روایت براتی از فاجعه 17 شهریور سال 57؛

آمریکا عامل شهادت مردم در واقعه 17 شهریور بود/ سربازی که با اعلام دستور آتش تیر به زیر گلوی خود زد

"با اعلام تیراندازی یکی از سربازان تفنگ را زیر گلوی خود گرفت و زمان فرمان آتش ماشه تفنگ را کشید و مغزش همراه با کلاه خود پاشیده شد."
کد خبر: ۵۲۶۱۰
تاریخ انتشار: ۱۷ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۵:۳۰ - 08September 2015

آمریکا عامل شهادت مردم در واقعه 17 شهریور بود/ سربازی که با اعلام دستور آتش تیر به زیر گلوی خود زد

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، صبح امروز دومین روز از نمایشگاه و نشست تخصصی "لالههای شهریور 57" در حوزه هنری برگزار شد که "عباس ملکی" تنها عکاس این واقعه و "اکبر براتی" از انقلابیون سال 58 و شاهد عینی این روز به بازگویی خاطرات خود پرداختند.

"اکبر براتی" از شاهدان عینی واقعه 17 شهریور سال 57 در ابتدای سخنان خود به چرایی طرح این موضوع که چرا این جنایت جزو جرائم قدرتهای غربی مطرح میشود اشاره کرد و گفت: باید ببینیم جنابت 17 شهریور را کدام دولت به مجلس پیشنهاد کرد و حکومت نظامی برقرار شد. شریف امامی رئیس لژ فراماسونری در ایران بود و در جلسات، شاه به دستبوسی او میرفت. لژ فراماسونری ایران در چهارچوب لژی که در انگلیس بود فعالیت میکرد. لژ انگلیس فقط برای بریتانیا نیست بلکه چند ملیتی است و برای دنیا برنامه ریزی میکند که الان هم به آمریکا منتقل شده است.

وی افزود: در تاریخ آمده است که آن زمان هنوز 45 هزار مستشار آمریکایی در ایران حکومت میکردند. یک گروهبان آمریکایی به سرهنگ ما دستور میداد. این مستشاران در تمامی شئونات حکومت حضور داشتند. اینطور نبود که خوشی زیر دل مردم زده باشد که انقلاب بکنند. همه کسانی که مرتبط با روحانیت مبارز  حرکت میکردند و با حضرت امام بودند مشخص بود دنبال چه چیزی هستند و برنامهها گفته میشد. از روز عید فطر راهپیماییهای میلیونی آغاز شده بود و تا 17 شهریور قطع نشد. تصمیماتی که در 17 شهریور علیه مردم گرفته شد با هماهنگی مستشاران آمریکایی بود و اگر بگوییم آمریکا مردم را در 17 شهریور کشت، گزاف نگفتهایم.

وی با تاکید بر این نکته که این روز یوم الله است، تصریح کرد: خداوند میفرماید که ایام الله را فراموش نکنید و به یاد آورید. 17 شهریور روز انقلاب بود و مردم سینههای خود را جلوی گلوله دشمن سپر کردند، همچون گروهی که از خدا خواسته بودند فرماندهی بفرستد تا در مقابل جالوت بجنگند، مردم ما نیز آمده بودند که در مقابل جالوت زمان بایستند. در آن روز کسی حتی یک سنگ به طرف نظامیان پرتاب نکرد تا بخواهد با آنها برخورد کند.

براتی در ادامهی خاطره خود از روز 17 شهریور بیان داشت: آنچه دستور داده میشد از هلیکوپترهایی بود که بالای سر مردم حرکت میکرد. شاهدان شاهد تیراندازی مستقیم به مردم بودند و من میدیدم که جمعیت متلاشی شد و هر گروه به سمت منطقه خودش در حرکت بود و تا سه راه نارمک این موضوع ادامه داشت. با اعلام حکومت نظامی، از ساعت 7 صبح در رادیو و بلندگوهایی که در محله اعلام حکومت نظامی میکرد. اگر مردم می خواستند، در خانه میماندند ولی چیز دیگری مطرح بود و مردم احساس وظیفه میکردند.

این مبارز زمان انقلاب به خاطرهای از یکی از سربازان حاضر در میدان ژاله اشاره کرد و گفت: آن روز فضا به گونهای بود که با اعلام تیراندازی یکی از سربازان تفنگ را زیر گلوی خود گرفت و زمان فرمان آتش ماشه تفنگ را کشید و مغزش همراه با کلاه خود پاشیده شد. برخی ناچار بودند شلیک کردند و برخی تیر هوایی زدند.

وی ادامه داد: در منطقه جمعیت زیادی در خون خود غلطیدند. پیر و جوان و مرد و زن و روحانی، چادر و عمامه بود که به زمین کشیده میشد و افراد جان میدادند. عدهای میگویند شاه اگر میخواست میتوانست بماند ولی غربیها نگذاشتند اما واقعیت این است که آنها مقابل تاکتیکهای یک رهبر مذهبی شکست خوردند.

براتی عنوان کرد: امام بدنه ارتش را با فرامین خود خالی کرد. هر شب تعداد زیادی سرباز که اغلب شهرستانی بودند فرار میکردند و چون جایی را نداشتند به خانهها پناه میبردند. مردم عادی در خانه را باز میکردند و به زخمی و سربازان جا میدادند. با اینکه محله ما یعنی نارمک از محلههایی بود که دیر به راهپیمایان پیوست ولی بعد از واقعه 17 شهریور همیشه مردم شبها آماده بودند و به زخمیها کمک میکردند.

مبارز روزهای انقلاب به حضور برخی ملی میهنیها و اعضای نهضت آزادی در تظاهرات 17 شهریور نیز اشاره کرد و گفت: هفت و سی دقیقه صبح از شمال وارد میدان ژاله شدم جمعیت زیادی نبود. عدهای از سیاسیون قدیمی مثل جبهه ملی و برخی زندانیان آزاد شده سیاسی در خیابان خورشید تجمع کرده بودند و بحث میکردند که آیا باید مردم بیایند یا نیایند و میگفتند باید تلاش کنیم تا حضور مردم بهم بخورد چرا که اگر جمعیت زیاد شود نیروهای نظامی 15 خرداد دیگری رقم میزنند و انقلاب 15 سال به عقب می افتد و با این حرف میخواستند امام را متهم کنند.

براتی تصریح کرد: بیشترین تعداد شهدا در جنوب میدان بود. در جنوب میدان بودم که برای بار دوم دستور تیر داده شد برگشتم به سمت مردم و گفتم که روی زمین بخوابند. دیدم دوستان کنار من به خون افتادند. مردم زیادی خوابیدند و در همان حالت هم برخیها تیر خوردند و من خودم را پشت درختی پنهان کردم. دوباره تیراندازی شد و من فرار کردم تا اینکه وضعیت کمی آرام شد و جمعیت برای برداشتن زخمیها و کشتهها برگشتند.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها