به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، آیتالله «سید محمدرضا سعیدى» را مىتوان از پیشگامان مبارزه با رژیم پهلوی برشمرد. او همراه و همگام با امام خمینی (ره) و در دوران غربت نهضت اسلامی از طلایهداران روحانیت مبارز بود. به همین جهت مرکز اسناد انقلاب اسلامی بخشی از خاطرات ایشان را منتشر کرد.
نطق آتشین آیتالله سعیدی پس از قیام ۱۵ خرداد
شهید سعیدى قبل از قیام ۱۵ خرداد (که در ایام ماه محرم رخ داد) براى یک سفر تبلیغاتى عازم کشور کویت شده بود؛ ولى قبل از عزیمت ضمن دیدار با حضرت امام از رهنمودهاى ایشان رهتوشه گرفته بود. آن شهید سعید پس از ورود به کویت همراه با روحانیونى چون آقایان دوانى، خزعلى و وحید خراسانى در حسینیه «فیحیل» کویت به تبلیغ همت گماشت. البته اعزام این افراد هم از سوى حضرت امام (ره) بوده است.
در یکى از اسناد ساواک که مربوط به شهید سعیدى است، اسامى روحانیون اعزامى به کشورهاى منطقه اعلام شده است که بعضى از آنها عبارتند از: ابوالقاسم خزعلى، شیخ محمد منتظرى، علىاکبر خراسانى، سید احمد امامى اصفهانى، على دوانى، شیخ عباس صالحى و شهید سعیدى.
در گزارش دیگرى از سوى ساواک آمدهاست که: «طلاب مشروح زیر (که شهید سعیدى نیز جزء آنها بود) اکثراً افرادى مخالف دولت و افراطى هستند و قصد دارند جهت تبلیغ در ماه رمضان به پاکستان و کویت و سایر شیخنشینهاى خلیج فارس مسافرت کنند.»
شهید سعیدى در کویت از جریان سخنرانى کوبنده حضرت امام (ره) علیه رژیم و شخص شاه و دستگیرى ایشان و قیام ۱۵ خرداد آگاه شد. آقاى دوانى چگونگى آگاهى خود و دیگر مبلغان اعزامى به کویت را این گونه شرح مىدهد:
«چند سال بود که من و دیگر رفقاى اهل فضل، هر کدام به حسینیهاى در کویت براى وعظ و تبلیغ دعوت بودیم و ایام محرم و صفر و ماه مبارک رمضان در آنجا به انجام وظیفه دینى، اشتغال داشتیم. به همه آقایان تلفن زدم و معلوم شد که هیچ کدام اطلاع ندارند.
پس از نقل ماجراى [دستگیرى امام و قیام ۱۵ خرداد] گفتم... به حسینیه ما تشریف بیاورید تا درباره رویداد ایران مذاکره کنیم و بینیم تکلیف ما در اینجا چیست. طولى نکشید آقایان نامبرده که حسینیهشان در نقاط دور و نزدیک کویت واقع بود، وارد شدند.
ابتدا همگى از این پیشامد غیرقابل پیشبینى و اسائه ادبى که نسبت به حضرت آیتالله خمینى اتفاق افتاده بود سخت گریستیم، به خصوص که گذشته از شخصیت بزرگ علمى و معنوى معظمله، غیر از آقاى وحیدى هر چهار نفر افتخار شاگردى ایشان را داشتیم، به خصوص آقاى خزعلى و مرحوم سعیدى که از شاگردان مخصوص معظمله بودند و رابطه بیشترى داشتند.»
در این جلسه شهید سعیدى به اتفاق دیگران تصمیم مىگیرند تا با نگاشتن نامههایى به آیتالله خویى و آیتالله حکیم و سخنرانى در حسینیههاى خود به افشاگرى علیه رژیم بپردازند. در این میان سخنرانى شهید سعیدى از همه آتشینتر و تندتر بودهاست.
آقاى دوانى در این زمینه مىنویسد: «مرحوم سعیدى در حسینیه خودش واقع در فیحیل در شش فرسخى کویت چنان رژیم را به باد انتقاد گرفت که همه یقین داشتیم به مجرد ورود به ایران، دستگیر مىشود. خود او هم این را مىدانست.
پس از ماه صفر به ایران بازنگشت و در همان کویت ماند... ماه رمضان که به کویت رفتم، مرحوم سعیدى در بدء ورود به اتفاق آقاى مهرى به دیدنم آمدند و قبل از هر چیز از سلامتى امام خمینى (ره) سؤال کردند. پس از ماه رمضان باز هم شهید سعیدى در کویت ماندگار شد.»
وقتی آیتالله سعیدی با تغییر چهره ساواک را فریب داد
شهید سعیدى که نزدیک به یک سال در کویت اقامت داشت، یک سال بعد پس از محرم و صفر با لباس مبدل به ایران آمد. در حالى که در اسناد ساواک آمده است که «ایشان بعد از ماه رمضان به ایران آمده و پس از آن دوباره در ماههاى محرم و صفر به کویت عزیمت کرده است»؛ اما بر اساس قرائن موجود و نوشتههاى آقاى دوانى، شهید سعیدى پس از هشت ماه اقامت در کویت، با لباس مبدل به ایران مراجعت و در آبادان خود را «سید هادى حسینى» معرفى کرده بود و حتى پس از آنکه دوباره لو رفته بود، با کمک آیتالله خزعلى و تغییر قیافه از چنگ مأموران گریخته و عازم قم شده بود.
گفتوگوی خصوصی امام خمینی و شهید سعیدی
حضرت امام (ره) پس از وقایع ۱۵ خرداد، مبارزات را شدت بخشید و با وجود اینکه عدهاى مخالف بودند، هیچگاه از اصول مبارزه عقبنشینى نکرد. شهید سعیدى هم که همواره کنار امام بود، به پیروى از ایشان مبارزه را جدىتر ادامه مىداد و با کسانى که خواهان توقف مبارزه بودند، مقابله مىکرد و خود در این باره مىگوید:
«روزى هنگام غروب به منزل امام رفتم. خواستم با ایشان مذاکره کنم. امام آماده نماز مغرب شدند ولى از شدت علاقهاى که به من داشتند، نشستند. به آقا عرض کردم ما بررسى کردیم از این به بعد شما در مبارزه تنها هستید و یاورى ندارید.
امام فرمودند: سعیدى چه مىگویى؟ به خدا قسم اگر جن و انس پشت در پشت کنند و مقابل من بایستند، چون من این راه را حق و لازم یافتهام، از پاى نخواهم نشست.
شهید سعیدى مىگوید: فهمیدم که این مرد و هدفى را که دنبال مىکند با این حرفها نمىشود از حرکت بازداشت.»
روایتی از شهادتطلبی آیتالله سعیدی
آیتالله طاهرى در مورد شهادتطلبى و آمادگى آن شهید بزرگوار خاطرهاى نقل کرده است: «شهید سعیدى به من فرمودند: آقاى طاهرى، برای شهادت چقدر آماده هستی؟
گفتم: هیچ. آن گاه مرحوم سعیدى به من فرمودند: به امیرالمؤمنین قسم، من همین الآن آماده هستم که محاسنم با خون سرم خضاب شود.»
شهید سعیدى زمانى اینگونه آمادگى خود را براى شهادت اعلام مىکند که هنوز اوایل نهضت بوده است و پس از آنکه عزم حضرت امام (ره) را براى مبارزه درک مىکند، در هدف و مقصد خویش راسختر مىشود.
بیتابی شهید سعیدی پس از تبعید امام خمینی
تبعید امام از ایران موجب تألّم ملت و روحانیت بود. در این راه تلاش وافرى براى بازگرداندن حضرت امام به کشور صورت مىگرفت و در این میان شهید سعیدى بیش از همگان در تکاپو بود. آقاى دوانى در این زمینه مىنویسد:
«براى مراجعت امام خمینى به ایران، به هر کارى دست زد. در بازگشت به ایران هم در جلسات متعدد (که نویسنده هم حضور داشت) بیش از همه جوش و خروش نشان مىداد. به دیدن آقایان مراجع که مىرفت، نمىتوانست جلوى احساسات خود را بگیرد. در جلسات مدرسین هم گاهى به خاطر تبعید امام خمینى و ناراحتى ناشى از آن، چنان منقلب مىشد که گویى از حال طبیعى خارج شده است. شهید سعیدى واقعا عاشق امام خمینى بود. این را همه فضلاى حوزه مىدانستند.»
منبع
عروج از زندان (زندگی و مبارزات شهید آیتالله سعیدی)، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
انتهای پیام/ 118