فرازی از وصیت‌نامه شهدای گروه انقلابی «ابوذر»

گروه انقلابی «ابوذر» متشکل از شش جوان مؤمن و متدین شهرستان نهاوند، با هدف پیاده کردن اسلام واقعی در جامعه، در دوران خفقان نظام شاهنشاهی شکل گرفت.
کد خبر: ۵۰۷۱۳۵
تاریخ انتشار: ۳۰ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۱:۳۴ - 19February 2022

فرازی از وصیت‌نامه شهدای گروه انقلابی «ابوذر»به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از همدان، اوایل دهه ۵۰ که دیگر مردم از ظلم و فساد در جامعه خسته شده بودند، شهرستان «نهاوند» به‌دلیل داشتن روحانیون مبارزی همچون آیت‌الله «قدوسی» و آیت‌الله «حیدری» که از شاگردان امام خمینی (ره) بودند، به یکی از کانون‌های مبارزه در غرب کشور تبدیل شده بود.

تعدادی از جوانان این شهرستان با هدف پیاده کردن اسلام واقعی در جامعه، گروهی به نام «ابوذر» را تشکیل دادند. این گروه انقلابی متشکل از شش جوان مؤمن و متدین به نام‌های «بهمن منشط»، «ولی‌الله سیف»، «عبادالله خدارحمی»، «روح‌الله سیف»، «حجت‌الله عبدلی» و «ماشاالله سیف» بود که به پیشنهاد «بهمن منشط» و با استقبال سایر اعضا، آبان سال ۱۳۵۱ در دوران خفقان و تاریکی، علیه رژیم ستم‌شاهی پهلوی شکل گرفت.

گروه انقلابی «ابوذر» علاوه‌بر برنامه‌های خودسازی و کمک به نیازمندان، اقداماتی همچون از بین بردن مراکز فساد و فحشا علیه رژیم پهلوی را انجام می‌داد.

هرچند گروه «ابوذر» زود کشف شد و ظاهراً نتوانست به بسیاری از برنامه‌های خود جامه عمل بپوشاند؛ اما پیامد‌ها و تأثیراتی که پس از دستگیری و شهادت اعضای آن در ۳۰ بهمن سال ۱۳۵۲ در «نهاوند» و جامعه ایران پدید آمد، تا حد زیادی آمال و اهداف گروه را محقق ساخت.

سالروز شهادت اعضای این گروه انقلابی در تقویم رسمی کشور ثبت و به گامی برای زنده نگه داشتن یاد این شهیدان والامقام تبدیل است.

فرازی از وصیت‌نامه شهدای گروه انقلابی «ابوذر»

شهید «عبادالله خدارحمی»: اگر جسد مرا گرفتید، در نهاوند به خاک بسپارید و از مقدار پولی که ارثیه من است، مبلغ هزار تومان به [...] و بقیه را به مستمندان و برای همسایه‌ها زغال و لباس برای عیدشان بخرید.

شهید «ماشاءالله سیف»: پدر، مادر، خواهر و برادرانم! شما را توصیه می‌کنم به نماز اول وقت، روزه و همچنین یاد خدا در دل شما باشد. اگر مرا اعدام کردند، گریه و زاری نکنید. شیرینی تقسیم کنید و پیکر مرا در نهاوند به خاک بسپارید.

شهید «بهمن منشط»: پدر بزرگوارم! از وقتی که خود را شناخته‌ام، سایه پُرمحبت شما بر سرم بود، مرگ حق است. همگی را به تقوا سفارش می‌کنم. امیدوارم چون کوهی مرگ مرا تحمل کنید.

شهید «ولی‌الله سیف»: پدر و مادر عزیز و مهربانم! چندساعتی دیگر باقی نمانده که عهدی را که با خدا بسته‌ام به آن وفا کرده و همان‌طور اولین روزی که این کار را شروع کردم، جان خودم را در رضایت او قرار دادم.

شهید «روح‌الله سیف»: اکنون که این نامه را می‌نویسم، از همگی شما تقاضای بخشش می‌کنم. دنیا محل مردن است و همه ما می‌رویم؛ ولی این مرگ باید شرافتمندانه باشد و مرگی باشد که آدم با روی سپید در پیشگاه عدل الهی قرار گیرد.

شهید «حجت‌الله عبدلی»: اکنون که آخرین ساعت‌های عمر من سپری می‌شود، با خاطره‌ای آسوده و عشقی سرشار از ایمان وصیت خود را اعلام می‌دارم؛ تا می‌توانید از ذکر خدا غافل نباشید. شما را به خواندن نماز و صبر و پایداری در مقابل گناه و مشکلات توصیه می‌کنم.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها