گروه بینالملل دفاعپرس- سیروس فتحاله؛ حمله نظامی روسیه به اوکراین که از روز پنجشنبه هفته گذشته آغاز شده و هنوز هم ادامه دارد، چند روزی است که در صدر اخبار رسانههای جهان قرار گرفته و واکنشهای مختلفی در پی داشته است.
در طول این چند روز هر کشوری براساس منافع و مصالح ملی خود نسبت به این رویداد موضعگیری کرد؛ کشور ما نیز بهعنوان یک کشور مستقل از این قاعده مستثنی نبود. بر همین اساس حجتالاسلام «سیدابراهیم رئیسی» رئیس جمهور کشورمان در گفتوگویی که با «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه داشت، گسترش ناتو به سمت شرق را تنشزا دانست و تاکید کرد که گسترش ناتو تهدیدی جدی علیه ثبات و امنیت کشورهای مستقل در مناطق مختلف است و اظهار امیدواری کرد که آنچه اتفاق میافتد به نفع ملتها و منطقه تمام شود.
با این وجود، حمله نظامی روسیه به اوکراین سوالات زیادی در ذهن عامه مردم ایجاد کرده است که قصد داریم در این نوشتار کوتاه بهصورت اختصار به دو سوال زیر تا حدودی پاسخ دهیم.
سوال اول؛ جمهوری اسلامی ایران در نبرد بین اوکراین و روسیه کجا قرار گرفته است؟
همه ما میدانیم که تهران به هیچعنوان نمیتواند، مثل بسیاری از کشورها در قبال تحولاتی در اندازه جنگ روسیه و اوکراین سکوت کند؛ لذا باید موضع خود را بهعنوان یک کشور مستقل و بر اساس منافع ملی و فهم دقیق از مناسبات بینالمللی ابراز کند.
قبل از پاسخ به سوال اول باید به این نکته اشاره کنیم که از نظر جمهوری اسلامی ایران هر نوع جنگی مردود است و بههیچ عنوان از جنگ روسیه علیه اوکراین استقبال نکرده و نخواهد کرد و معتقد است که اختلافات فقط باید از طریق گفتگو و مذاکره حل و فصل شود.
اما در پاسخ به سوال اول باید به این موضوع اشاره کنیم که جنگ روسیه علیه اوکراین فارغ از اینکه افکار عمومی جهان بویژه افکار عمومی کشورمان را جریحه دار کرده است، اما با صراحت اعلام کرده است که در جلوگیری از گسترش ناتو به سمت شرق با روسیه اشتراک نظر دارد و توجیهش این است که اگر گسترش ناتو به سمت شرق از سد اوکراین بگذرد، در مرحله بعدی به قفقاز و مشخصا گرجستان، جمهوری آذربایجان و ارمنستان خواهد رسید و در این صورت ایران به جای اینکه با یک عضو ناتو که ترکیه است همسایه باشد، با چندین همسایه عضو ناتو روبه رو خواهد بود که خطر نفوذ غرب در منطقه که دائما درحال ضربه زدن به منافع کشورمان است، جدیتر خواهد بود، پس اگر کشور ما چنین موضعی گرفته، استدلالش این بوده که نباید پای ناتو به پشت مرزهای ما باز شود. پس موضعگیری کشورمان در قبال بحران اوکراین بر اساس دغدغه مشترک امنیتی است که در قبال این بحران حس میکند.
سوال دوم، چه درسی باید از بحران اوکراین گرفت؟
اگر صفحات تاریخ معاصر را ورق بزنیم، متوجه میشویم که اوکراین تقریبا سی سال پیش با امضای معاهده «بوداپست» به همراه آمریکا، انگلیس و روسیه، متعهد شد که تمامی سلاحهای هستهای خود را تحویل دهد و در مقابل نیز آمریکا و انگلیس تعهد کردند که از امنیت و تمامیت ارضی اوکراین در مقابل هرگونه تجاوز خارجی حمایت کنند؛ اوکراین به این تعهد خود بهطور کامل عمل کرد، اما از آن به بعد به یک کشور حاشیهای و آسیبپذیر تبدیل شد.
در جنگ اخیر روسیه علیه اوکراین نیز دیدیم که غربیها چگونه با فریب اوکراینیها مبنی بر تامین امنیت، آنها را به سوی یک جنگ خطرناک کشاندند و پشتشان را خالی کرده و تنهایشان گذاشتند و این جمله که «تا زمانی که امنیت خود را از بیگانه تمنا کنید هیچ ضمانتی برای دوام آن وجود ندارد»، در مورد اوکراینیها صدق میکند.
بلایی که سی سال پیش سر اوکراینیها آمده است، سالهاست که غربیها میخواهند سر جمهوری اسلامی ایران بیاورند. غربیها در مذاکرات هستهای روی قدرت نظامی ایران تمرکز کرده و راهحل پرونده هستهای را در کاستن از قدرت نظامی میدانند و درنهایت وقتیکه میخواهند دلایل مذاکره هستهای با ایران را ذکر کنند به اطمینان یافتن از مهار قدرت نظامی ایران اشاره میکنند که به هیچ وجه مذاکره کنندگان کشور ما نباید اجازه بحث در خصوص توان نظامی ما بدهند.
پس در پایان باید گفت که سرنوشت این روزهای اوکراینیها بهخوبی نشان میدهد که هر کشوری برای پاسداری از منافع ملی خود باید قدرت نظامی خود را در کنار سایر قوا دائماً تقویت کند.
انتهای پیام/۴۱۱