به گزارش خبرنگار دفاعپرس از اردبیل، «عوض شیرمحمدی عیسیلو» بیستم بهمن سال ۱۳۳۱ در روستای «اورتاداغ» از توابع شهرستان «پارسآباد» دیده به جهان گشود. پدرش «ذکیالله» کشاورزی میکرد و مادرش «آیینه» نیز کمک حال پدر خانواده بود.
«عوض» خواندن و نوشتن نمیدانست و به شغل رانندگی مشغول بود، تا اینکه سال ۱۳۵۰ ازدواج کرد و حاصل زندگی مشترک او با همسرش، یک پسر و سه دختر شد. وی با شروع جنگ تحمیلی بهعنوان بسیجی در جبههها حضور یافت تا اینکه هفتم اسفند سال ۱۳۶۲ در عملیات «خیبر» با سمت تکتیرانداز و راننده در جزیره مجنون عراق به شهادت رسید.
پیکر مطهر وی مدتی در منطقه بر جای ماند، تا اینکه بیستم بهمن سال ۱۳۷۵ پس از تفحص، در گلزار شهدای «میراشرف» شهرستان اردبیل به خاک سپرده شد.
وصیتنامه بسیجی شهید «عوض شیرمحمدی عیسیلو»:
«بسم الله الرحمن الرحیم»
«الجهاد باب من ابواب الجنه» حضرت علی (ع)
اینجانب «عوض شیرمحمدی» بنا به وظیفه شرعی، این وصیتنامه ناچیز را برای آماده بودن در راه خدا مینویسم، باشد تکلیفم را انجام داده باشم. ای خدای مهربان! تو میدانی که به جز راه تو، راه دیگری را نگرفتهام و تو میدانی که اینجانب بنا به اطاعت از امام عزیزم که همانا خمینی بتشکن باشد، به جبهه آمدهام و هماکنون سرم را به خدای متعال سپردهام.
همانطور که در حدیث بالا آمده است که جهاد جزو درهای بهشت است و ما این جنگ را سعادتی دانستیم و در آن حضور یافتیم. ای اهل ایمان! بدانید که مرگ امر حتمی است و شکی در آن نیست و بکوشید که مرگتان در راه خدا باشد و از امام عزیز که وارث خون حسین (ع) است، اطاعت نمایید و مرگ ذلتآور را هرگز انتخاب نکنید.
و اما در مورد خانوادهام؛ این را بگویم این که اگر زنم در خانهام ماند وکیل خانهام همان زنم میباشد و اگر زنم نماند و رفت، بگذارید [تا] برود و طبق قانون اسلام با ایشان مدارا نمایید و ایشان را راضی به راه بیندازید و دومین کس بعد از زنم، مادرم سرپرست بچههایم میباشد.
ضمناً ملکی که در دِه و در اردبیل دارم، مال بچههایم میباشد و هیچکس حق تصرف در آن را ندارد.
ای زنم و یا ای مادر عزیزم! بعد از من بچههایم را به مدرسه بفرستید تا آنان از ستم و ظلمی که در حق مسلمین میشود، آگاهی پیدا کنند و کور و جاهل نباشند و به ایشان تربیت اسلامی یاد دهید.
ضمنا اینکه برادر بزرگم حاجی «نفدالله شیرمحمدی» اگر توانستی بنده قضای روزه و نماز دارم که آنان را بجا بیاور که خدا اجرتان دهد. دوستان مرا میبخشند.
خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
۱۳۶۲/۱۱/۲۷
عوض شیرمحمدی عیسی لو
انتهای پیام/