ما مقاوم هستیم/ دفاع‌پرس گزارش می‌دهد؛

رمل‌های فکه گواه غربتند

وصف حال و هوایی که در یادمان شهدای فکه حاکم است در قلم نمی‌گنجد؛ زائران گروه‌گروه به روایت غربت شهدای این منطقه گوش سپرده‌اند و اشک‌های آن‌ها قطره‌قطره روی رمل‌ها می‌چکد و آمیختن اشک‌های نسل‌های جدید با این رمل‌های متبرک به خون شهدا، قدرتی برای ادامه راه انقلاب اسلامی می‌آفریند که هیچ دشمن ابرقدرتی قادر به مقابله با آن نیست.
کد خبر: ۵۱۳۱۹۷
تاریخ انتشار: ۰۸ فروردين ۱۴۰۱ - ۱۱:۱۴ - 28March 2022

گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس - سید محمدجواد میرخانی؛ «فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى» پا‏پوش خویش بیرون‌آور که تو در وادى مقدس طوى هستى. این آیه قرآنی این‌روز‌ها بر سر در ورودی سرزمینی نقش بسته است که هرکسی می‌خواهد آن‌جا را زیارت کند، معمولاً کفش‌های خود را از پا درمی‌آورد و بر روی رمل‌های آن قدم می‌زند، رمل‌هایی که زمانی به قدم‌گاه شهیدان بوده و به خون آن‌ها متبرک شده است. آری! این‌جا فکه است؛ مقتل ۱۲۰ شهید والامقام و جایی که شهید «سید مرتضی آوینی» سید شهیدان اهل قلم، به سوی پروردگار خود پرکشید.

رمل‌های فکه گواه غربتند

وقتی از در ورودی یادمان شهدای فکه وارد می‌شوم و روی رمل‌ها قدم می‌گذارم، تازه می‌فهمم که عبور از این منطقه چقدر سخت و دشوار است، همین موضوع باعث می‌شود تا به فکر فرو روم؛ رزمندگانی که در این منظقه عملیات انجام داده‌اند، چگونه زیر آتش و گلوله‌ها و ترکش‌ها روی این رمل‌ها پیشروی می‌کردند.

کم‌کم قدم‌زنان مسیر یادمان شهدای فکه را طی می‌کنم و در مسیر تابلویی نظرم را جلب می‌کند که روی آن نوشته شده است: «رمل‌های فکه گواه غربتند» و باز هم همراه با دیگر زائران به مسیر خود ادامه می‌دهم تا به جایی می‌رسم که می‌گویند محل شهادت ۱۲۰ نفر از رزمندگان و محل عروج شهید «سید مرتضی آوینی» است.

وصف حال و هوایی که این‌جا حاکم است در قلم نمی‌گنجد؛ زائران گروه‌گروه روی رمل‌ها نشسته و به روایت غربت شهدای فکه گوش سپرده‌اند و اشک‌های آن‌ها قطره‌قطره روی این رمل‌ها می‌چکد و آمیختن اشک‌های نسل‌های جدید با رمل‌های متبرک به خون شهدا، قدرتی برای ادامه راه انقلاب اسلامی می‌آفریند که هیچ دشمن ابرقدرتی قادر به مقابله با آن نیست.

ماجرای شهادت رزمندگان در این منطقه، روایت‌گر رشادت مردان این سرزمین و همان جمله‌ای است که کمی عقب‌تر در تابلویی نوشته شده بود؛ «رمل‌های فکه گواه غربتند»؛ لذا غربت خاک فکه، خصوصاً محلی که در آن ایستاده‌ام، من را بر این می‌دارد تا به سراغ یکی از راویان بروم و از او بخواهم تا این ماجرای شهادت ۱۲۰ نفر از رزمندگان در این محل را برای من روایت کند.

رمل‌های فکه گواه غربتند

سرهنگ پاسدار «علیرضا افتخاری‌نژاد» ماجرا را این‌گونه روایت می‌کند: این منطقه که امروز یادمان شهدای فکه در آن احداث شده، محل عبور رزمندگان لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) و لشکر ۳۱ عاشورا در عملیات «والفجر مقدماتی» است. وقتی این رزمندگان وقتی شهید یا مجروح می‌شدند، آن‌ها را در این محل می‌گذاشتند، به امید این‌که صبح جاده مرزی باز شود و آمبولانس بتواند آن‌ها را به عقب انتقال دهد؛ چون عقبه این‌جا رمل بوده و عبور از آن کار بسیار دشوار است و نه خودروی شنی و نه خودروی چرخ‌دار، نمی‌تواست تردد کند.

وی ادامه می‌دهد: متأسفانه به دلیل این‌که در این نقطه لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) نتوانست خط را بشکند، رزمندگان در میادین مین و کانال‌ها گیر کردند و شهدایی هم که این‌جا بودند، همین‌طور باقی ماندند و مجروحین هم به شهادت رسیدند.

رمل‌های فکه گواه غربتند

«افتخاری‌نژاد» ادامه ماجرا را از زبان «جعفر ربیعی» که آن‌زمان فرمانده گردان تخریب لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) بود و در این‌جا به اسارت دشمن درآمد، روایت کرده و می‌گوید: «جعفر ربیعی» خودش برای من تعریف کرده که پنج روز در این‌جا در محاصره دشمن بعثی بود و بر اثر انفجار مین بدن وی مجروح شده بود، وقتی او را این‌جا گذاشته بودند تا فردا صبح جاده باز شود و وی را به عقب برگردانند، جاده باز نشد و بعد از پنج روز به اسارت دشمن در آمد.

این راوی دفاع مقدس به ادامه روایت‌گری خود از زبان «جعفر ربیعی» پرداخته و بیان می‌دارد: بعد از این‌که جاده باز نشد، مجروحین بر اثر تشنگی و جراحات به شهادت رسیدند و یک رزمنده‌ای پشت یکی از شیار‌ها دائماً فریاد می‌زد: «آب، آب، آب...»؛ اما کسی جواب او را نمی‌داد و دوباره فریاد می‌زد: «مرگ‌بر صدام، مرگ‌بر صدام، مرگ‌بر صدام...» و این فریاد‌ها ادامه داشت تا این‌که بعد از سه روز آرام‌آرام فریاد‌های او ضعیف شد و بعد از قطع شدن فریاد‌های او مشخص شد که وی به شهادت رسیده است.

آری! این روایت کوتاهی بود از آن‌چه در بخش از منطقه فکه بر مردان این سرزمین گذشت؛ مردانی که این‌روزها انگار در میان کوی برزن‌ها هم غربت آن‌ها به چشم می‌آید. غربتی که در میان پستی و بلندی زندگی‌ها و مشکلات معیشتی و اقتصادی، غریب‌تر شده‌ است. انگار یادمان رفته است که مردانی غریبانه ایستادند که ما امروز هرچند در فشارهای اقتصادی؛ اما در استقلال و امنیت به سر ببریم.

یادمان باشد که گاهی‌وقت‌ها باید از شهر و دیار و خود فاصله گرفت و به سرزمین‌های نور رفت و کمی خاکی شد، تا هروقت خواستیم بگوییم انقلاب برای ما چه کرده است؛ ببینیم این شهدا برای انقلاب چه کردند و چگونه از بزرگ‌ترین دارایی خود، یعنی جان‌شان گذشتند؛ ان‌وقت بیاییم خود را با شهدا مقایسه کنیم و ببینیم که ما برای انقلاب چه کرده‌ایم؛ آری! «رمل‌های فکه گواه غربتند».

انتهای پیام/ 113

نظر شما
پربیننده ها