمایی و سمینار فرماندهان جنگ در آنجا برگزار شود. صبح روز ۲۸ فروردین ۱۳۶۷ که از خواب بلند شدیم، وضو بگیریم و نماز بخوانیم، آقا رحیم گفت «عراق به فاو حمله کرده و باید سریع به آنجا برویم.»
زهدی گفت: سوار هلیکوپتر شدیم و آمدیم دزفول نشستیم، هلیکوپتر سوختگیری کرد و بلند شدیم آمدیم به سمت جزیره آبادان و از آبادان هم عبور کردیم و به سمت پل بعثت رفتیم. حدود ظهر بود. از بالا آثار دود و درگیری را در فاو میدیدیم. در اطراف پل جنازه مطهر حدود ۴۰ تا ۵۰ رزمنده را دیدیم که بر روی زمین افتاده بودند و در اثر بمباران شیمیایی به شهادت رسیده بودند. از پل عبور کردیم و روی جاده به سمت فاو قرار گرفتیم. ماشینهایی که از سمت فاو به عقب میآمدند، چراغ روشن بودند و مرتب چراغ میدادند و منظورشان این بود که ما به عقب برگردیم، در واقع تصور میکردند که ما از حمله عراق اطلاع نداریم. آقا رحیم درحالیکه در وسط هلیکوپتر بین دو خلبان قرار داشت با دست اشاره میکرد و از آنها میخواست که به جلوتر بروند. هلیکوپتر ما در بیمارستان امام رضا (ع) که در غرب فاو بود به زمین نشست و بلافاصله آقا رحیم در قرارگاه تشکیل جلسه داد. فرماندهان آمدند و نقشهای پهن شد و آقا رحیم از فرماندهان خواست که به شرح ماوقع بپردازند.
فرمانده توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس ادامه داد: توضیح فرماندهان دال بر این بود که دشمن با یک حمله شیمیایی شدید که عامل اعصاب بوده در خط مقدم کار را شروع کرده است. در خط دوم توپخانههای ما بود. استعداد توپخانه ما در خط فاو، شامل یک گردان ۱۰۵ ارتش و تعدادی توپهای ۱۲۲ میلیمتری لشکرها بود. در همان لحظات اول اکثر اعضای گردان ۱۰۵ ارتش در اثر استنشاق گاز شیمیایی به شهادت رسیده بودند.
زهدی افزود: ما پنج گروه توپخانه داشتیم، دو گروه را برای عملیات والفجر ۱۰ آورده بودیم، یک گروه در شلمچه بود و دو گروه آن نیز در فاو بودند. گروه ۱۵ خرداد در شرق اروند یعنی در جزیره آبادان مستقر بود و گروه دیگر نیز در غرب اروند، یعنی در منطقه فاو. به نسبت عملیات والفجر ۸ شاید یکسوم گروه توپخانههای ما در فاو بودند و بقیه برای عملیاتهای دیگر رفته بودند. مسئله مهم آن بود که آن گروه توپخانهای که در خط مقدم وجود داشت؛ در لحظات اولیه بدون مقاومت چندانی در اثر حمله شیمیایی که بدان اشاره شد، از رده خارج شده بود.
وی در ادامه با اشاره به پیشروی سریع دشمن در منطقه فاو تشریح کرد: دشمن در خط ما رخنه ایجاد کرده و مستقیم به جلو آمده بود. لشکرهای ما در آنجا، گردانهای خود را به پشت خاکریزها میفرستادند تا تانکهایی که جلو آمده بودند را بزنند. خط اول فرو پاشیده بود و تانکهای دشمن روی جاده در حال پیشروی بودند و بعضاً توسط نیروهای خودی تانکهای آنها مورد اصابت آر. پی. جی قرار میگرفت و روند پیش روی آنان متوقف میشد و بهنوعی یک حالت جنگوگریز در صحنه نبرد ایجاد شده بود. آنجا صحبت شد که هر طور شده ما این مقاومت را به شب برسانیم و پس از تاریکی و توقف جنگ، فرصتی ایجاد شود و تدبیری شود که چگونه با دشمن مقابله کنیم. بچهها مقاومت کردند و نزدیکهای غروب بود. عراق تقریباً به دروازههای شهر فاو رسیده بود، ولی وارد شهر فاو نشده بود.
زهدی با اشاره به دلایل پیشروی دشمن در فاو تصریح کرد: در فاو یک مشکل اساسی ما این بود که پدافند در عمق و یا عمق دادن به پدافند، نداشتیم تا اینکه بتوانیم پس از ازدستدادن خط اول، خطوط بعدی را حفظ کنیم و نبود نیرو به مقدار کافی نیز مزید بر علت بود.
وی ادامه داد: در پایان شب اول که جنگ متوقف شد، ما به دنبال بازسازی نیروها رفتیم، جلسه با فرماندهان گذاشته شد تا طرحریزی عملیاتی داشته باشیم. تقسیمبندی شد و خط حد لشکرها و یگانها مشخص شد. من به آقا رحیم پیشنهاد دادم «توپهای خود را به عقب و شرق اروند ببریم، چون برد توپهای ما به منطقه عملیاتی میرسد و ضرورتی ندارد که اینجا باشند، چراکه بعداً برای عقب بردن آنها ممکن است دچار مشکل شویم» وی گفت «بهتر است توپخانه همینجا بماند، چون عقب بردن آنها باعث تضعیف روحیه نیروهای ما میشود.»
زهدی اذعان کرد: صبح که شد، پس از مدتی از نبرد، تقریباً تمامی فرماندهان متقاعد شده بودند که باید عقبنشینی کرد، یعنی اگر فرمان عقبنشینی هم صادر نشد، اما از عقبنشینی نیروها نیز چندان جلوگیری به عمل نیامد و حتی تعدادی از توپهای ما همانجا ماند و امکان و فرصت به عقب آوردن آنها فراهم نشد. در اثر عقبنشینی نیروها و ادوات، پل بعثت بسته و قفل شد. این در حالی بود که بخشی از پل نیز در اثر اصابت بمب آسیب دیده بود که بلافاصله ترمیم شد و نیروها و بخشی از ادوات به عقب برگشتند. در واقع پل بعثت به خاطر ساختاری که داشت قابل تخریب کلی نبود.
وی در پایان گفت: تا ظهر روز دوم تقریباً تکلیف روشن شده بود و رژیم بعثی موفق شده بود شهر فاو را از ما باز پس گیرد و ما فقط با پرداختن به مقاومتهای تأخیری، سعی در انتقال نیروها و ادوات به عقب داشتیم.
روایت فتحالله جعفری از سقوط فاو
فتحالله جعفری فرمانده واحد زرهی سپاه در دوران دفاع مقدس گفت: ۲۴ اسفند ۱۳۶۶ عملیات والفجر ۱۰ آغاز شد و پس از گرفتن حلبچه آقا محسن به من گفت «برو از فاو یک گزارش میدانی از حیث نیرو و لجستیک تهیه کن و برای من بیاور.» در واقع نگرانی از وضعیت فاو و کمیت نیروها و ادوات در فاو، قبل از حمله عراق در نزد آقا محسن وجود داشته است.
وی ادامه داد: ما سوار موتور شدیم، به اهواز و سپس به فاو رفتیم. در آنجا جنبوجوش خاصی نبود و روح سردی حاکم بر منطقه بود. در لشکر نجف ما هشت تانک داشتیم که عمدتاً خراب هم بودند. سؤال کردم «چرا خراب هستند؟» گفتند «تانکهای سالم را جدا کردیم و به خط حلبچه انتقال دادیم.» من گفتم «پی گیری میکنم تانکهای خرابتان را تعمیر کنند.» آقای مرتضی قربانی هم یک گردان تانک داشتند که در نخلستانهای عقبه بودند و گفتند «برای سرویسکاری به اینجا آوردیم تا مجدداً آنها را به خط برگردانیم.» مجموعاً در خط ۱۸ تانک بیشتر وجود نداشت.
جعفری با اشاره به بازدید از خط فاو گفت: وقتی مجدداً خط را بازدید کردیم، موانع چندانی در طول و عمق خط نداشتیم و این نگرانی را در ذهن ما ایجاد کرده بود که اگر عراق از روی جاده ام القصر یا از سمت کارخانه نمک به ما حمله کند خیلی سریع میتواند بهسوی فاو پیشروی کند. فقط یک کانالی حفر کرده بودیم در جلوی خط و داخل آن آب انداخته بودیم که آنهم تقریباً آبش خشک شده بود. ما به حلبچه برگشتیم و گزارش خود را، ضمن ابراز نگرانی از اوضاع نابسامان آنجا تحویل دادیم و سپس به کرمانشاه جهت شرکت در سمینار فرماندهان برگشتیم.
وی افزود: پسازآن دو اتفاق افتاد؛ آقای رفیقدوست دو روز قبل از شروع سمینار جلسهای در تهران گذاشته بود، که به من گفت «سریع بیا، ما کمیسیون چهاردهم دولت را داریم که راجع به ساخت و خرید ادوات و تجهیزات نظامی نیز بحث خواهد شد.» ما آمدیم در ساختمان نخستوزیری و جلسه را هم آقای فیروزآبادی اداره میکرد. بعد که برای رفتن به سمینار کرمانشاه آماده شدیم (۱۳۶۷/۰۱/۲۸) به یکباره خبر دادند که سریعاً به فاو بیایید. شبانه حرکت کردیم و صبح رسیدیم منطقه و اتفاقاتی که سردار زهدی آنها را توضیح داد.
فرمانده واحد زرهی سپاه در دوران دفاع مقدس گفت: شب دوم که دیگر فاو سقوط کرده بود جلسهای در قرارگاه امام علی (ع) تشکیل شد. آقای هاشمی و آقای دکتر روحانی آمدند. آقا محسن، آقا رحیم و آقای شمخانی هم در جلسه حضور داشتند. آقا محسن به آقای شمخانی گفت تا گزارش دهد. تا ساعت یک نیمهشب گزارش آقای شمخانی به طول انجامید و که کلیه اتفاقات را گزارش دادند. آقای شمخانی گفت، فاو که سقوط کرد، الآن باید فکری کنیم تا شلمچه و جزیره سقوط نکند و در این خصوص بحث و بررسی شد
ما در مقطع پایانی جنگ، هیچ تحلیل و اطلاعات استراتژیکی از دشمن نداریم
در ادامه جلسه آقای مختاری از راویان و تاریخنگاران دفاع مقدس اظهار کرد: در بررسی دلایل سقوط فاو و همچنین شلمچه و جزیره مجنون که همچون حلقههای زنجیر به هم پیوستهاند، سطح تحلیل بسیار مهم است. ما آنقدر متغیرهای تأثیرگذار در سطح استراتژیک داریم که سطح خرد در آن جای بررسی ندارد.
وی ادامه داد: وقتی دشمن از یک سلاح استراتژیک به نام شیمیایی استفاده میکند، شما هرچقدر هم که نیرو و ادوات خود را تقویت کنید، تأثیری ندارد. اعتقاد دارم در بررسی دلایل سلسله شکستهای ما در مقطع پایانی جنگ باید از حوزه استراتژیک موضوع را بررسی کرد. ما در این مقطع، هیچ تحلیل و اطلاعات استراتژیکی از دشمن نداریم، تغییرات کیفی در ارتش عراق را دنبال نکردیم. وقتی ارتش عراق دفاع متحرک را شروع کرد، ما باید هوشیار میشدیم؛ مثلاً وقتیکه در فاصله بین عملیات کربلای ۴ تا ۵ ارتش عراق تلاش میکند فاو را باز پس گیرد، ما باید موضوع را تعقیب میکردیم. بحث احتمالات ذهنی فرماندهان نسبت به تک عراق در فاو و سقوط آن موضوع مهم دیگری است که جای بررسی دارد.
مختاری در پایان گفت: در واقع نگاه ما به عراق همان نگاه سنتی گذشته بود که تغییرات را درک نکردیم و احتمال هم نمیدادیم که برای بازپسگیری مناطق اقدام کند؛ بنابراین باید در بررسی دلایل شکست در فاو به عمده دلایل استراتژیک توجه داشت و دلایل خرد خیلی تأثیرگذار نیست.
طرح و برنامهای برای حفظ فاو نداشتیم
در ادامه نیز سردار اصغر کاظمی از فرماندهان واحد عملیات در دوران دفاع مقدس با اشاره به غفلت ما در فاو گفت: ارتش عراق هیچوقت، راهبرد بازپسگیری فاو را فراموش نکرد، اما ما در مقابل، راهبرد دفاعی حفظ این سرمایه ارزشمند را که به بهای سنگین به دست آوردیم، فراموش کردیم و در واقع طرح و برنامهای برای حفظ آن نداشتیم.
وی افزود: وقتیکه عراق پس از ازدستدادن فاو جلوی خط خود را مین ریزی کرد، باید میفهمیدیم این یک اقدام تاکتیکی در جهت فریب ما و غافل کردن ما از حمله خود برای بازپسگیری فاو است. در واقع در مقطعی از جنگ ما ارتش عراق را گم میکنیم؛ لذا بررسی موضوع سقوط فاو از حیث فنی، تاکتیکی و راهبردی هم از اهمیت زیادی برخوردار است.
انتهای پیام/ 141