به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، نشریه خط حزبالله به صاحبامتیازی پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای هر هفته روزهای جمعه منتشر میشود و به انتشار بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی میپردازد.
شهید «محمدعلی رجایی» که پیش از رهبر معظم انقلاب اسلامی در سال ۱۳۶۰ رئیس جمهور جمهوری اسلامی ایران بود، روز هشتم شهریور همان سال به همراه آیتالله «محمدجواد باهنر» که نخست وزیر او بود، به دست عناصر سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در ساختمان نخست وزیری ترور شد و به شهادت رسیدند.
به مناسبت فرارسیدن هفته دولت خط حزبالله در شماره ۳۵۴ با عنوان «بازدارندگی، زیر سایه ایمان و مجاهدت» در ستون عکسنوشت بخشی از کلام رهبر معظم انقلاب اسلامی در رابطه با شهید رجایی را منتشر کرد.
شهید رجایی عقل و دین را با هم آمیخت
«شهید رجایی صریح گفت: من طرفدار حزبالله هستم. بنده همان وقتی که این حرف را از رجایی شنیدم (که در تلویزیون و رادیو داشت سخنرانی میکرد و من هم میشنیدم)، با خودم گفتم که این مرد، عقل و دین را با هم آمیخت؛ چون یقین است که در جامعهای که سالیان درازی با حکومت تبعیض زندگی کرده است، در آنِ واحد نمیتوان دل همه مردم را به دست آورد.
باید انتخاب کرد و رجایی همان چیزی را انتخاب کرد که در آن، فرمان حضرت امیرالمؤمنین (ع) به مالک اشتر بود که: به عامه مردم و تودههای مردم رو بیاور و آنها را بطلب. آنها هستند که دلشان با خدا آشناتر و مأنوستر است.»
زبان دیپلماسی شهید رجایی
همچنین بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در مورد شخصیت شهید رجایی که در مصاحبه با نشریه «نهضت زنان مسلمان» در روز ۱۳۶۱/۰۳/۰۱ آن را فرمودند، از کتاب «جهاد مقدس» که انتشارات انقلاب اسلامی دفاع مقدس در بیانات حضرت آیتالله العظمی خامنهای (مد ظلهالعالی) آن را منتشر کرده است، در زیر میآید:
«در رابطه با جنگ، مرحوم رجایی طرفدار این بود که ما بایستی سرنوشت جنگ را در میدان جنگ معین کنیم. به این هیئتهای صلح اصلاً اعتقاد نداشت. میگفت: اینها برای ما کاری انجام نمیدهند و تجربه هم همین را به ما نشان داد.
الآن یک سال و نیم است که این هیئتها مرتب میآیند و میروند، آخرش هم کاری انجام ندادند و بعد از این هم نخواهند داد. ممکن است اسباب دردسر برای ما بشوند و اشکالاتی جهانی در نهایت برای ما بوجود بیاورند؛ اما انصافاً کار مثبتی برای ما انجام ندادهاند.
مرحوم رجایی زبان دیپلماسی هم بلد نبود. یعنی حوصله زبان دیپلماسی نداشت. همین را صریحاً و خیلی راحت به آنها میگفت.
یک وقتی یکی از این میانجیهای صلح کنار وی نشسته بود و مشغول صحبت بود و میگفت: خب؛ حالا شما بیایید؛ مثلاً مذاکره را شروع کنید. بعد از مذاکره شما آنها بیرون میروند.
رجایی به آن شخص میگوید: «دستت را به من بده. او نمیفهمد که آقای رجایی با دست او میخواهد چه کند.
انگشت شست او را میگیرد و بنا میکند بر فشار دادن به طوری که آن شخص ناراحت میشود و تعجب هم میکند که مثلا این آقای محترم، شخصیت عالی کشور، با دست او چه کار دارد.
میگوید: «حالا ببین من دست تو را اینطوری گرفتهام و دارم فشار میدهم؛ بعد یکی میآید و به تو میگوید که بیا با این صلح کن.
خب؛ تو خواهی گفت که اگر بخواهم صلح کنم، راه اول آن این است که این فشار را بردارد تا بعد بنشینیم با هم مذاکره صلح کنیم.
او میگوید: نخیر؛ بگذارید این فشار هم باشد، با هم مذاکره کنیم.
آیا این حرف از نظر تو قابل قبول است؟...»
یعنی یک آدمی بود که با این زبانها حرف میزد. البته شاید بشود گفت این زبان، زبان دیپلماسی هم هست. یعنی یک زبان شیرین دیپلماسی است؛ اما معمولاً در برخورد با این دیپلماتهایی که با وی مواجه میشدند، حتی در نامهها و تلگرافها که با سران و مانند اینها مبادله میشد، مطلقاً زبان انقلابی خالص بیشائبه را کنار نمیگذاشت که زبان دیپلماسی را انتخاب کند.
شهید رجایی معتقد بود که باید جنگ را مردمی کنیم
این بود که در قضیه جنگ نظر خودش را صریحاً میگفت. شهید رجایی معتقد بود که ما باید جنگ را مردمی کنیم و میخواهم بگویم که این نظر او هم تأمین شد و تجربه به ما نشان داد که جنگ به این صورت پیروز شد.»
انتهای پیام/ 118