به گزارش خبرنگار دفاعپرس، اکبر در سال ۱۳۳۸در شهر کاشان در یک خانوادهای مؤمن و مذهبی به دنیا آمد. در هفت سالگی به مدرسه رفت و دوره ابتدایی را در دبستانهای محمد رضا شاه، جهانی و سوزنچی این شهر گذراند.
در سال ۱۳۵۰ دوره متوسطه را در دبیرستان امام خمینی (ره) فعلی شروع کرد و آنگاه به هنرستان نساجی کاشان رفت. پس از گذرانیدن دوره هنرستان، وارد انستیتو تکنولوژی شهر اصفهان گردید.
اکبر از همان دوران تحصیل در هنرستان، با الفبای مبارزه و مسائل سیاسی آشنا میشود و پس از مدتی به فعالیتهای سیاسی اقدام مینماید. ورود وی به انستیتو تکنولوژی اصفهان با جرقههای انقلاب اسلامی همزمان میشود. او پس از مدتی، دانشگاه را رها کرده به کاشان باز میگردد تا در مبارزات علیه رژیم فعالیت نماید.
فعالیتهای قبل و بعد از انقلاب
در طول مبارزات خود علیه رژیم ستم شاهی، چندین بار با مأموران ساواک در گیر میشود. یکبار نیز از ناحیه گوش و صورت زخمی میشود.
زجاجی که فردی معتقد و انقلابی بود، در مسجد صاحب الزمان (عج) فعالیت پیگیری را در پیش میگیرد و در ماههای تابستان، هر چهارشنبه به قم و جمکران مسافرت میکند. یک گروه کوهنوردی به نام صیام تشکیل میدهد که در پوشش فعالیتهای ورزشی، به اقدامهای سیاسی و مذهبی میپردازد. در ارشاد و راهنمایی جوانان شهر، از هیچ کوششی دریغ نمیکند.
با اوجگیری انقلاب اسلامی اکبر به تلاشهای خود وسعت میبخشد و در روزهای پیروزی، خود را بطور شبانه روزی وقف فعالیتهای سیاسی و نظامی میکند.
اکبر پس از پیروزی انقلای اسلامی، با شور و علاقه فراوان، برای خدمت به انقلاب کمر میبندد و در جهت تحقق آرمانهای انقلاب، از هیچ کوششی کوتاهی نمیکند. در مسجد، این پایگاه اصلی انقلاب، به ارشاد و هدایت قشر جوان همت میگمارد. بچههای هفت و هشت ساله را در مسجد دور خود جمع کرده و مسائل دینی را با آنان میآموزد. از آنجا که به علوم دینی علاقهمند بود، از آموختن مباحث مکتب باز نمیایستد و در تقویت مبانی اعتقادی میکوشد. زجاجی از همان روزهای نخست آغاز جنگ تحمیلی، به عنوان بسیجی، با گروه شهید دکتر چمران عازم جبهههای جنوب میگردد. وی مدتی در خرمشهر به مقابله با نیروهای دشمن میپردازد. پس از اشغال خرمشهر توسط دشمن، مدتی در آبادان و از آن پس، در جبهههای سوسنگرد با پایمردی نبرد علیه دشمن را ادامه میدهد.
زجاجی پس از مدتی جنگیدن در جبهههای مختلف جنوب، راهی کردستان میشود. به خاطر تجربیات ارزندهاش در جبهههای جنوب و نیز با بهره گرفتن از هوش و استعداد نظامی خود، سرعت توانمندی و شایستگی نظامیاش را بروز میدهد، بطوریکه در کمتر از یک ماه، مسئولیت یکی از محورهای عملیاتی در مریوان به او واگذار میشود.
دفاع مقدس و شهادت
زجاجی در مدتی که در کردستان حضور داشت، از امکانات و ادوات نظامی، بهترین و بیشترین استفاده را میبرد. وی با عزمی جزم و ارادهای قوی، در محور عملیاتی مریوان و، به ترمیم نیرو و ادوات و تجهیزات میپردازد. او برای نخستین بار، برنامه گشت و شناسایی را به اجرا در میآورد و از این طریق، ضربات مهلکی به ضد انقلاب وارد میکند. زجاجی با اقدامهای سنجیده و معقول نظامی خود، تحولی جدی و اساسی در محور عملیاتی خود پدید میآورد و از سر سوز و علاقه، تا پای جان به مقابله به عوامل ضد انقلاب همت میگمارد و در این ارتباط از هیچ تلاشی دریغ نمیکند و چند بار نیز مجروح میشود.
زجاجی دو بار از جبهههای کردستان به جبهههای جنوب میرود و در لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) در عملیات شرکت میکند. در عملیات فتح المبین به عنوان مسئول اطلاعات عملیات، مسئولیت شناسایی منطقه عملیاتی را بر عهده میگیرد. در عملیات رمضان، به عنوان فرمانده گردان وارد عملیات میشود. زجاجی در مهر ماه ۱۳۶۱ به عضویت سپاه در میآید و با تجربه ارزشمندی که در طول حضور مؤثرش در جبهههای مختلف کسب کرده بود، در مسئولیتهای مختلف، منشأ اثر ارزشمندی میشود. یک ماه پس از عضویت در سپاه، به عنوان جانشین معاون عملیاتی لشکر ۲۷ منصوب و به فعالیت میپردازد. وی در فروردین ۱۳۶۲ به مدت چهار ماه با مسئوولیت معاون عملیاتی لشکر انجام وظیفه نموده و لیاقتش به عنوان قائم مقام لشکر ۲۷ منصوب شده و تا آخرین لحظههای زندگیش، در این مسئولیت خطیر انجام وظیفه میکند.
شهید زجاجی پس از ماهها تلاش و مجاهدت در جبهههای غرب و جنوب، در روز ۲۱ اسفند ماه ۱۳۶۲ در عملیات خیبر و در جزیره مجنون بر اثر اصابت ترکش خمپاره، به فوز عظمای شهادت نائل آمد و به آرزوی دیرین خود رسید.
انتهای پیام/361