به گزارش گروه بینالملل دفاع پرس، علیاکبر اسدی، دکتری روابط بینالملل طی یادداشتی در اندیشکده راهبردی تبیین نوشت: درحالیکه بیش از چهار ماه از تجاوز نظامی عربستان سعودی و متحدین آن به یمن میگذرد این جنگ با فراز و نشیبهای مختلفی همراه بوده است. بعد از کنترل یمن از سوی انصارالله و ارتش یمن و خروج منصور هادی رئیسجمهور پیشین این کشور و اقامت در عربستان، سعودیها با آغاز جنگی تمامعیار و تداوم آن در پی تغییر موازنه قدرت درونی یمن و تغییر شرایط در این کشور بودهاند.
بهرغم تلاشهای بینالمللی و منطقهای گسترده دولت سعودی و صرف میلیاردها دلار برای پیشبرد عملیات نظامی در یمن، شرایط درونی یمن بر اساس اهداف و طراحیهای سعودیها بهصورت جدی تغییر نکرده است.
تنها نتیجه مشخص جنگ سعودیها در یمن را میتوان تخریب زیرساختهای کشور فقیر یمن و وارد ساختن خسارتهای گسترده به این کشور در ابعاد اقتصادی و اجتماعی ذکر کرد. اما بهرغم نتیجهبخش نبودن اقدامات نظامی در تغییر شرایط درونی یمن و خسارتهای مادی و انسانی بالای آن ابتکارات و راهحلهای سیاسی و دیپلماتیک مناسب و کارآمدی نیز برای حل بحران ارائه نشده است. بهخصوص اینکه دولت سعودی و مقامات پیشین یمن شروطی را برای حل بحران ارائه کردهاند که عملاً نشدنی است و تحقق آنها به مفهوم تسلیم کامل طرف مقابل محسوب میشود. لذا برخی اقدامات جزئی مانند مذاکرات ژنو و یا برخی آتشبسهای مقطعی نیز منجر به نتیجه نشده است. درنتیجه آنچه بیش از هر چیز تعیینکننده مسیر تحولات بحران یمن بوده، دگرگونیهای میدانی و راهبردهای نظامی بین طرفین بوده است.
درحالیکه ارتش یمن و انصار الله در طول ماههای گذشته به دفاع از این کشور و مقابله با تجاوز نظامی و ناامنیها و مخالفتهای داخلی مشغول بودهاند، دولت سعودی بهصورت مرتب در حال ارزیابی شرایط و اتخاذ راهبردهای نظامی متعدد برای دستیابی به اهداف خود بوده است. اما درمجموع بهرغم سخن گفتن از اقدامات مختلف مانند اعزام نیروی نظامی و آغاز جنگ نظامی یا کسب پیروزی از سوی مخالفان آنچه تا هفتههای اخیر بهعنوان محور اصلی عملیات نظامی عربستان سعودی محسوب شده چیزی جز نبرد هوایی و تکیهبر عملیات هوایی برای کسب پیروزی و تغییر معادلات نبوده است.
اما در هفتههای اخیر تحولات یمن شاهد اتخاذ راهبردی جدید از سوی دولت سعودی و متحدین آن بوده که بر جنوب یمن و بهطور مشخصترعدن متمرکز بوده است. درحالیکه هنوز عدن و برخی دیگر از مناطق جنوب یمن شاهد درگیری ارتش و انصار الله با نیروهای مخالف است، بررسی شواهد نشاندهنده تغییر مهم در راهبرد نظامی عربستان سعودی از عملیات هوایی به چیزی است که میتوان آن را راهبرد جنگ فرسایشی نامید. راهبردی که در این نوشتار به تبیین مشخصهها و عوامل تأثیرگذار بر آن، سناریوهای موردتوجه سعودی در چهارچوب این راهبرد و همچنین نتایج و پیامدهای احتمالی آن خواهیم پرداخت.
شرایط میدانی سعودیها را به اتخاذ راهبرد جدیدی وادار کرد که به نظر رهبران این کشور علاوه بر خارج کردن این کشور از بنبست موجود در جنگ یمن میتواند کانون درگیریها را از شمال یمن و مرزهای جنوبی سعودی به جنوب یمن منتقل ساخته و از فشارها و تهدیدات امنیتی معطوف به مملکت سعودی بکاهد.
1- مشخصهها و عوامل جنگ فرسایشی
عربستان سعودی در طول چند ماه گذشته بر راهبرد عملیات هوایی تمرکز داشته و تلاش کرده است تا با تخریب توان نظامی ارتش و انصارالله به تغییر شرایط درونی یمن و درنتیجه تحمیل شرایط و طرحهای خود بر این کشور بپردازد. اما عدم نتیجه بخشی راهبرد فوق باعث شد تا دولت سعودی راهبرد جدیدی را طراحی کند که میتوان آن را راهبرد جنگ فرسایشی نامید و از ابعاد مختلفی برخوردار است. هسته اصلی این راهبرد بهرهگیری و حمایت از بازیگران امنیتی مختلف برای تضعیف توان نظامی انصار الله و ارتش یا قدرت دفاع ملی یمن است. بر این اساس میتوان به حمایت سعودیها از طیف وسیعی از نیروهای نظامی و شبهنظامی اشاره کرد که در عمل ممکن است از هماهنگی یا انسجام لازم برخوردار نبوده یا از انطباق کامل با اهداف سعودی برخوردار نیستند ولی برای درگیر ساختن ارتش و انصار الله و فرسایش توان آنان قابلیتهایی رادارند.
در حال حاضر میتوان به دهها هزار نفر از نیروهای معارض در قالب گروههای مختلف مانند القاعده، داعش، طرفدران منصور هادی، جداییطلبان جنوب و نیروهای قبیلهای اشاره کرد که سعودیها در پی حمایت و فعال ساختن آنها در مقابل ارتش و انصار الله هستند. جنبه دوم راهبرد جنگ فرسایشی در یمن تداوم و تشدید عملیات نظامی برای تضعیف و تخریب توان نظامی و اقتصادی یمن است. جنبه سوم این راهبرد نیز تداوم محاصره همهجانبه یمن و جلوگیری از دریافت هرگونه حمایت نظامی و اقتصادی از سوی ارتش و انصار الله است.
راهبرد جنگ فرسایشی عربستان سعودی در برابر یمن از عوامل مختلف میدانی و منطقهای متأثر است که در زیر به مهمترین آنها اشاره میکنیم.
به باور سعودیها برداشته شدن تحریمهای اقتصادی ایران در مرحله جدید و احتمال نقشآفرینی منطقهای پررنگتر و بهخصوص گسترش حمایت آن از متحدین منطقهای خود میتوانند روند تحولات در اغلب بحرانهای منطقهای و ازجمله یمن را به زیان این کشور تغییر دهد
- عوامل میدانی
مقاومت ارتش و انصارالله در برابر حملات هوایی و بینتیجه بودن این نوع حملات در تغییر معادلات نظامی این کشور مهمترین عامل میدانی در اتخاذ راهبرد جدید بوده است. درواقع سعودیها باوجود صرف هزینههای گسترده با بنبستی واقعی در یمن مواجه شدند و نتوانستند موفقیت نظامی هرچند جزئی را در عرصه میدانی کسب کنند. بر این اساس سعودیها که از مدرنترین ابزارها و تجهیزات نظامی در میان کشورهای عرب منطقه برخوردارند وقتی در مواجهه با کشور فقیری مانند یمن نتوانستند موفقیتی کسب کنند و حداقل به بخشی از اهداف خود دست یابند اندیشه تغییر راهبرد را موردبررسی قراردادند.
مسئله دوم نتایج معکوس تجاوز نظامی برای سعودیها بود. بدین معنی که حملات زمینی و موشکی ارتش و انصار الله مناطق و مرزهای جنوبی سعودی را با تهدیداتی فزاینده روبرو کرد که مدام در حال گسترش و تعمیق بوده است. نکته مهم دیگر در این خصوص تعدد و تکثر نیروهای سیاسی- اجتماعی و نظامی در یمن بود که در صورت رویارویی میتوانند باعث فرسایش و تحلیل توان نظامی این کشور و بهخصوص بازیگران مسئول ایجاد نظم و امنیت یعنی ارتش و انصار الله شوند. بر این اساس شرایط میدانی سعودیها را به اتخاذ راهبرد جدیدی وادار کرد که به نظر رهبران این کشور علاوه بر خارج کردن این کشور از بنبست موجود در جنگ یمن میتواند کانون درگیریها را از شمال یمن و مرزهای جنوبی سعودی به جنوب یمن منتقل ساخته و از فشارها و تهدیدات امنیتی معطوف به مملکت سعودی بکاهد.
- عوامل منطقهای
علاوه بر عوامل میدانی برخی عوامل و مؤلفههای منطقهای نیز در تغییر راهبرد نظامی سعودی در یمن تأثیرگذار بودهاند. مهمترین برگ خرید در عرصه منطقهای را میتوان وضعیت جدید منطقهای ایران بعد از توافق هستهای با پنج بهاضافه یک دانست. به باور سعودیها برداشته شدن تحریمهای اقتصادی ایران در مرحله جدید و احتمال نقشآفرینی منطقهای پررنگتر و بهخصوص گسترش حمایت آن از متحدین منطقهای خود میتوانند روند تحولات در اغلب بحرانهای منطقهای و ازجمله یمن را به زیان این کشور تغییر دهد. همچنین در مرحله جدید احتمال ورود مسائل جدید به سیاست منطقهای و دگرگونی در منافع و اولویتهای بازیگران منطقهای و قدرتهای بزرگ در خاورمیانه میتواند حمایتهای موجود از رویکرد سعودی در یمن را دچار تغییر کند.
اجماع و اولویت گستردهتر بر تهدیدات مشترک مانند داعش و تأکید بر راهحلهای سیاسی و دیپلماتیک بهجای راهکارهای نظامی در بحرانهای منطقهای ازجمله احتمالات موجود است. مسئله دیگر آن بود که ناکامی سعودیها در یمن پرستیژ این کشور در عرصه منطقه را بهشدت تحت تأثیر قرار داده و سعودیها را نیازمند برخی پیروزیها هرچند بهصورت سطحی و نمایشی کرده است. بر این اساس سعودیها تصمیم گرفتند تا در چهارچوب شرایط موجود و قبل از وقوع دگرگونیهای جدی به زیان سیاست نظامی و افراطی این کشور در یمن به تغییر موازنه قدرت در یمن با اتخاذ راهبرد جدید مبادرت نمایند یا حداقل با برخی موفقیتهای مرحلهای به بازسازی چهره منطقهای خود اقدام کنند.
هرچند ممکن است سعودیها با تشدید اقدامات نظامی هوایی خود و حمایت از گروههای معارض مختلف ازجمله القاعده و نیروهای هوادار هادی بتوانند برخی مناطق مانند عدن را بهصورت مقطعی از سیطره ارتش و انصارالله خارج سازند، اما حفظ این مناطق و ایجاد نظم و امنیت در آنها دشوار خواهد بود
2- سناریوها و پیامدهای احتمالی
سعودیها با اتخاذ راهبرد جنگ فرسایشی سه سناریو احتمالی را مدنظر دارند. سناریو اولیه و کوتاهمدت که میتواند بیش از سایر سناریوها در دسترس باشد عبارت است از کسب دستاوردهای میدانی هرچند مقطعی و سطحی برای خروج از بنبست و چانهزنی بهتر در مذاکرات در جهت پایان بحران در یمن. سناریوی دوم که در صورت موفقیت در کسب پیروزیهای اولیه در میانمدت مدنظر قرار خواهد گرفت نیز شامل خارج ساختن جنوب یمن از کنترل ارتش و انصارلله با تسلط نیروهای مخالف بر مناطقی مانند عدن، تعز و لحج است. سناریو سوم نیز که مطلوبترین سناریو سعودیها در بلندمدت میباشد عبارت است از فرسایش توان نظامی ارتش و انصار الله بهطور کامل و اقدام در جهت ایجاد ساختار نوین سیاسی و امنیتی در این کشور.
اما در مورد نتایج و پیامدهای احتمالی راهبرد جدید سعودی در یمن میتوان گفت که هرچند ممکن است سعودیها با تشدید اقدامات نظامی هوایی خود و حمایت از گروههای معارض مختلف ازجمله القاعده و نیروهای هوادار هادی بتوانند برخی مناطق مانند عدن را بهصورت مقطعی از سیطره ارتش و انصار الله خارج سازند، اما حفظ این مناطق و ایجاد نظم و امنیت در آنها دشوار خواهد بود. چراکه نیروهای معارض طیفی از نیروهای مختلف و فاقد هماهنگی، انسجام و سازماندهی لازم برای اقدامات استراتژیک در بلندمدت هستند.
دیگر اینکه انگیزه اغلب نیروهای معارض فعال در جنوب با اهداف کلان سعودی در یمن همخوانی ندارد و عمده این نیروها صرفاً در پی برخی بهرهمندیها از حمایتهای سعودی برای پیشبرد اهداف خاص خود هستند. ازجمله اینکه عمده نیروهای جنوبی بیشتر خواستار نوعی از خودمختاری در جنوب یمن هستند و از انگیزه لازم برای حرکت بهسوی صنعا برخوردار نیستند. همچنین افزایش قدرت بیشازحد نیروهای افراطگرا و تروریستی مانند القاعده وداعش زنگ خطر را برای طیفی از بازیگران مؤثر در یمن به صدا درخواهد آورد و در بلندمدت موفقیتآمیز نخواهد بود. لذا ایجاد تغییرات استراتژیک در بحران یمن بهواسطه راهبرد نظامی جدید سعودی نمیتواند با خوشبینی همراه باشد.
انتهای پیام/