روایت فرزند شهید صفری از سختگیری پدر برای عدم استفاده از امتیاز ایثارگری

شهید صفری هیچگاه و هیچ زمانی برای خودش و اطرافیانش هیچ امتیاز یا موضوعی را پیگیری نکرد و می‌گفت که اگر برای خودم یا شما چیزی را پیگیری کنم، دهانم بسته می‌شود و دیگر نمی‌توانم مطالبه‌گر باشم و کار ایثارگران را به خوبی پیگیری کنم.
کد خبر: ۵۰۲۳۲۸
تاریخ انتشار: ۰۵ بهمن ۱۴۰۰ - ۰۸:۳۵ - 25January 2022

اگر برای خودم چیزی را پیگیری کنم، دیگر نمی‌توانم مطالبه‌گر ایثارگران باشمبه گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، چندی پیش حجت‌الاسلام «عبدالله حاجی‌صادقی» نماینده ولی‌فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به دیدار خانواده جانباز شهید سردار «حسین صفری» رفت.

حاج حسین ۴۰ سال بعد از مجروحیتش و پس از سال‌ها زحمت و تلاش برای خانواده ایثارگران سپاه و بسیج با لقا‌ءالله آرام گرفت. از بدن او شاید تنها دست‌هایش سالم مانده بود اما در مواجهه با هر فردی ضمن اینکه روحیه خیلی زیادی به افراد می‌داد، خیلی‌ها باورشان نمی‌شد که حاج حسین علاوه بر اینکه قطع نخاع است، نابینا هم هست. حدود یک سال قبل از شهادتش بود که در دفترش مهمان او شدم تا برای‌مان از کار‌ها و خاطراتش بگوید و خیلی جلسه خوبی شد.

حاجی‌صادقی از صفای باطنی شهید صفری می‌گفت و از جلسات خصوصی که با هم داشتند و از پیگیری‌های شهید برای خانواده ایثارگران و زحمت‌ها و مرارت‌هایی که در این مسیر با وجود حجم زیاد مجروحیت می‌کشید یاد می‌کرد.

داماد شهید گفت که آقای فرجی زمانی که در ستاد فرماندهی کل سپاه سرباز بود با حاجی آشنا شد و بعد از مدتی شد نفر همراه حاجی و بعد نیروی رسمی سپاه و تا دقایق آخر هم یار و همراه حاجی بود. الان هم که به ما سر می‌زند، می‌گوید اصلاً باورم نمی‌شود حاجی رفته و پس از شهادت حاجی حالش خیلی خوب نیست.

نماینده ولی فقیه در سپاه از داماد شهید درباره وضعیت کاری او سؤال کرد و او هم پاسخ داد که در دانشگاه بقیه‌الله در کمیسیون پزشکی مشغول است.

داماد شهید صفری اظهار داشت: کار من به شهید ارتباط داشت ولی اینطور نبود که از من بخواهد کاری برای کسی در کمیسیون‌ها انجام دهم. البته من خیلی جا‌ها به کسانی که مشکلی داشتند و به کمیسیون مراجعه می‌کردند، از روی هفته‌نامه صبح صادق شماره دفتر حاجی را می‌دادم و چندین نفر را هم در کمیسیون‌ها دیدم که به همین شماره تماس استناد می‌کردند و می‌گفتند از دفتر حاجی مشاوره گرفته‌اند.

نماینده ولی فقیه در سپاه اظهار داشت: شهید صفری ذهن خیلی قوی و حافظه خوبی داشت، به من می‌گفت: من واو به واو قوانین را حفظ هستم و دایرةالمعارف قوانین ایثارگری هستم. وقتی که می‌خواست پاسخ درخواست‌ها و مشاوره به پیامک‌های ارسالی ایثارگران به هفته‌نامه را بدهد، وقتی متن تنظیم شده نهایی را تلفنی برای‌ او می‌خواندی، اگر یک نقطه یا واو در متن جابه‌جا می‌شد، می‌گفت که این را درست کنید.

حاج حسین در همه فراز‌های زندگی خصوصی جانبازی‌اش روی ایثار و زحمات همسرش تأکید داشت و به نظرم این جلسه جای بیان این مسئله بود. حاج آقا هم بعد از این نکته و تأیید این مطلب از همسر شهید خواست که درباره حاج حسین صفری بگوید.

همسر مکرمه شهید چند نکته گفت که همه جای تأمل داشت. زندگی مشترک وی با شهید صفری دقیقا چند ماه بعد از مجروحیت وی در سال ۶۰ شروع شد.

همسر شهید با اشاره به چگونگی آشنایی و ازدواج با همسر خود گفت: من در بخش فرهنگی بودم و آن زمان برای کار‌های امدادگری به جبهه می‌رفتم. یک شب پشت جبهه در استان ایلام با خواهران جمع بودیم که من مجله‌ای را دیدم که ماجرای یک جانباز را در چند صفحه بیان کرده بود که ظاهراً این جانباز به سبب مجروحیتش مجبور شده بود از همسرش جدا شود.

خیلی ناراحت شدم و از همانجا تصمیم گرفتم و با خدا عهد کردم با یک جانباز ازدواج کنم. در ذهنم بود که در نهایت جانبازی قطع نخاع است ولی وقتی شهید صفری برای خواستگاری آمد و برادر خودم و برادر ایشان با تلاش زیاد ایشان را با ویلچر به منزل آوردند و من با ایشان مواجه شدم و نابینایی ایشان را هم دیدم، در ابتدا مردد شدم اما بعد دیدم همه این‌ها آزمون الهی هستند و خدا می‌بیند که من پایبند به عهدم هستم یا نه و این ازدواج را پذیرفتم. خدا را شکر می‌کنم سال‌ها با حاج حسین زندگی کردم.

همسر شهید ادامه داد: زندگی با شرایط و امکانات آن سال‌ها، آن هم با یک جانباز ویلچری که نابیناست، خیلی سخت و دشوار بود. همه آن سال‌ها با سختی‌های فراوان گذشت، اما شیرین بود.

ثمره زندگی شهید صفری هم سه دختر است که همگی تحصیلات عالی دارند. یکی از دختران وی در این میان با صدایی که معلوم است همزمان با شنیدن این روایت‌ها دارد برای پدر گریه می‌کند، اظهار داشت: پدرم خیلی هوای ما را داشت و خیلی زحمت می‌کشید. با آن حجم مجروحیت و جانبازی به یاد ندارم که بیشتر از سه چهار ساعت بخوابد.

نیمه شب بلند می‌شد و تا اذان صبح نماز شب می‌خواند و راز و نیاز داشت و بعد از نماز صبح هم کارش را شروع می‌کرد. خیلی دغدغه ایثارگران و خانواده‌های آن‌ها را داشت، گاهی اوقات مثلاً یک و نیم نیمه شب فردی زنگ می‌زد و با بابا درباره مشکلاتش صحبت می‌کرد. ما اصلاً اجازه نداشتیم از شرایط و موقعیت بابا استفاده کنیم و باید خودمان با تلاش خودمان رشد می‌کردیم.

همسر شهید هم در ادامه گفت: همسرم خیلی پیگیر کار شهدا، خانواده شهدا و جانبازان بود و همه دغدغه‌ او این بود.

نماینده ولی فقیه در سپاه هم ضمن تأیید این مسئله با تأکید بر اینکه خدمت به خلق از پراجرترین کارهاست که در روایت خیلی بر آن تأکید شده و حضرت آقا هم در این‌ باره بسیار سخن گفته‌اند، گفت: از نگاه من شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید حاج حسین صفری در این مسیر با همه وجود خیلی تلاش کردند.

وی با اشاره به تلاش شهید صفری برای زنده کردن ردیف‌های بودجه مربوط به ایثارگران و ماجرای حضور حاج حسین و چند جانباز ویلچری دیگر در سازمان برنامه و بودجه و بعد گرفتن حکم مشاور رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور و احیای ردیف‌های بودجه مربوط به عزیزان ایثارگر که خود یک جهاد بزرگ بود، افزود: این باقیات‌الصالحات حاج حسین بود که علاوه بر مجاهدت‌های ۴۰ ساله و خدمت به خلق، همیشه در ذهن جامعه ایثارگران باقی خواهد ماند.

همسر شهید گفت: متأسفانه در کشور ما کار رسانه‌ای و فرهنگی در خصوص جانبازان نشده است. من در مواجهه با خیلی از دختران جوان و نوجوان متوجه شده‌ام این عزیزان اصلاً درک درستی نسبت به جانبازان و خانواده‌های آن‌ها ندارند و واقعاً کار فرهنگی لازم است. حالا حاج قاسم سلیمانی که منحصر به‌ فرد بود و حتی قبل از شهادتش خوب شناخته شد و شهادتش هم موجب شد بهتر شناخته شود و شاید هنوز حق او ادا نشده است.

حاجی صادقی اظهار داشت: حضرت آقا هم بعد از شهادت حاج قاسم فرمایشی دارند که به مضمون می‌گویند من هم هنوز حاج قاسم را خوب نشناخته‌ام. الان که ایشان شهید شده است، تازه دارم متوجه ابعاد جدیدی از زندگی حاج قاسم می‌شوم.

وقتی فرماندهان جمع بودیم، آقا قبل از سخنرانی، می‌گشتند دنبال حاج قاسم و ایشان را در بغل می‌گرفتند و می‌بوسیدند؛ با هیچ کس اینطور نبودند و واقعاً علاقه وافری به حاج قاسم داشتند. حاج حسین صفری هم یکی از این افراد خاص بود.

همسر شهید با اشاره به شرفیابی شهید حاج حسین صفری محضر رهبر معظم انقلاب اسلامی گفت: حاج حسین چند نوبت خدمت آقا رسیدند؛ اما دفعه آخر که قرار شد من هم ایشان را همراهی کنم، نشد. یک آرزو در دل دارم و آن، اینکه خدمت حضرت آقا برسم.

نکته آخر که همسر، دختران و داماد شهید صفری روی آن تأکید کردند، این بود که حاج حسین صفری هیچگاه و هیچ زمانی برای خودش و اطرافیانش هیچ امتیاز یا موضوعی را پیگیری نکرد و می‌گفت اگر برای خودم یا شما چیزی را پیگیری کنم، دهانم بسته می‌شود و دیگر نمی‌توانم مطالبه‌گر باشم و کار ایثارگران را به خوبی پیگیری کنم.

انتهای پیام/ 118

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار