به گزارش خبرنگار دفاعپرس از تبریز، «یوسف جدیدی اول» سال ۱۳۴۴ در تبریز متولد شد. پدر وی از روحانیون انقلابی بود که در سال ۱۳۴۲ در پی اعتراض به دستگیری و تبعید حضرت امام خمینی (ره)، بازداشت و شکنجه شده بود.
«یوسف جدیدی اول» پس از آغاز جنگ تحمیلی، داوطلب شد تا به همراه پدر و سه برادر دیگرش راهی جبهه شود که ابتدا با درخواست وی به علت سن پایینش مخالفت شد؛ اما پس از اصرار فراوان، هنگامی که درحال تحصیل در سال اول دبیرستان بود، برای اولینبار به مناطق جنگی اعزام شد.
وی پس از چندین نوبت حضور در جبههها و تحمل مجروحیت، ۲۲ مرداد سال ۱۳۶۲ در جریان عملیات «والفجر ۲» در منطقه «حاجعمران»، هنگامی که به عنوان عضو گروه تخریب مشغول خنثیسازی مین بود، به مقام رفیع شهادت نائل آمد.
این شهید نوجوان در وصیتنامه خود آورده است:
بِسمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم وَ بِه نَسْتَعِین
درود بر روح خدا و درود بر شهیدان راه خدا. خدایا! خداوندا! ما را نیز در جرگه شهدایت قرار بده. خدایا! ما را از بندگان صالح خویش قرار بده. خدایا ما را از هدایتشدگان و از جهاد کنندگان فی سبیل الله قرار بده. خدایا! مارا توفیق شهادت در راه خودت بده.
آری! شهادت است که مرز حق و باطل را مشخص میکند و حسین (ع) با پیام و خونش به مستضعفین عالم گفت که «ای مستضعفان! در هر کجا هستید اگر میتوانید بمیرانید و اگر نمیتوانید بمیرید»، بمیرانید کسانی را که سد راه خدا میشوند در هر لباسی که باشند، چه در لباس مجاهد خلق و چه در لباس فدایی خلق و بعث عراقی و چه در لباس مقدس روحانی؛ و اگر نمیتوانی بمیر.
پدر، مادر، برادر، فامیل و آشنا! از شما تقاضا دارم؛ اولاً، در بین نمازهایتان دعای [برای] امام از یادتان نرود. ثانیاً، بدانید که این انقلاب، انقلاب اسلامی است و دست از لجبازی بردارید و اگر میخواهید برای شما ثابت شود تا بیایید به جبههها، پس معجزات را ببینید؛ ببینید که واقعا فرمانده این رزمندگان، امام زمان (عج) است.
بیایید ببینید ۲۰ نفر رزمنده با ایمان چطور بر صدها تانک و نفربر و نفرات دشمن پیروز میشوند و ببینید چطور ملائک به کمک رزمندگان ما میآیند، فقط از شماها خواستارم که از خداوند متعال بخواهید که ما را در صف شهدای خویش قرار دهد، در بین نماز و در هر جایی که فرصت پیدا کردید، دعا کنید، در مجلس عزاداری [شهیدان] زیاد گریه کنید؛ چون شهیدان زندهاند.
مادر! قامت خود را در مقابل دشمنان و منافقین راست کن و بدان شهادت یک مسلمان، سعادت است. چنانچه امام امت فرمودند: «ملتی که شهادت برای او سعادت است، پیروز و موفق و سربلند است»؛ [پس] بر شهادت فرزند خود افتخار کن و با صدای بلند در نزد همه منافقین بگو که پسر من در راه هدف و عقیده خویش شهید شد؛ و بدان که سعادت تو در این راه است، و در نظرت همیشه داشته باش که خون من از خون شهیدانی چون «تواناها» و «باروقیها» رنگینتر نیست و تو با مادران لالههای پرپر شده فرقی نداری؛ و بدان که تو با مادری که پنج فرزند خود را در راه اسلام از دست داده است، فرقی نداری و اگر غیر این باشد، با مادر یک منافق یا مشرک هیچ فرقی نخواهی داشت. به همه برادران و خواهران و آشنایان سلام برسان.
بر تابوتم عکس امام را بزنید، تا همه بدانند که من پیرو و وفادار ولایت فقیه بودم؛ و بر تابوتم یک جلد قرآن بگذارید تا مردم بدانند که هدف، خدا بوده و بس؛ و نه هیچ چیز دیگر. برای من تبلیغ نکنید و فقط از شهادت من برای اسلام تبلیغ کنید. کسانی که کوچکترین اختلافی با ولایت فقیه دارند، در تشییع جنازه من شرکت نکنند؛ چون حاضر شدنشان روح مرا آزار خواهد داد.
هرکس میخواهد بر جنازه من فاتحه بخواند، اول امام را دعا کند؛ والا فاتحه نخواند. به تمام حزباللهیها توصیه میکنم حضورشان را همیشه در جبهههای حق علیه باطل ثابت نگه دارند و در این راه سستی نکنند. در نماز جمعه و یا نماز جماعت از مردم حلایت بطلبید و این مسئله از یادتان نرود که هرچه دارم به حساب رزمندگان بریزید، بهجز مبلغی که برای عزاداری و... کنار گذاشتهام.
ضمناً؛ این مسئله از یادتان نرود که همیشه دعا کنید ما هم در جرگه شهدای حقیقی قرار بگیریم و از خدا بخواهید امام را طول عمر و عزت و عظمت عنایت بفرماید، آمین یارب العالمین و این مسئله را تذکر میدهم که بدانید من آگاهانه به این راه قدم گذاشتهام و هیچ مسئلهای مرا تحت تأثیر قرار نداده است.
انتهای پیام/