به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، حاج «کاظم سلیمیان» از جانبازان قطع نخاع دوران دفاع مقدس در دلنوشتهای به فداکاریهای همسرش در نگهداری از او در طول سالهای بعد از جنگ پرداخت که در ادامه آن را میخوانید.
نمیدانم او چطور میتوانست بار این مسئولیت سنگین را بهتنهایی بر دوش بکشد؟! حرفهای مردم از طرفی و سختیهای نگهداری از من، از طرف دیگر و گاهی اوقاتتلخیهایم که دست خودم نبود، میتوانست عرصه را بر او تنگ کند. میدانستم گاهی از فرط غم و غصه، دل آسمانی آنها را بارانی میکنم. وقتی به نقاط تاریک زندگی فکر میکردم، فقط اشکهای ملایم همسر و هقهق پنهانی مادر را که از دست من و خواستههای بیجای من بود، به یاد میآوردم و شرمنده میشدم اما دلم به قلب آسمانی آنها دلخوش بود که مرا میبخشیدند. زندگی من با وجود فرشتگانی همچون مادر و همسرم قابل تحمل بود.
دور شدن از خانه برایم مثل اسارت میماند ولی من این اسیری را به جان میخریدم تا همسرم شاداب بماند و خستگی بودن با من پژمردهاش نکند. گاهی که احساس میکردم او خسته شده، بهانهای میتراشیدم و به بهانه چکاپ پزشکی به آسایشگاه میرفتم. بزرگترین غصههایم مشقتی بود که همسرم بهخاطر من تحمل میکرد. ای کاش بعد از من هیچکس چنین سرنوشتی نداشته باشد که دلش پیش یار باشد ولی بهخاطر او از او دور شود! حس و حال بد و ناراحتکنندهای است که وقتی همسرت، یارت مریض میشود و نیاز به یاری دارد و تو برای کمک کردن به او، از پیشش بروی و آنجا نمانی. این جزو نادیدنیها و وارونگیهای زندگی امثال ماست!
شبها خواب آرام من به بیخوابی او گرهخورده بود! نظافت و بهداشت من، غرور و اعتبار من، عبادت و بندگی من، همه و همه با وجود او میسر میشد و مرا شرمنده و قدردان او میکرد ولی آیا بهجز دعا برای او کار دیگری میتوانستم بکنم؟ این قدردانی نه از روی نیاز به او که از سر عشق بود. بارها از دیگران شنیدم که میگفتند: اگه کاظم به همسر، مادر یا دور و بریاش احترام میذاره، برای احتیاجیه که به اونا داره! چه زبان گزنده و چه نیش زهرآلودی! بارها دلم با این حرفها شکست، اما همیشه به خدا پناه بردم، چون میدانستم فقط او از دلم خبر دارد و از آن سو این موجود نازنین هم، که همسری مرا با رغبت پذیرفته و با تمام نداشتههایم کنار آمده و با تمام داشتههایم که جز مشقت نبود ساخته، بهدلیل ازدواج با من حرفهای زیادی را به گوشه دل گذاشته و از ملامت سادهاندیشان، رنجور گشته بود، ولی چه میتوانستیم بکنیم؟ هیچ!
انتهای پیام/ 141