گروه بینالملل دفاعپرس: مذاکره در نظم بینالمللی سازوکار مقدماتی برای رسیدن به یک «توافق» بین دو حاکمیت در قالب معاهدات بینالمللی است. در حقوق خصوصی که تنظیم کننده روابط بین افراد یک جامعه مدنی است، توافق، عقد یا قرارداد، تلاقی اراده آزاد اشخاص برای به وجود آوردن یک اثر حقوقی تعریف و شناسائی شده است.
حال همین قراردادها در قالب حقوق بینالملل تلاقی اراده حاکمیتهای ملی به نمایندگی از آحاد ملت توصیف شده که آنها را معاهدات بینالمللی مینامیم. در نظام حقوقی مهمترین ویژگی توافقات و معاهدات «قدرت الزام آوری» است، زیرا در حقوق داخلی کشورها بعد از قوانین آمره الزام آورترین نهاد حقوقی توافقات اشخاص میباشد که حتی از بسیاری از قوانین مصوب که جنبه تکمیلی دارند اهمیت و قدرت بیشتری دارد.
لذا نظم عمومی کشورها ارتباط مستقیم با لازم الاجرا بودن توافقات و قراردادهای فیمابین اشخاص دارد، به این صورت که هر شخصی اعم از حقیقی یاحقوقی تعهدی را که قبول کرده ملزم به اجرای آن است و اگر از اجرا و ایفاء تعهداتش خودداری کند قدرت حاکمیت متعهد را ملزم به اجرای تعهدات قراردادی خواهد کرد. با این زمینه ارزش و جایگاه حیاتی توافقات در حاکمیت یک کشور مشخص میشود. از همین روی با یک مقایسه میتوان فهمید که توافقات و قرادادهای بین حاکمیتها در نظم جهانی چقدر میتوانند منشاء اثر باشد و حتی از نقش توافقات در حقوق داخلی بسیار پررنگتر است، زیرا در داخل کشورها یک نهاد قانونگذاری واحد داریم، اما به دلیل فقدان چنین نهادی در قانون گذاری جهانی و کمبود قوانین متحدالشکل جایگاه تعهدات حقوق بین المللی عمومی در تنظیم نظم جهانی بسیار حساستر و مهمتر میشود.
با توجه به تعریف توافقات چه در حقوق داخلی و چه در حقوق بینالملل عمومی آشکار است که رکن رکین یک توافق داشتن اراده کاملا آزاد و به دور از اکراه و اجبار است. و هر توافق و قراردادی بدون آزادی ارادهها در حقوق باطل است به این معنی که گویا هیچ قراردادی اصلا موجودیت نیافته و متولد نشده است و در حقوق داخلی به موجب قوانین آمره قراردادهایی که در آن یکی از طرفین اراده اش تحت اجبار یا اکراه مخدوش بوده باطل یا غیر نافذ است و در صورت عدم تنفیذ هیچ اثری را به آن مترتب نمیداند. چون قرارداد بدون آزادی اراده قرارداد نیست هیچ است تحمیل است زور است.
در حقوق بین الملل عمومی نیز در روی کاغذ همینگونه است، اما در عمل قدرتهای استکباری با زور سرنیزه و دوات باروت در قالب قراردادها و معاهدات ظاهرا صحیح خواستههای استعماری و توسعه طلبانه خود را به دلیل ضعف و وابستگی حاکمیتهای دست نشانده به ملتهای ستمدیده تحمیل میکنند. آری این معاهدات از منظر حقوق و در پیشگاه عدالت باطل و ظلم است و اثر اجرائی ندارد. اما جور و ستم زورگویان وخیانت خودباختگان فرشته عدالت را کنار زده و به این به اصطلاح تعهدات ظالمانه اثر بخشیده و الزام آوری میدهد.
حافظه تاریخی معاصر ما روزهای تیرهای را در کتابچه خود ثبت کرده انفعال دولتمردان سست عنصری و راحت طلبی پادشاهان قاجار، پهلوی اسلحه بر زمین انداختهی گریخته و در نتیجه معاهداتی تحمیلی از قبیل ترکمنچای، گلستان، معاهده پاریس، آخال، نادیده انگاشتن اراده دولتین قاجار و پهلوی در اعلان بی طرفی ایران در جنگهای اول و دوم جهانی، برگزاری کنفرانس تهران توسط سران متفقین بعد از فرار رضا خان بدون اطلاع و حضور محمدرضا پهلوی، قبول کاپیتالاسیون و .... در تمام این دوران به دلیل ضعف نظامی میدانی و سست عنصری پادشاهان اراده و خواست ملت ایران هیچ انگاشته شده و زمانی که مردم میگوند «مذاکره» آنچه از این واژه در تاریخ قبا از انقلاب به ذهن متبادر میشود یک سری اجلاس صوری بایک قیام و قعود طرف ایرانی و سپس تحمیل، استعمار، استثمار، و متاسفانه تحقیر ملت است، زیرا عزم و جزمی برای شکستن چماق استکبار نبوده و قلم جهانخواران هرچه میخواستند بر علیه ما مینوشتند.
اما خدا را شکر که امروز وقتی میگوئیم «مذاکره» آنچه به ذهن متبادر میشود، شنیدن صدای خرد شدن استخوانهای چنگال جهانخواران مستکبر توسط پنجههای پولادین مردان میدان و سربازان محور مقاومت در صحنه نبرد است که ابتکار عمل و قدرت را به بازوان هیآت مذاکره کننده تزریق و لازمالاجراء بودن اراده ملت ایران را متبلور میکند، و مدت زمان مدیدی است که تمام قدرتهای جهانی را به گونهای منفعل کرده و به چالش کشیده که بالجمله و سراسیمه در پی یافتن چارهای برای توافق و تفاهم با ایران قدرتمند و اسلامی هستند.
در پایان گرامی میداریم یاد شهدایی را که با ایمانی راسخ، عزمی جزم، ارادهای استوار و گامهایی محکم نمود غرور دماوند و صلابت سبلانند که با اهدا سرخی خونشان شجره طیبه انقلاب اسلامی را آبیاری خاک پاک میهن را از رجس وجود و نفوذ مستکبرین منحوس تطهیر همچنین خواست و اراده ملت ایران را تجلی بخشیدهاند.
گزارش از محمد محمودی
انتهای پیام/ 411