شهید حسین بصیر؛

هر وقت ناله کردم با این عصا بکوب تو سرم!

بعد از مجروح شدن در عملیات والفجر 8 و مداوای اولیه در بیمارستان شهید بقایی اهواز او را به خانه در پایگاه شهید بهشتی آوردیم. بعضی اوقات درد امان او را می گرفت، ناله می زد...
کد خبر: ۵۰۸۱۴
تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۳:۳۷ - 06August 2015

هر وقت ناله کردم با این عصا بکوب تو سرم!

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، بعد از مجروح شدن در عملیات والفجر 8 و مداوای اولیه در بیمارستان شهید بقایی اهواز او را به خانه در پایگاه شهید بهشتی آوردیم. بعضی اوقات درد امان او را می گرفت، ناله می زد. مادرم می گفت: درد داری شب ها ناله می زنی؟ گفت: من ناله می زنم؟ من که چیزیم نیست، آن عزیزانی که دست و پاهایشان را دادند چه؟  پس آنان چه می کردند با آن همه جراحت!؟

 

عصایی از چوب خیزران داشت که از سنگر عراقی ها گرفته بود. از مادرم خواست هر وقت ناله زدم با این عصا به سرم بکوب تا به یاد بیاورم آن عزیزانی را که دردشان از من بیشتر بود و تحمل بیشتری هم داشتند....


در کار عادی – قبل از انقلاب – وقتی کار پایان می پذیرفت و به خانه می آمد ناچارا پایش را دراز می کرد. می گفتم: من کشاورزم و سرکار می روم، تو خسته هستی!؟ می گفت: نمی دانم چطور است که خسته می شوم. ولی وقتی که به جبهه رفت در خدمت جنگ قرار گرفت اصلا ندیدم احساس خستگی کند، خداوند قوت خاصی به او عطا کرده بود.

 

منبع: تا شهدا

نظر شما
پربیننده ها