به گزارش خبرنگار دفاعپرس از تبریز، سردار «احمد جهانسری» از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس است که سالها فرماندهی توپخانه را در بخشهای مختلف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از جمله توپخانه لشکر عاشورا، گروه توپخانه ۴۰ رسالت، گروه توپخانه ۶۴ الحدید و گروه توپخانه ۶۳ خاتم را برعهده داشته و مدتی نیز جانشین توپخانه کل سپاه بوده است.
وی که از همرزمان سردار شهید «مهدی باکری» فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا در دوران دفاع مقدس بوده، خاطرهای از تفقد و قدردانی این شهید والامقام از نیروهای توپخانه را اینگونه روایت کرده است:
به دستور «آقا مهدی باکری» خط پدافندی جزیره مجنون به برادران ارتشی تحویل داده شد و فقط یک گردان از توپخانه لشکر در جزیره ماند و برنگشت. آتش پشتیبانی توپخانه نیاز نیروهای پدافندی بود و به همین خاطر در منطقه ماندیم. هنوز پادگان لشکر در ۱۸ کیلومتری دزفول ساخته نشده بود و نیروها در همان محلی که بعدها پادگان شهید باکری نام گرفت، داخل چادرها میماندند. دوری از دوستان و همرزمان برای نیروهای توپخانه مستقر در جزیره، روزهای سختی را رقم میزد.
سه ماه از حضورمان در جزیره میگذشت. روزی به جلسه شورای فرماندهی لشکر فراخوانده شدم. راه دور بود و تا از جزیره بیایم دزفول، جلسه را شروع کرده بودند. نزدیک ستاد دیدم اعضای جلسه جلوی چادری زیرانداز پهن کرده و دور هم نشستهاند. «آقامهدی» تا چشمش به من افتاد از جایش بلند شد و ۳۰ یا ۴۰ قدمی به طرفم آمد. حالم را پرسید و بغلم کرد. در حالی که دستش را به گردنم انداخته بود، برگشتیم جلسه. من را کنار خودش جا داد. تقریباً همه اعضای جلسه که فرماندهان و مسئولین گردانها و واحدها بودند، از این رفتار «آقا مهدی» متعجب شدند که چرا «جهانسری» را این طور گرم تحویل گرفت. خودم هم نمیدانستم چی شده! دوستان با اشاره چشم و ابرو میپرسیدند «چه خبره، پسرخاله شدین؟ چیکار کردی که این همه خوب تحویلت میگیره؟».
«آقامهدی» از جو جلسه و پچپچ بچهها متوجه شد که با من حرف میزنند. موضوع صحبتش را عوض کرد و گفت: «برادرها، ببینید خدارو شکر که همه شما رزمندهاید، زحمت میکشید و در عملیات «خیبر» زحمات زیادی متحمل شدید؛ ولی الآن تنها واحدی که از لشکر هنوز در خط جزیره مستقر است، توپخانه هست. خیلی هم زحمت میکشند؛ یعنی تنها نماینده لشکر امروز در خطوط مقدم جبهههای جنگ، توپخانه است. باید همه قدردان زحماتشان باشیم.»
قدردانی «آقا مهدی» در مقام فرمانده لشکر از نیروهایی که در خط بودند، گرچه به ظاهر یک کار معمولی بود، اما باعث تقویت روحیه میشد و نشان میداد فرمانده لشکر با وجود مشغلههای فراوان اعم از آموزش نیروها، سازماندهی، حضور در جلسات قرارگاه به منظور طراحی عملیات و... از کوچکترین اتفاقات هم غافل نیست و این درس بزرگی برای همه فرماندهان محسوب میشد که یاد بگیرند با نیروهای تحت امر خود، چگونه برخورد کنند. حتی بین رزمندهای که پشت جبهه است و رزمندهای که در خط مقدم حضور دارد، باید تفاوت قائل شد. آنها مطمئناً یک ردیف بالاتر قرار میگیرند؛ ولو با یک تشکر زبانی.
بهنظرم توجه به همین مسائل ریز و شاید کماهمیت، «آقا مهدی» را از سایرین متمایز میکرد. رفتارش آنروز احترام به شخص من نبود. بقیه هم مثل من فرمانده گردان و واحد بودند. «آقا مهدی» آنروز از نیروهای مستقر در خط مقدم تجلیل کرد و با این کارش به همه فهماند که به یادشان است.
انتهای پیام/