به گزارش خبرنگار بینالملل دفاعپرس، شناسنامه هسته فکری و عملیاتی ترور روز یکشنبه در تهران تقریبا مشخص است، چنانچه مدل ترور و فرآیند عملیات طی شده، سرنخهای روشنی را درباره منتفعان اصلی این حادثه به دست تحلیلگران میدهد.
چند سالی است که کارگزاران امنیتی رژیم صهیونیستی از راهبرد مواجهه با جمهوری اسلامی در خاک ایران سخن میگویند، این راهبرد برآمده از محیط پرخطر این رژیم و احساس محاصره شدن آن توسط محور مقاومت است.
بر اساس گزارش نورنیوز، ضربات چندوقت اخیر نیروهای مقاومت فلسطینی به اسرائیل، حمله دقیق ایران به سرپل اطلاعاتی و عملیاتی رژیم اشغالگر قدس در اربیل عراق و ناتوانی از کم کردن سرعت و یا تعطیل نمودن برنامه صلحآمیز هستهای ایران، باعث شده تا صهیونیستها با استیصال کامل به اجرای مجدد سیاست ترور و احتمالا خرابکاری روی آورند.
برای افرادی که با رویکردهای امنیتی دولت جعلی صهیونیستی آشنا هستند، حادثه رخ داده و بازتاب خبری غیر مستقیم آن توسط رسانههای این رژیم که به نوعی پذیرش غیرمستقیم مسئولیت عملیات در تهران است، قابل تحلیل است.
ترورهای دولتی و سازماندهی شده با هدف قطع شریانهای سازمانی در نیروهای مخالف تشکیل دولت صهیونیستی، از دهه ١٩۶٠ آغاز شد. هرچند که قبل از تشکیل رژیم اشغالگر قدس نیز گروهکهای یهودی که با ساکنین بومی مبارزه میکردند از روشهای تروریستی در جهت کوچ اجباری و وحشتآفرینی بهره میبردند.
ترور به عنوان یک دستورالعمل مشخص سیاسی-امنیتی از دهه ۶۰ میلادی و همزمان با برآمدن گروههای مبارز مسلح فلسطینی علیه رژیم صهیونیستی، به عنوان یک دستور کار مشخص در برنامههای امنیتی این رژیم قرار گرفت.
معماران امنیتی رژیم اشغالگر قدس، ترور را به عنوان یک روش اصولی برای حذف عناصر اصلی هستهها و شبکههای مقاومت انتخاب کردند و بر همین اساس پروژههایی مانند چیدن شقایق نعمان در دهه ٩٠ میلادی قرن گذشته اجرایی شد.
با گسترش جنبشهای مختلف مقاومت و تبدیل آنان به یک شبکه پیچیده در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که منجر به شکست ارتش اشغالگر صهیونیست در جنوب لبنان و بعد از آن ناکامی آنان در جنگ ٣٣روزه، نبردهای غزه و نهایتا سیفالقدس شد، صهیونیستها برنامهای راهبردی تدوین کردند که از آن با عنوان جنگ بین جنگها نام میبرند.
این راهبرد به شکل خلاصه بیان میکند که به دلیل محاصره رژیم صهیونیستی توسط شبکه مقاومت و خطر تسلیح ایران به سلاح هستهای (ادعای صهیونیستها و غربی ها)، تلآویو باید با استفاده از تمام ظرفیت نظامی-امنیتی خود تا قبل از وقوع هر جنگ عمدهای با نیروهای مقاومت، زیرساختها، شبکههای سازماندهی و عناصر اصلی فرماندهی این نیروها را مورد هدف قرار دهد.
از سوی دیگر؛ صهیونیستها با توجه به قدرت آتش و نزدیکی نیروهای مقاومت به مرزهای این رژیم و با آگاهی به تواناییهای نظامی این نیروها در تلاش هستند تا با ترور و حملات ایذایی از بسته شدن حلقه محاصره و تجمیع نیروها و یا فشار عملیاتی آنان بکاهند.
سیاست رسمی مقامات امنیتی صهیونیست نیز به این شکل است که با استفاده از جریان رسانهای به ظاهر مستقل، مسئولیت غیر مستقیم این اقدامات را بپذیرد تا با فرستادن پیام خطر، بر روحیه نیروهای مقاومت تاثیر گذارد.
ترور شهید فخریزاده، عملیاتهای خرابکاری در سایت نطنز و ترور اخیر در تهران برآمده از همین محاسبات و احساس خفگی رژیم صهیونیستی است.
به بیان دقیقتر؛ استیصال صهیونیستها از گستردگی و شدت عملیات نیروهای استشهادی فلسطینی در سرزمینهای اشغالی به حدی است که این ترور را یک راهکار برای فرار از وضعیت بنبست امنیتی خود میدانستند.
در طول یک دهه اخیر شبکه نیروهای مقاومت در اطراف رژیم اشغالگر قدس به شدت فشرده شده و با شکست عملیات براندازی در سوریه و گسترش دامنه نفوذ نیروهای محور مقاومت در این کشوز، احساس خفگی راهبردی، کارگزاران امنیتی این رژیم را مستاصل ساخته است.
رژیم صهیونیستی با عمق کم راهبردی خود در درگیری سال گذشته با فلسطینیان نشان داد که بهشدت آسیبپذیر است، به همین دلیل با اقدامات ایذایی سعی در رهایی از موقعیت موجود دارد.
نکته آنکه؛ برخلاف تلاش کارگزاران امنیتی رژیم صهیونیستی، محور مقامات در چندسال اخیر از گروههای مجزا و منفرد، تبدیل به شبکهای چندلایه و عمیق شده که امنیت این رژیم را از زوایای مختلف سایبری، امنیتی، نظامی و حتی اقتصادی با چالش جدی مواجه ساخته و شهروندان اراضی اشغالی را به واکنش واداشته است.
این همان حالتی است که عملا کارآیی راهبرد حذف فیزیکی افراد توسط هستههای ترور رژیم صهیونیستی را از بین برده و عملکرد شبکههای مقاومت را بدون اتکاء به افراد، ساماندهی کرده است و لذا براساس هماهنگی تمام اجزای این شبکه با حذف یک فرد، نمیتوان عملکرد شبکه را با اخلال مواجه کرد.
یکی از رسانههای صهیونیستی بعد از حادثه ترور روز یکشنبه با اذعان به ترس رژیم اشغالگر قدس از قدرت محور مقاومت، این عملیات تروریستی را اقدامی در جهت پیشگیری از یک عملیات نظامی در سرزمینهای اشغالی عنوان کرد.
از طرفی؛ وجه دیگر این استیصال را میتوان نگرانی تلآویو از دستیابی به توافق میان ایران و ۱+۴در وین و بازگشت آمریکا به میز برجام ارزیابی کرد و چنانچه پیش از این هم مسبوق به سابقه بوده است، همواره در آستانه هرگونه توافقی میان ایران و غرب، این صهیونیستها بودهاند که دست به کار خرابکاری شدهاند.
به هر شکل؛ تجربه تاریخی نشان داده که ساختار مقاومت علیه رژیم صهیونیستی از ایران تا سواحل مدیترانه آنقدر محکم شده که این دست از اقدامات نه تنها آن را متزلزل نمیسازد که شدت واکنش را شدیدتر و دردناکتر از قبل خواهد ساخت.
گزارش از روزبه قمصری
انتهای پیام/ ۱۳۴