نویسنده دفاع مقدس:

مخاطبان باید داستان‌های واقعی از آدم‌های جنگ تحمیلی بخوانند

«شجاعی» گفت: مخاطبان نیاز دارند که داستان‌های واقعی از آدم‌های جنگ تحمیلی بخوانند.
کد خبر: ۵۳۶۰۹۷
تاریخ انتشار: ۰۸ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۲:۲۲ - 30July 2022

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از یاسوج، «سارا شجاعی» نویسنده و داستان‌نویس حوزه دفاع مقدس استان کهگیلویه و بویراحمد است که توانست با داستان کوتاه «تا جایی که رودخانه می‌رود»، مقام دوم دهمین جایزه ملی ادبی یوسف را به خود اختصاص دهد. او همچنین تاکنون چندین مقام استانی را در حوزه داستان‌نویسی دفاع مقدس به دست آورده است.

در این خصوص خبرنگار دفاع مقدس گفت‌وگویی را با این نویسنده کهگیلویه و بویراحمدی انجام داده که در ادامه آن را می‌خوانید:

دفاع‌پرس: به عنوان یک نویسنده، یک روز عادی کاری‌تان را توصیف کنید.

 معمولاً صبح که بیدار می‌شوم، هدف اصلی‌ام نوشتن است. نوشتن داستان برای مخاطب نوجوان را خیلی دوست دارم. گاهی با یک خودکار و کاغذ ساعت‌ها یک گوشه می‌نشینم که خط اصلی یه داستان را جور کنم... گاهی وقت، روزها فقط به یک موضوع فکر می‌کنم و خیلی طول می‌کشد تا به آن چیزی که می‌خواهم برسم. ولی همیشه اینطور بوده که هر چقدر این فرایند ذهنی سخت‌تر و طولانی‌تر باشد، نتیجه بهتر و بکرتر است.

دفاع‌پرس: شیوه کارتان به چه شکل است؟ هر روز می‌نویسید یا منتظر الهام می‌مانید؟

حتی اگر بخواهم، هر روز نمی‌توانم بنویسم. گاهی ساعت‌ها جلوی لپ‌تاپ می‌نشینم و نمی‌توانم چیزی بنویسم. باید اول ماجرای داستان و خط سیر آن در ذهنم بازسازی شده باشد، بعد آن را بنویسم. وقتی روی موضوعی که دوست دارم درباره‌اش بنویسم تمرکز می‌کنم، الهام خودآگاه یا ناخودآگاه رخ می‌دهد.

دفاع‌پرس: چه شد که به نویسندگی روی آوردید و کار نویسندگی را از چه زمانی به شکل حرفه‌ای شروع کردید؟

از ده سال پیش که متوجه شدم هیچ کاری را بیشتر از نوشتن و هیچ تفریحی را بیشتر از کتاب خواندن دوست ندارم، تصمیم جدی گرفتم که نوشتن را به طور حرفه‌ای دنبال کنم.

دفاع‌پرس: تعریف شما از داستان چیست؟ و معیارهای یک داستان خوب از نظر شما چیست؟

داستان یعنی باورپذیر کردن و دلپذیر کردن وقایعی که ممکن است واقعی نباشند برای خواننده.

داستان خوب باید موضوع جذابی داشته باشد، قهرمان باید مثبت باشد و خواننده از همراهی با او لذت ببرد، وقایع باید منطقی باشد و منطق روایی هم داشته باشد. در ضمن یک داستان نباید پیامش را مستقیم به مخاطب بدهد، خواننده باید خودش پیام را دریافت کند.

دفاع‌پرس: به نظر شما داستان‌نویسی بیشتر به استعدادهای ذاتی فرد مربوط است یا با آموزش، می‌توان به یک داستان‌نویس حرفه‌ای تبدیل شد؟

به نظر من مهارت نوشتن اکتسابی است و تنها راه یادگیری خوب نوشتن، کتاب خواندن است. امکان ندارد کسی کتاب خواندن را دوست نداشته باشد و کتاب نخواند، ولی خوب بنویسد. کلاس‌های آموزشی فقط اصول را یاد می‌دهند که کافی نیست. مهارت نوشتن بدون خواندن به دست نمی‌آید.

دفاع‌پرس: داستان‌های شما چه میزان بن‌مایه حقیقی دارند؟

من هم مثل همه نویسنده‌ها شخصیت‌های داستان‌هایم را از آدم‌های اطرافم وام می‌گیرم و از اتفاقات واقعی هم الهام می‌گیرم. در کنارش خیال‌پردازی هم هست.

دفاع‌پرس: چه نویسنده‌ها، کتاب‌ها یا ایده‌هایی بر شما تأثیر گذاشته‌اند؟

زیبایی و معصومیت رمان «دره گل‌سرخ» «آسترید لیندگرن» و تخیل شگفت‌انگیزی که در رمان‌های «جان کریستوفر» بود، خیلی روی من اثر گذاشت. دلم می‌خواست من هم آن احساس شگفت‌انگیزی را که با خواندن این داستان‌ها حس کردم، با نوشتن داستان به دیگران بدهم.

دفاع‌پرس: نام کتاب و شخصیت مورد علاقه‌تان؟

وقتی نوجوان بودم کتاب‌های «جعفر ابراهیمی» و نوشته‌های مرحوم «امیرحسین فردی» و رمان‌های «رولد دال» خیلی برایم جذاب بودند و هنوز هم هستند. مجموعه وقایع ناگوار «لمونی اسنیکت» را خیلی دوست دارم و همین‌طور رمان‌های سه‌گانه «جان کریستوفر» که به نظرم شاهکار هستند. از آثار کلاسیک نیز کتاب‌های «جین آستین» و «خواهران برونته» را دوست دارم.

دفاع‌پرس: آثار و تألیفات خود را نام ببرید.

داستان‌های کوتاه من در چند مجموعه داستان چاپ شده و فعلاً چند رمان کودک و نوجوان هم در بازار دارم از جمله: «زیر سایه‌های بید»، «باغ‌وحش عجیب من»، «مینگل خان و آخرین یوزپلنگ‌های ایرانی» و «یلدا و هیولای زباله‌ها».

داستان‌های «بالاتپه» و «تا جایی که رودخانه می‌رود» نیز با موضوع دفاع مقدس، در مجموعه آثار برگزیده نهمین و دهمین جایزه ادبی یوسف به چاپ رسیده است.

دفاع‌پرس: چطور از فراخوان جشنواره یوسف با اطلاع شدید و چطور متوجه شدید که برگزیده شده‌اید؟

پوستر فراخوان را در اینترنت دیدم و نتایج را دبیرخانه اطلاع دادند.

دفاع‌پرس: اسم داستان یا داستان‌هایی که برای این جشنواره نوشتی، چه بوده و مختصری از موضوع را هم برایمان بگویید.

یک داستان به نام «تا جایی که رودخانه می‌رود» به دهمین دوره جایزه ادبی یوسف ارسال کردم که توانست مقام دوم این جشنواره را در مرحله کشوری کسب کند. این داستان، به طور کلی در مورد شخصی است که می‌خواهد کاری برای شادی و رضایت برادر شهیدش انجام دهد.می‌خواهد این را به مخاطب بگوید که در جامعه ما تضاد وجود دارد بین درخواست قلبی یک شهید که جانش را برای وطنش داده و تصور اطرافیان در مورد روش بزرگداشت آن شهید. همان‌طور که می‌دانیم و در اطرافمان می‌بینیم آدم‌هایی هستند که فکر می‌کنند باشکوه کردن قبر شهید به معنی بزرگداشت جایگاه آن شهید است، چیزی که واقعیت ندارد.

داستان کوتاه «بالاتپه» هم توانست در نهمین جایزه ادبی یوسف مقام نخست استانی را کسب کند.

دفاع‌پرس: ایده داستان کوتاه «تا جایی که رودخانه می‌رود» چگونه به ذهنتان رسید؟

این داستان وقتی به ذهنم رسید که کنار سد شاه‌قاسم در چند کیلومتری بیرون از شهر یاسوج ایستاده بودم و دریاچه سد نگاه می‌کردم. شنیده بودم که یک شهید وصیت کرده بود پیکرش را در جنگل‌های بلوط اطراف روستایشان دفن کنند. از طرف دیگر، افراد زیادی را دیده‌ام که فکر می‌کنند راه تکریم شخصی که در راه وطن شهید شده، زیبا کردن مقبره آن شخص است در حالی که شهدا به این نوع بزرگداشت نیاز ندارند. برآورده کردن آرزوی یک کودک، یک نوجوان یا یک شخص نیازمند بدون شک شادی و آرامش زیادی به روح درگذشتگان می‌دهد، چیزی که بیشتر مردم فراموش کرده‌اند.

دفاع‌پرس: نظرتان درباره جایزه ادبی یوسف چیست؟ هدف و انگیزه شما برای شرکت در این جشنواره چه بود؟

این جایزه به نویسنده‌ها این امکان را می‌دهد که اثرشان بررسی شود و همین‌که اساتید برجسته کارها را بررسی می‌کنند خیلی به نویسنده انگیزه می دهد.

دفاع‌پرس: آدم‌هایی که در بستر جنگ زیست دارند و در دل داستان‌های شما می‌آیند چه باور، آیین و اسطوره‌ای دارند؟

باور من این است که در جنگ ما آدم‌هایی که جانشان را فدا کردند، آدم‌های معمولی مثل ما بودند که ترس و امید داشتند و همین، فداکاریشان را تحسین‌برانگیز می‌کند. اینکه بعضاً نوعی قداست می‌دهیم به شهدا که مثلاً از وقتی کودک بودند عاشق شهادت بودند و آنها را از حلقه آدم‌های معمولی بیرون ببریم، به نظرم نسل جوان را از آنها دور می‌کند. ما باید بپذیریم که مثلاً غواص‌هایی را که عراقی‌ها دست‌هایشان را با سیم بستند و توی لجن خفه‌شان کردند، حتماً ترسیده بودند... قطعاً با رنج و درد شهید شدند و قطعاً دلشان می‌خواست یک بار دیگر مادرشان یا بچه‌شان را ببینند... یا یک بار دیگر زادگاهشان را ببینند و وقتی این را بپذیریم که آنها همه‌چیزشان را برای وطنشان دادند، احساس احترام نسبت به آنها خواهیم داشت. نسل جوان دست‌کم درصدی از آنها موضع تدافعی نسبت به کلمه شهید دارند، برای اینکه به آنها و به ما تلقین شده شهدا آسمانی بودند و به آسمان رفتند... یعنی اصلاً معمولی نبودند... این نوع تفکر اثر خوبی بر روی مخاطبی که تلاش می‌کنیم روی آنها تأثیر بگذاریم، ندارد.

دفاع‌پرس: نیاز مخاطبان در حوزه کتاب دفاع مقدس بیشتر به چه نوع کتاب‌هایی و در چه قالب‌هایی است؟

مخاطبان نیاز دارند که داستان‌های واقعی از آدم‌های جنگ بخوانند.

دفاع‌پرس: چه حرفی برای نویسندگان تازه‌کار دارید؟

فقط اینکه تنها راه خوب نوشتن، زیاد کتاب خواندن و زیاد نوشتن است. نویسندگی کار سختی است و ممکن است به هدف هم نرسد و من هم ممکن است نرسم؛ ولی حتی اگر من موفق نشوم خوشحالم که این راه را انتخاب کرده‌ام. کسانی هم که تازه می‌خواهند شروع کنند، باید محکم و با اراده باشند و این آگاهی را داشته باشند که ممکن است به هدف نرسند؛ ولی این راه آنقدر قشنگ و جالب است که آدم ناگهان متوجه می‌شود دیگر به هدف فکر نمی‌کند و فقط می‌خواهد در این راه قدم‌های درستی بردارد.

گفت‌وگو از مرضیه جوشن

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها