به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، سینمای دفاع مقدس ظرفیت گستردهای برای ثبت خاطرات و دلاوریهای 8 سال جنگ تحمیلی دارد اما این ظرفیت هنوز بهطور کامل ظهور و بروز نیافته وبرای تحققش همچنان نیاز به حمایت دارد.به طور معمول سینما گران اتفاقات مهم کشورهایشان را به شکلهای مختلف به تصویر میکشند.گاهی شخصیتهای برجسته شان را چنان اسطورهای به نمایش میگذارند که جهانیان بدون آنکه مطالعهای درباره آن فرد داشته باشند شیفته اش میشوند.حال اگر نگاهی به تاریخ 8 ساله جنگ تحمیلی بیندازیم خواهیم دید در دل این واقعه مهم قصههای بکری نهفته است که قابلیت جهانی شدن از طریق هنر هفتم را نیز دارد. سینمایی که اگر نگاه مهجوریت از آن برداشته شود شاید حرفهای تازه و زیادی بیشتراز سینمای عام برای تماشاگران به همراه داشته باشد. فیلم «دلتنگیهای عاشقانه» ساخته رضا اعظمیان را شاید بتوان از جمله این فیلمها دانست که سعی در ایجاد حس نوستالژی در مخاطب و همراه کردن نسل جوان با سالهای جنگ دارد. از این رو با این کارگردان که ساخت فیلم هایی چون کارناوال مرگ، ارابه مرگ و مرزی برای زندگی را در کارنامه خود دارد در مورد «دلتنگیهای عاشقانه» که تولید سال 1391 بوده و اخیراً روی پرده سینماها در حال اکران است گفتوگو کرده ایم تا مروری داشته باشیم بر سینمای دفاع مقدس امروز جامعه هنر.
ضعفی که در بسیاری از فیلمهای دفاع مقدس و جنگی دیده می شود این است که فیلم به گونهای نیست که مخاطب عام را جذب کند؛ شما بهعنوان یک فیلمساز که یک فیلم درام عاشقانه جنگی را روی پرده برده اید چقدر فکر میکنید دراین مسیر موفق عمل کردهاید؟
اکثر ما فیلمسازان زمانی که کار نمیکنیم غر میزنیم که چرا شرایط کار مهیا نیست اما وقتی درگیر پروسه کار میشویم با خودمان فکر میکنیم که کاش فیلم را نساخته بودیم. در طول پروسه تولید به جای اینکه پتانسیل کار صرف خلاقیت شود بیشتر صرف توضیح دادن در مورد تولید محصول به مسئولان میشود. برای یک تولید خوب، انتخاب سوژه مناسب و عرضه صحیح حائز اهمیت است ، اما متأسفانه در روند ساخت یک فیلم این قدر دچار دست انداز و چالش میشویم که تنها به این فکر میکنیم که فیلم را فقط تمام کنیم تا ناقص نماند.در مورد «دلتنگیهای عاشقانه» نیز همین اتفاق افتاد. یعنی این سفارش از سوی انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس به من داده شد. فیلمنامه بر اساس داستان «اینک شوکران» تهیه شد، اما در زمان اجرا دستخوش برخی تغییرات شد.دلتنگیهای عاشقانه روایتگر 20 سال زندگی مشترک یک زوج جوان از قبل از انقلاب اسلامی و چگونگی شکلگیری دو شخصیت است. در این فیلمنامه پدید آمدن یک انقلاب و بعد آن بروز ناهنجاریهای جنگ و حضور منوچهر مدق شخصیت اصلی فیلم در جبهه تا شهادت وی به تصویر کشیده شده است که متأسفانه به لحاظ تغییر جغرافیای شهر تهران با مشکلات فراوانی در لوکیشنها روبهرو بودیم.
فیلمنامه چقدر به داستان «اینک شوکران» وفادار مانده و توانسته شخصیت شهید منوچهر مدق و همسرش را آنگونه که باید روایت کند؟
درست است که مشکلات زیادی پیش روی ساخت این فیلم وجود داشت اما میتوان گفت این فیلم نمونه بسیار خوبی است که مسئولان آن را ببینند تا اخلاق و استحکام در خانواده در سالهای اول انقلاب و نسلی که قبل از انقلاب پرورش یافته و انقلابی را ایجاد کردند و بر اساس آرمانخواهی خود زندگی ای را به دور از نگاه طبقاتی در حکومت قبلی شکل دادهاند چگونه بوده است و آن را مقایسه کنند با فیلمهای خانوادگی و شرایط جامعه امروز. اما موضوعی که بیشتر باید به آن پرداخت وطی سالها از آن غفلت شده است اینکه چرا متولیان از پتانسیل سینما بیشتر استفاده نمیکنند.متأسفانه به جرأت میتوان گفت امروز جامعه ای درست شده است که افراد درآن خودشان نیستند. یعنی میدانند کهاندیشیدن خیلی هزینه دارد. شاید این نگاه از سوی مسئولان رده اول نباشد که مردم این قدر خود سانسور باشند اما در مدیریت میانی جامعه خصوصاً دربرخی مدیران فرهنگی نگاه محافظه کارانه بیشتر بر اساس منافع شخصی افراد شکل میگیرد نه دلسوزی برای نظام. به عبارتی از هر چیزی وام میگیرند تا موقعیت خود را تثبیت کنند.
با این توصیف میتوان گفت ضعف ساختاری و محتوای سینمای جنگ باز میگردد به گرههای مدیریتی؟
بله، دقیقاً؛ به نظر میرسد وقت آن رسیده که به سیاست داخلی برگردیم. چرا که اکنون نگاه به سیاست داخلی توجه ویژهای را میطلبد، زیرا به اعتقاد من با این نگاه مدیریتی مشکلات داخلی خصوصاً در بخش فرهنگی حل نخواهد شد. اگر نگاه اجمالی داشته باشید به سینمای امریکا میبینید که سینماگران برای به تصویر کشیدن هر یک از مسائل اجتماعی جامعه خود که با چالش روبهرو است، از آزادی عمل برخوردار هستند. به طور مثال ما مدیران سیاسی زیادی داریم در حالی که سینمای سیاسی نداریم. در مقابل مشاهده میکنید که در سینمای امریکا حتی زندگی رئیس جمهوری خود را به تصویر میکشند.اما من هنرمند حتی قادر به ورود به یک صنف نیستم. در صورتی که صنف سینما و همکاران من در معرض نگاه مردم قرار دارند. به اعتقاد من سالم ترین قشر جامعه و صادق ترین آن قشر هنرمندان هستند. منتهی ما در ویترین هستیم همه ما را میبینند، اما دیگر مشاغل اینگونه نیست.
در همه جای دنیا فیلمسازان در شرایط سخت به کمک دولتمردان خود میآیند. به طور مثال مجموعه پدر خوانده که ساخته میشود یک تحول اقتصادی در امریکا شکل میگیرد. در حالی که در سینمای ایران فیلمی ساخته میشود بهنام «من عصبانی نیستم» که جلوی اکران آن گرفته میشود؛ چه ضرری دارد مردم آن را ببینند؟! اتفاقاً میتواند برای خانوادهها راهگشا باشد. به نظر میرسد متولیان به جای جلوگیری از اکران فیلمها باید کمی به ارائه راهکار بپردازند.
بازگردیم به روایت فیلم؛ داستان زندگی شهید مدق چه المان جدیدی را به تماشاگران ارائه میدهد؟
ای کاش میتوانستم آنگونه که میخواهم زندگی شهید منوچهر مدق را میساختم. شما یک روایت 20 ساله را میخواهید در یک زمان 90 دقیقهای نمایش دهید. ضمن اینکه زمان اکران سینمای ما استاندارد نیست. اگر من میتوانستم در میزانسنها کنش بازیگرانم را کنترل کنم، واقعاً احساسهای یخ زده را کنترل میکردم. در فیلم «دلتنگیهای عاشقانه» برای نخستین بار است که از نگاه یک زن به مقوله جنگ پرداخته میشود. این فیلم باید حمایت شود تا مهجور نماند. در بعد تبلیغات کارسازی اندیشه این است که ذهنها را باز کرده، مخاطب هدف را پیدا کرده و کاری کنیم که این فیلم به حدی از جذابیت برخوردارباشد که مخاطب راغب به دیدن آن باشد.در ساخت برخی از صحنههای این فیلم با محدودیتهای نظارتی مواجه بودیم و این باعث میشد برای نشان دادن واقعیتها با مشکل روبهرو شویم از جمله سوارموتورشدن فرشته شخصیت اول فیلم.«دلتنگیهای عاشقانه» روایت دختری احساساتی و ناز پروده است که با ازدواج با منوچهر به استقلال رسیده و راه تکامل را طی میکند و حجاب برتر را نیز انتخاب میکند و در انتهای فیلم همسرش که در مرحله شهادت است به عشق بیانتها میرسد.متولیان باید اجازه دهند از المان هایی که میشود استفاده کنیم نه اینکه دائم جلوی ساخت فیلمها را بگیرند.فیلم هایی امروز بر پرده سینما اکران میشود که به فیلمساز اجازه نمیدهد تا دغدغه امروز جامعه را به تصویر کشد و از آنجایی که فیلمساز باید امرار معاش کند مجبور به ساخت فیلمهای نه چندان قوی و با محتوا میشود.
با اشاره به محدودیتهای ساختاری و برخی نظرات منتقدان نسبت به وجود ضعف در فیلمنامه و حتی ایفای نقش بازیگران چه نمرهای را به این کارتان میدهید؟
میتوان گفت با تک ماده قبول میشود. اما میتوان گفت از لحاظ ساختاری در مقایسه با 80 درصد فیلمهای ساخته شده یک سر و گردن بالاتر است. این فیلم یک روایت، شروع و پایان دارد. من برای ضعف های فیلم هیچ توجیهی ندارم اما توصیه میکنم همه خصوصاً نسل جوان آن را ببیند. این فیلم یک نوستالژی و در عین حال درس است برای نسل امروز که متأسفانه زندگی هایشان بیشترشکل مادی گرفته است تا عاشقانه و معنوی. توصیه میکنم حتی مسئولان نیزنگاهی به این فیلم داشته باشند چرا که عملکرد اجتماعی – فرهنگی چند ساله آنان نیز به نوعی به تصویر کشیده شده است. یکی از انتقادها به فیلم من این بود که شخصیت منوچهر در فیلم کمتر دیده میشود؛ زیرا فرشته هم او را کمتر دیده است چرا که او بیشتر در جبهه حضور داشته است. روایت داستان این گونه است که یک پسر و دختر آرمانگرا در دوران انقلاب عاشق هم میشوند و ازدواج میکنند و بعد از بازگشت از ماه عسل و اوج احساس خوشبختی جنگ شروع میشود.حال اگر نخواهند در جنگ حضور پیدا کنند که دشمن حمله میکند و اگرهم بروند که طبعاً جنگ هزینههای خود را دارد. و من فیلمساز با وجود چالشهای پیش رو در ساخت فیلم سعی کردم این حس را به تماشاگر القا کنم.
با وجود قبولی تک مادهای این فیلم از منظر خودتان، اشاره کردید به ساختار بهتر این فیلم نسبت به سایر فیلمهای دفاع مقدس؛ اصولاً یکی از مشکلات ساختاری محدودیتهای جغرافیای شهری است که مانعی برای بازسازی صحنههای دهههای گذشته به حساب میآید، چقدر دلتنگیهای عاشقانه در این دستاندازها افتاد؟
خیلی زیاد. به اعتقاد من در بخش سینمای جنگ دولت تحت هیچ شرایطی نباید برای ساخت فیلم سرمایه گذاری کند. بلکه به جای آن باید در ساختار سینما قدم بردارد.به طور مثال اگر یک فیلمساز بخواهد برای تهیه یک فیلم به بازسازی صحنههای نه دهه 50 بلکه به بازسازی صحنه فیلمی در سال 90 بپردازد محال است حتی یک کوچه پیدا کنید که فرمت سال 90 را داشته باشد این معضلی است که ما امروز با آن روبهرو هستیم.در حال حاضر فضای فیلمسازی در دنیا تغییر کرده است به نظر میرسد اگر دولت سرمایه گذاری برای زیرساختها مانند ایجاد استودیوهای مخصوص وتهیه امکانات دیجیتال و... کند نه تنها بازیگردچار خطرنمی شود بلکه در جامعه نیز برای شهروندان مشکل و مزاحمت ایجاد نمیشود.
در حال حاضر متأسفانه تهیه کنندههای حرفهای به معنای واقعی تنها بهاندازه تعداد انگشتان دست هستند. باید پذیرفت که فیلم را تهیه کننده است که آماده میکند بنابراین به عنوان قلب جریان فیلمسازی باید تقویت شوند. فیلم «دلتنگیهای عاشقانه» که به سفارش انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس ساخته شد کارگردان توسط خود آنها که من باشم انتخاب شدم و من پیشنهاد دادم حداقل تهیه کننده به انتخاب خودتان نباشد که این اتفاق نیفتاد. چون وابسته بودن عوامل فیلم به دستگاههای دولتی باعث کاهش کیفیت کار میشود مگر اینکه شخص انتخاب شده کار بلد باشد که خیلی هم خوب است.یک نکتهای که باید به آن تأکید کرد اینکه، یک زمانی شما برای ساخت یک فیلم سرمایه گذاری میکنید اما سرمایه شما باز نمیگردد اما خوشحال هستید که حداقل دیدگاه شما به مخاطب ارائه شده است.
اما وقتی میبینید نه سرمایه و نه دیدگاه شما هیچ کدام بازتابی ندارد قطعاً دلسرد میشوید و کم کم این کار را رها میکنید.
به نظر میرسد در بخش تهیه کنندگی باید تجدید نظر صورت گیرد و همانگونه که در امریکا از فارغالتحصیلان این رشته استفاده میشود ما نیز این الگو را به کار بگیریم. یکی دیگر از چالشهای پیش روی فیلمسازان سینمای دفاع مقدس پشتیبانی ادوات رزمی است. شاید برخی امکانات را خود کارگردان بتواند تهیه کند اما تهیه ادوات جنگی امکان پذیر نیست. در ایران شاید تنها 5 فیلمساز باشند که تمام امکانات در اختیار آنان قرار میگیرد.در ساخت فیلم «دلتنگیهای عاشقانه» بهخاطر شرایط جغرافیایی شهر، ما مجبور به تغییر در سکانس اول شدیم و این مشکل منوط به شهر تهران نیست.
بنابراین ایجاد یک هماهنگی بین نیروهای نظامی ضروری به نظر میرسد. اگر فرماندهان ارشد نظامی دوست دارند تأثیرات مقاومت و ایثار همرزمان خود را که به شهادت رسیدهاند برای جامعه عیان شود باید با تمام وجود پشتیبانی کنند.
منبع: روزنامه ایران