مروری بر زندگینامه طلبه شهید «علی نجات سوری»

طلبه ‌«علی نجات سوری‌» سال ۱۳۴۹ در کوهدشت به دنیا آمد و سرانجام ۴ دی ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۴ به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۱۹۶۷۷
تاریخ انتشار: ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۰۳:۴۷ - 02May 2022

مروری بر زندگینامه طلبه شهید «علی نجات سوری»به گزارش خبرنگار  دفاع‌پرس از خرم آباد، طلبه «علی نجات سوری» فرزند علی‌مردان در بیستم شهریور سال ۱۳۴۹ در روستای سوری لکی از توابع شهرستان کوهدشت استان لرستان به دنیا آمد. پدرش علی‌مردان کشاورز بود. علی‌نجات کودکی‌هایش را در روستای زادگاهش طی کرد. دوران درس و مدرسه که از راه رسید، علی‌نجات خود را به دامانش سپرد و در دریای علم و معرفت از شناخت کوله باری انباشت.

دبستان که با همه تلخ و شیرینی‌هایش در زادگاهش به پایان رسانید، مدرسه راهنمایی شهید نواب کوهدشت میعادگاه دوم او در سیر و سلوک علمی‌اش شد.

وی دوران راهنمایی را که گذراند در سال ۱۳۶۱ به همراه تعدادی از بچه‌های فامیل وارد حوزه علمیه باقرالعلوم شهرستان کوهدشت شد، نجات‌علی اشتیاق و شور شوق فراوانی برای شرکت در جبهه داشت که حتی در ایام تحصیل در حوزه فعالیت خود را در پشت جبهه دریغ نمی‌داشت.

آن‌گاه که ندای یاری و کمک رزمندگان را شنید، عزم رزمگاه کرد و دست در پنجه خصم انداخت تا رضایت حق را تجربه کند، در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۶۴ برای بار اول از طرف سپاه بعنوان نیروی بسیجی تا تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۳۶۵ به جبهه‌های حق علیه باطل اعزام شد.

این شهید بزرگوار برای آخرین بار در لشکر ۵۷ حضرت ابوالفضل (ع) سپاه به‌عنوان نیروی رزمی تبلیغی به منطقه شلمچه اعزام شد، و در تاریخ ۴ دی ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۴ به درجه رفیع شهادت نائل آمد و مفقودالاثر شد. پیکر پاک شهید پس از ۱۲ سال به خاک ایران اسلامی بازگشت و در در روستای سوری کلی به خاک سپرده شد.

از ویژگی‌های خاص شهید علی نجات سوری رشد و تعالی همه جانبه بود او در عین حال که به درس ومباحثه اهمیت زیادی می‌داد، برای تهذیب نفس نیز برنامه‌ها داشت. او مطالعه را برای مطالعه انجام نمی‌داد، بلکه مطالعه را برای یاد گرفتن و به کار بستن می‌خواست از این رو طلبه‌ای مزین به درس خواندن و اخلاق وادب و راز و نیاز و… بود و خیلی از خوبی‌ها را که سایر خوبان داشتند او همه را در خود جمع کرده بود. بسیار منظم بود. عشق او درس خواندن و کسب معارف اسلامی بود و این عشق چنان با تار و پود او تنیده بود که دنیای او خلاصه در تهذیب نفس و کسب معارف اسلامی شده بود و در این راه نظم سرلوحه فعالیت‌هایش بود. به درس و مباحثه‌هایش نمی‌گفت کار دارم بلکه به کار‌های دیگرش می‌فرمود درس و مباحثه دارم. تنها چیزی که توانست او را از حوزه علمیه جدا کند و با تمام وجود به آن لبیک گفت اعزام به جبهه و نوشیدن شهد شهادت بود.

‌علی نجات سوری زیرک و باهوش بود و از گفتار وکردارش آینده‌ای درخشان نوید داده می‌شد. او در کارهایش ثابت قدم بود و چنان با اطمینان به پیش می‌رفت که گویا قبلا این راه‌ها را تجربه کرده بود واین دومین باری است که بودن در دنیا را تجربه می‌کند. آن شهید چنان به رضوان الهی امیدوار بود که گویا بهشت برای او خلق شده بود از اینرو در چهره او حزنی دیده نمی‌شد و سیمای نورانیش نشاط و امید به آینده را به نمایش می‌گذاشت.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها