«خدامراد رئیسی» رزمنده دفاع مقدس در گفتوگو با خبرنگار دفاعپرس در شهرکرد، اظهار داشت: من حدود ۱۳ سال سن داشتم که به جبهه اعزام شدم و از سال ۱۳۶۳ تا پایان زمان جنگ تحمیلی در جبهه حضور داشتم، در این مدت نیز در عملیاتهایی همچون بدر، والفجر هشت، کربلای چهار و پنج، والفجر ۱۰، ظفر یک و دو شرکت کردم همچنین مدتی نیز در کردستان حضور داشتم.
وی با اشاره به خاطرهای از زمان اعزام خود به جبهه افزود: زمانی که من برای اعزام به جبهه به مراکز مربوطه مراجعه کردم به دلیل سن پایین اجازه این کار به من داده نشد، اما برای شوقی که برای رفتن به جبهه داشتم شناسنامهام را تغییر دادم اما مسئولان متوجه شدند و باز هم نتوانستم به جبهه بروم.
رئیسی ادامه داد: حدود شش بعد زمانی که مقرر شد نیرو به جبهه اعزام شود من به محلی که نیروها حضور داشتند رفتم و بدون اینکه ثبتنام داشته باشم شب را در این محل گذراندم، صبح که نیروها ساماندهی و سوار ماشین میشدند من در یک لحظه از غفلت مسئولان استفاده کردم و در یکی از مینیبوسها مخفی شدم، در تمام طول مسیر نیز تنها یک بار برای خوردن غذا فرصت پیاده شدن از ماشین را پیدا کردم.
وی اضافه کرد: زمانی که به مقر تیپ رسیدیم تمام تلاش من این بود که مسئولان اعزام نیروی چهارمحال و بختیاری من را درمیان نیروها شناسایی نکنند که خوشبختانه این اتفاق نیفتاد و من نیز با سایر نیروها سازماندهی شده و به گردان امام حسین (ع) رفتم و این به یکی از خاطرات شیرین من از دوران جنگ تحمیلی تبدیل شده که هربار به شناسنامه خود و قسمتی که سال تولد خود را تغییر دادهام نگاه میکنم تمامی این اتفاقات در ذهن من مرور میشوند.
این رزمنده دفاع مقدس با اشاره به خاطرهای از عملیات والفجر هشت، تصریح کرد: من در گردان امام حسین (ع) حضور داشتم، اما یکی از آشنایان من در گردان یا زهرا(س) که فرمانده آن شهید حاج کمال فاضل بود حضور داشت و من به همین دلیل رفت و آمد زیادی به گردان یا زهرا (س) داشتم، در روز سوم یا چهارم عملیات والفجر هشت یکی از هواپیماهای عراقی توسط نیروهای ایرانی مورد هدف قرار گرفته بود و خلبان این هواپیما با چتر نجات در آسمان درحال فرود بود و شهید حاج کمال فاضل نیز درحال تماشای این نیروی عراقی بود، در همین لحظه یک خپاره در نزدیکی وی منفجر شد و به شهادت رسید.
وی بیان کرد: در عملیات والفجر ۱۰ در حلبچه من به همراه چندنفر از رزمندگان در یک ماشین درحال حرکت بودیم که من ناگهان صدای گریه بچه شنیدم، ماشین را متوقف کردیم و در سمت دیگر جاده نوزادی را به همراه مادرش پیدا کردیم که از اهالی حلبچه عراق بودند و در اثر انفجار بمب سیانور که رژیم بعث عراق در این شهر استفاده کرده بود مادر کودک که به همراه نوزاد خود درحال فرار از شهر بود به شهادت رسیده بود، چشمان نوزاد نیز از بین رفته بود و چون توانایی دیدن نداشت با گریه درحال جستوجوی مادر خود بود و صحنه دردآوری ایجاد شده بود، کودک را به نیروهای بهداری تحویل دادیم و من مدام پیگیر حال او بودم، اما متاسفانه پس از گذشت مدتی کودک نیز از دنیا رفت.
رئیسی ادامه داد: پنج عامل اساسی باعث شد در دفاع مقدس جمهوری اسلامی ایران به پیروزی برسد که این عوامل حتی در زندگی فردی و اجتماعی امروز نیز باعث دستیابی به موفقیت میشوند همچنین درنظر گرفتن این پنج عامل توسط مسئولان موجب حل مشکلات کشور خواهد شد این عوامل عبارتند از معنویت و عبادت که خدمت به خلقالله، پدر و مادر، نماز شب خواندن و... جزو آن است، دومین عامل شهادت و داشتن روحیه شهادتطلبی و ایثارگری است، ولایت، همت، تلاش و کوشش و وحدت نیز سه عامل دیگر هستند.
انتهای پیام/