روایت یک جانباز نحوه شهادت نماد مقاومت خرمشهر + فیلم

«مجید یوسف‌زاده» از جانبازان و رزمندگان دوران دفاع مقدس روایتی از شهید «محمدحسن شریف قنوتی» و مقاومتش در خرمشهر بیان کرد.
کد خبر: ۵۱۱۷۵۹
تاریخ انتشار: ۱۳ فروردين ۱۴۰۱ - ۰۸:۱۷ - 02April 2022

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، مجید یوسف زاده جانباز و پاسدار لشکر‌های ۵ نصر و ۳۱ عاشورا در دوران دفاع مقدس و روایتگر آن دوران در رویداد «با این ستاره‌های» گلزار شهدای بهشت زهرا (س) که در قطعه شهدای گمنام برگزار شد به روایت شهادت شهید محمدحسن شریف قنوتی پرداخت که در ادامه آمده است.

روایت یک جانباز از نماد مقاومت خرمشهر وقتی با شکنجه دشمن به شهادت رسید+ فیلم

روز ۲۶ مهر سال ۵۹ یک وانت مهمات به خرمشهر آمد. همه خوشحال از اینکه با این وانت می‌توانند خرمشهر را نگه دارند. شهید شریف قنوتی گفت این مهمات را ببرید در ژاندارمری آبادان که دست عراقی‌ها به آن نیافتد. از پل رد شدند و رفتند آبادان، مهمات را خالی کردند و برگشتند. از پل خرمشهر رد شده و وقتی وارد ۴۰ متری که شدند عراقی‌ها شلیک کردند. گلوله خورد به لاستیک و لاستیک ماشین ترکید، ماشین چند معلق زد، رضا آل غبیش که پنج گلوله خورد می‌گوید خودم را به مردن زدم تا ببینم بعثی‌ها چه می‌کنند، دیدم با شریف قنوتی چه کردند، من را زدند و رویم ادرار کردند، تکان نخوردم، شهید شریق قنوتی ۱۱ گلوله به بدنش خورد و سوراخ سوراخ شده از ماشین آمد بیرون، به ماشین تکیه داد و شروع کرد به زبان عربی فصیح صحبت کردند.

بعثی‌ها دورش هلهله کردند و رقصیدند، آن‌ها می‌گفتند یک خمینی را اسیر کردیم، هر زمان طلبه‌ای می‌گرفتند می‌گفتند این مثل خمینی است. شروع کرد به زبان عربی حرف زدن، گفت از یزید زمان صدام دست برداریم و به حسین زمان خمینی بپیوندید، یکی از بعثی‌ها عصبانی شد و با قنداق تفنگ او را زد، شریف قنوتی روی زمین افتاد، اما بلند شد و دوباره این جمله را به بعثی‌ها گفت، اینبار یک سرباز دیگر گلنگدن را کشید و دوازدهمین گلوله را به سینه‌اش زد، باز شهید شریف قنوتی همین جملات را به زبان آورد، اینبار سرنیزه را به سر او زدند و سرش را از بالای ابرو جدا کردند.

پیکر مطهر شهید افتاد روی خیابان، عمامه را پیچیدند دور گردنش و او را دور خیابان چرخاندند، هلهله کردند و رقصیدند. دلشان آرام نشد، چون شریف قنوتی مظهر مقاومت شهر خرمشهر بود، پیکرش را از تیر چراغ برق آویزان کردند. بچه‌های ما حمله کردند و عراقی‌ها مجبور به عقب نشینی شدند، آنگاه پیکر شهید را از تیر برق پایین آوردند. واقعیت خرمشهر این است، بچه‌ها مردانه ایستادند، تا آخرین نفس، تا آخرین گلوله.

انتهای پیام/ ۱۴۱

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار