به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، در لابه لای مشغلههای روزانه و اتفاقات بی شمار هر روزه، احتمالا کمتر کسی به یاد مادران شهدایی است که در این سالها کوچشان به دنیای ابدی سرعت بیشتری گرفته است و هر روز اخباری از فوت آنان در گوشه و کنار کشور به گوش میرسد.
هرچند هیچ یک از زمینیان را گریز از مرگ نیست، اما کوچ بی شمار والدین شهدا، از بین رفتن گنجینه خاطرات با ارزشی از یک عمر صبری، مجاهدت، ایمان، استقامت و تربیت اسلامی و صحیح فرزندانی است که روزی مدافعان خاک و ارزشها بودند.
خانواده شهیدان کارور در دوران دفاع مقدس سه شهید را تقدیم اسلام و انقلاب کردند. حسن، محمدرضا، مرتضی کارور برادران شهید ساکن در ورامین به ترتیب در جنگ شهید شدند. مادر و پدرشان اصالتا اهل یکی از روستاهای فیروزکوه بودند که بعد از ازدواج به ورامین مهاجرت کردند. خداوند به خانواده کارور سه دختر و سه پسر عطا کرد که هر سه پسر در جبهه به شهادت رسیدند. پدر مغازه نجاری داشت و پسرها از کودکی در کنار درس و کلاس پیش پدر کار میکردند.
همافر انقلابی
حسن برادر بزرگتر پس از پایان گذراندن دوران مدرسه، در سال ۱۳۵۴ همافر شد. روحیه انقلابی داشت و در مبارزات ضد رژیم پهلوی شرکت میکرد، مبارزات مخفیانه او در ارتش با پخش اعلامیه و انتشار سخنرانیهای امام ادامه داشت. در روزهای منتهی به پیروزی انقلابی اسلامی زمانی که نیروی هوایی با امام خمینی (ره) دیدار داشت، حسن و دوستانش نیز در این دیدار حاضر شند. او ۲۰ بهمن سال ۱۳۵۷ در جریان حمله گارد شاهنشاهی به نیروی هوایی که تعداد زیادی از نیروها به شهادت رسیدند، حسن نیز با ضربهای که با شکمش وارد شد از ناحیه روده آسیب دید.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی با شروع درگیریها در کردستان حسن به همراه دیگر برادرش محمدرضا به کردستان رفت. اما در آنجا زخم ناشی از دوران مبارزات انقلابی سر باز کرد و راهی بیمارستان شد تا اینکه در خرداد سال ۱۳۵۹ به شهادت رسید.
فرمانده بی ادعا
محمدرضا دیگر برادر خانواده از زمان شرو درگیریها در کردستان به همراه برادرش حسن به غرب کشور رفت و سپس به جبهه جنوب اعزام شد. تا مدتها خانواده گمان میکردند محمدرضا یک نیروی بسیجی ساده است تا اینکه از طریق یکی از سربازانی که برای گرفتن مرخصی به دیدار او آمده بود متوجه میشوند فرمانده گردان مالک است. او مدتی فرماندهی گردان مقداد، مسئولیت طرح و برنامه تیپ ۲۷ حضرت محمد رسول الله (ص) را بر عهده داشت. محمدرضا طی عملیات خیبر در سن ۲۶ سالگی شهید شد و پیکرش برای همیشه در منطقه مجنون باقی ماند. محمدرضا از نخبههای دفاع مقدس بود که در بیشتر عملیاتها همراه شهید همت حضور داشت. هنگامی که خبر شهادتش را به شهید همت دادند، او گفت: با شهادت محمد رضا کارور کمر من شکست.
مرتضی ادامه دهنده راه دو برادر
مرتضی سه سال بعد از محمدرضا در ۲۱ دی سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای پنج شهید شد. او تنها ۱۴ سال سن داشت و پیکرش پس از چند روز به خانواده بازگشت.
چگونه میشود از شهدا صحبت کرد و از نقش مادری که سه شهید را در دامان خود پرورش داده است چیزی نگفت. مادر شهید پیش از فرزندان و پس از آنان مجاهد این راه پر مشقت بود. تربیت پسرانی که هر سه در جبهه به شهادت رسیدند کار بزرگی بود که مادر را در عالیترین مرتبه و درجه جای خواهد داد.
حال حاجیه خانم زینب تاج الدین، مادر شهیدان کارور پس از سالها دوری از فرزندان شهیدش به آنان پیوست. پیکر این مادر شهید روز گذشته (جمعه هشتم بهمن) در شهر ری تشییع و در دارالرحمه صحن سیدالکریم به خاک سپرده شد.
انتهای پیام/ ۱۴۱