نگاهی به زندگی‌نامه شهید «رفیعی دیزجی»؛

اکبر رفیعی دیزجی؛ جانباز قیام ۲۹ بهمن، شهید دفاع مقدس

«اکبر رفیعی دیزجی» در جریان قیام ۲۹ بهمن سال ۱۳۵۶ مردم تبریز مورد اصابت گلوله نظامیان رژیم پهلوی قرار گرفت و از ناحیه پا مجروح شد. وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با اشتیاق و علاقه فراوان به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل اعزام شد و سیزدهم اسفند سال ۱۳۵۹ به شهادت رسید
کد خبر: ۵۲۲۹۳۴
تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۳:۲۱ - 31May 2022

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، حضرت امام خمینی (ره) به‌عنوان رهبر کبیر انقلاب اسلامی همواره تاکید و توجه خاصی به طبقه مستضعف به‌ویژه کارگران جامعه داشتند؛ همین مسئله موجب ایجاد پیوند عمیق میان این قشر و نهضت اسلامی شده و این زمینه را به‌وجود آورد تا آن‌ها علی‌رغم مواجهه با مشکلات فراوان، با درک صحیح تحولات روز کشور، در جریان انقلاب اسلامی و سپس دفاع مقدس فعالانه وارد میدان عمل شوند و در این راه ضمن نشان دادن رشادت‌های بی‌بدیل، شهدا و ایثارگران فراوانی تقدیم میهن اسلامی کنند.

«اکبر رفیعی دیزجی» یکی از شهدای کارگر دوران هشت سال دفاع مقدس است که سال ۱۳۴۳ در محله قدس (قره‌آغاج) تبریز متولد شد. وی تحصیلا خود را تا پنجم ابتدایی ادامه داد و پس از آن وارد بازار کار شد.

«اکبر رفیعی دیزجی» در جریان قیام ۲۹ بهمن سال ۱۳۵۶ مردم تبریز حضور داشت و در این واقعه، مورد اصابت گلوله نظامیان رژیم پهلوی قرار گرفت و از ناحیه پا مجروح شد. وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در پایگاه مقاومت مسجد «سفید» واقع در خیابان بهار فعالیت می‌کرد و از افراد مؤثر در برنامه‌های فرهنگی و نظامی بود.

«اکبر رفیعی دیزجی» سال ۱۳۵۷ در شرکت «ایدم» تبریز استخدام شد و با شروع جنگ تحمیلی، با اشتیاق و علاقه فراوان در دوره آموزش اعزام به جبهه بسیج شرکت کرده و سپس به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل اعزام شد و بعد از ۴۵ روز حضور در جبهه آبادان، بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن، در تاریخ ۱۳ اسفند سال ۱۳۵۹ به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

«حسین رفیعی دیزجی» برادر این شهید والامقام درباره وی چنین روایت کرده است: «با این‌که ۱۶ سال بیشتر نداشت، در قیام ۲۹ بهمن مردم تبریز شرکت کرده و از ناحیه پا مورد اصابت گلوله قرار گرفته و مجروح شده بود. آن ایام من در تهران بودم و به همین دلیل خانواده به من اطلاع نداده بودند. در روزنامه، نامش را در میان اسامی مجروحین دیدم و شبانه آمدم تبریز و رفتیم بیمارستان. تازه متوجه شدیم او را از بیمارستان به زندان منتقل کرده‌اند. چند روز نگه داشتند و بعد از بررسی سوابق و بازجویی آزاد شد.

یادم هست پس از استخدام در شرکت «ایدم» و دریافت اولین حقوق، با یک جعبه شیرینی به منزل آمد. بسیار خوشحال بود. می‌خواست حقوقش را به پدرم بدهد که پدر قبول نکرد. وقتی که به جبهه اعزام می‌شد، اقوام در خانه‌ ما جمع شده بودند. «اکبر» از همه حلالیت گرفت و اعزام شد.

سال ۱۳۵۹ در ایستگاه هفت آبادان بر اثر اصابت ترکش دشمن به شهادت رسید و تشییع باشکوهی در تبریز برایش انجام شد».

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار