به گزاش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، تصریح حزبالله لبنان بر تعیین وضعیت خطوط مرز آبی لبنان و رژیم صهیونیستی به علت موضع گیری شفاف و عملگرایانه سید حسن نصرالله موجب شد تا موفقیتی بزرگ برای لبنان و حزبالله به دنبال موفقیتهای قبلی رقم بخورد.
قاطعیت این پیام به اندازهای بود که درست پیش از انتخابات در اراضی اشغالی، واشنگتن و تل آویو از ادعاهای قبلی خود در مورد میادین گازی «کاریش» و «قانا» عقب نشینی کردند و طرح تازهای را به بیروت ارائه دادند.
حال لبنانی که درگیر بحران اقتصادی است و تورم و کمبودها موجب بروز تنشهای اقتصادی و اجتماعی شده، میتواند امیدوار باشد به پشتوانه توانایی سیاسی و دفاعی حزبالله به یکی از اهرمهای مهم منافع ملی خود برای رفع مشکلات اقتصادی دست پیدا کند.
پس از سالها مناقشه و چهار سال مذاکره بر سر تعیین مرز منطقه انحصاری اقتصادی و مالکیت منابع گازی دریای مدیترانه، به نظر میرسد میانجیگری نماینده آمریکا در موضوع تا حدودی نتیجه داد و خواسته حداقلی دولت لبنان برآورده شده است. براساس گزارش رسانهها گویا رژیم صهیونیستی خط مرزی را که میدان گازی قانا را به طور کامل در مالکیت بیروت قرار میدهد، پذیرفته است و اکنون بحث بر سر وضعیت کاریش در جریان است.
دولت لبنان به پشتوانه موضع گیری رسمی و قاطع حزبالله امیدوار شده است که سهم خود از این میدان را هم دریافت کند.
با تداوم جنگ اوکراین و جدی شدن وقوع بحران انرژی در اروپا و افزایش شدید بهای گاز، بحثها بر سر این میدان گازی بالا گرفته است به ویژه آنکه غرب تلاش دارد با سپردن این میدان به رژیم صهیونیستی منبع هر چند کوچک، اما مطمئنی را برای تامین نیازهای کشورهای اروپایی دست و پا کند.
رژیم صهیونیستی ادعا دارد همه میدان گازی کاریش در ۸۰ کیلومتری غرب شهر حیفا، در منطقه انحصاری اقتصادی آن قرار دارد و ارتباطی با آبهای مورد مناقشه با لبنان ندارد. در مقابل لبنان اعتقاد دارد این رژیم خط مرزی را به گونهای ترسیم میکند که حقوق بیروت نادیده گرفته شود.
طبق برآورد تارنمای «offshore-technology» میدان گازی کاریش در حوزهای بین مناطق انحصاری اقتصادی کشورهای مصر، لبنان، اسرائیل، قبرس و سوریه قرار گرفته است و حدود ۱.۷ تریلیون فوت مکعب ذخیره گاز طبیعی باکیفیت دارد.
اندیشکده آمریکایی-صهیونیستی «موسسه واشنگتن برای سیاست خاورمیانه» مجموعه گزارشهای گوناگونی را منتشر کرده است که به موضوع تنش مرز آبی لبنان و تل آویو و وضعیت دو میدان گازی موجود در آن پرداخته است.
این موسسه در یکی گزارشهای خود به بزرگنمایی در مورد اهمیت میدان گازی فوق برای تامین انرژی اروپا آن هم در دوره جنگ اوکراین و نزدیک شدن به فصل زمستان پرداخت و نوشت: شاید حجم قابل دستیابی از میادین گازی کاریش از نظر اسرائیل یا لبنان قابل توجه است، اما در عرصه جهانی عدد خیلی بزرگی نیست.
در ادامه این گزارش آمده است، برای مقایسه، میدان لویاتان حدود ۱۲ میلیارد متر مکعب در سال و تامار کمتر از ۱۰ میلیارد متر مکعب تولید میکند. این در حالی است که تقاضای سالانه اروپا برای گاز قبل از بحران اوکراین حدود ۴۰۰ میلیارد متر مکعب بود که روسیه بیش از ۴۰ درصد از این مقدار را تامین میکرد. میزان منابع دو میدان گازی مورد مناقشه، کسر اندکی از کل نیاز اروپا در یک سال را نشان میدهد.
حزب الله؛ حافظ منافع ملی لبنان
این اتاق فکر در مورد اهمیت کاریش برای لبنان آورده است: برنامه ریزی شرکت Energean تحت تأثیر ادعاهای فزاینده لبنان برای منطقه اقتصادی خود قرار دارد که تا میدان کاریش هم کشیده میشود.
هنگامی که تجهیزات شرکت به موقعیت منتقل شدند، حزبالله تهدیدهایی را صادر کرد و «آموس هوخشتاین» فرستاده ویژه ایالات متحده به سرعت از بیروت بازدید کرد تا فضا را آرام کند. از دیدگاه اسرائیل، کاریش در منطقه انحصاری اقتصادی آنها قرار دارد. علاوه بر این، مقابله با تهدیدات علیه تأسیسات گازی چیز جدیدی نیست - سکوی لویاتان هم در برد موشکهای لبنان و هم موشکهای غزه قرار دارد. پاسخ اصلی اسرائیل به این مشکل، بازدارندگی است، به این معنی که با هرگونه اقدام یا تهدید فوری علیه چنین تأسیساتی، به صورت پیشگیرانه یا از طریق تلافی گسترده برخورد شود.
موسسه واشنگتن در گزارش دیگری در مورد تواناییهای حزب الله برای به مخاطره انداختن فعالیت نفتی و گازی در این منطقه آورده است: بسیاری از لبنانیها، از جمله مقامات نظامی، به خوبی میدانند که امضای توافق امتیاز بزرگی برای اسرائیل است، اما حزبالله آهنگ دیگری مینوازد.
رسانههای حزب الله میگویند که دستیابی به حقوق انحصاری بر میدان قانا نشان دهنده پیروزی بر اسرائیل است. اما واقعیت این است که حزب الله اکنون یک راه دیپلماتیک را برای خروج از بحران ترجیح میدهد. یک توافقنامه دریایی میتواند واقعیت و روایت جدیدی را در مرز جنوبی با اسرائیل، ایجاد کند که شاید با تنش کمتری همراه است.
در این تحلیل ادعا شده است که رهبران حزبالله با آگاهی از نارضایتیها در لبنان، توافق گازی را راهی برای ممانعت از وخیمتر شدن اوضاع میدانند؛ ضمن آنکه در این مسیر سلاحهای خود را حافظ منابع طبیعی ارزشمند لبنان در برابر اسرائیل بیان میدارند. با توجه به هزینهها و آسیبهای هنگفت یک درگیری نظامی، حزبالله با تهدید به حمله از یک سو مانعی را برای اقدامات اسرائیل ایجاد میکند و از طرف دیگر بر اعتبار داخلی خود به عنوان پشتیبان منافع ملی لبنان میافزاید.
گزارش مزبور تصریح میدارد: اگرچه واشنگتن باید به فشار برای توافق مرز دریایی ادامه دهد، اما نیازی نیست که این کار را به گونهای انجام دهد که به افزایش اعتبار حزب الله منجر میشود و نباید اقداماتی را انجام دهند که قدرت آن را در داخل کشور از جمله در روند انتخاب ریاست جمهوری بعدی لبنان تقویت کند. علاوه بر این، پس از نهایی شدن توافق و تامین امنیت مرزهای دریایی، دولت آمریکا و متحدان اروپایی آن باید با فشارهای دیپلماتیک مطمئن شوند که منافع مالی گاز قانا به لبنانیها میرسد. تنها یک فشار جدی برای اصلاح بخش انرژی لبنان همچون ایجاد یک صندوق ثروت دولتی - میتواند چنین اطمینانی را فراهم کند.
توافق مرزی؛ مقدمه توافقهای بزرگ تر!
برخی تحلیلگران اگرچه اعتقاد دارند شاید رژیم صهیونیستی به واسطه ترسیم خط مرزی منافع اندکی را از دست دهد، اما این توافق میتواند مقدمه توافقات بزرگتری در آینده باشد که مسیر را برای بهبود روابط دو طرف آماده میکند.
این موسسه آمریکایی که با محافل صهیونیستی ارتباط نزدیکی دارد، در تحلیل دیگری مدعی شد: بیروت میداند عدم دستیابی به توافق باعث واکنشهای داخلی خواهد شد، زیرا اقتصاد این کشور تحمل تنشهای بیشتر را ندارد. رهبری سیاسی بیروت امیدوار است که موافقت با یک توافق با میانجیگری ایالات متحده در مورد یک مرز دریایی گسترده باعث شود تا درهای دیگری مانند تسهیل انتقال گاز مصر (در واقع، اسرائیل) به لبنان و کاهش تقاضاهای صندوق بین المللی پول و بانک جهانی برای اصلاحات را باز کند. با توجه به وجود تهدید تحریمهای بیشتر علیه سیاستمداران در کنار مزایای وعده داده شده نخبگان اقتصادی بابت عرضه گاز جدید، توافق با اسرائیل در این مرحله نامطلوب به نظر نمیرسد.
این گزارش با بیان اینکه حزب الله لبنان محاسبات خود را در این مورد دارد و اکنون به دلایل مختلف تمایلی برای شروع جنگ ندارد، افزود: اگر توافقی محقق شود، همه طرفها باید در نظر داشته باشند که بخش انرژی لبنان همچنان فاسدترین و شکست خوردهترین حوزه این کشور است. از این رو، هرگونه مصالحهای باید با اصلاحات در این حوزه همراه باشد.
به باور نویسنده گزارش، «تصمیم برای تصاحب سهمی از منابع فراساحلی میتواند بخشی از یک حرکت هماهنگ به سوی یک توافق قریبالوقوع دریایی باشد - توافقی که اجازه ورود قطر به کنسرسیوم را نیز میدهد.
ماهیت هر توافقی که لبنان و اسرائیل به صورت مستقیم یا غیرمستقیم امضا کنند، ممکن است با اعطای امتیازاتی از سوی تل آویو همراه باشد که شاید بتواند به عنوان پایهای برای پیشرفت گستردهتر روابط بین اسرائیل و لبنان عمل کند.»
در هر صورت از سال ۲۰۰۶ به بعد خطر جنگ بین لبنان و اسرائیل بسیار زیاد بوده است، اما از زمانی که حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان تهدید کرد اسرائیل را از استخراج یک جانبه گاز از برخی میادین شرقی مدیترانه باز میدارد، دیپلماسی آشکار و پنهان برای جلوگیری از وقوع درگیری فعال شد، زیرا عواقب درگیری غیرقابل محاسبه ارزیابی میشود.
این تهدیدها که در هفتههای اخیر چند بار تکرار شدند، با پرواز سه پهپاد تجسسی به سمت سکوی کاریش در ابتدای ماه جولای و دیگر اقدامات جنگ روانی حزب الله پررنگتر شد تا آنکه در ۱۰ اوت به اوج خود رسید. سید حسن نصرالله خطاب به جمعیت حاضر در مراسم تاکید کرد دشمنان «برای هر اتفاقی آماده باشند، زیرا دستی که به ثروت لبنان دراز شود، قطع خواهد شد.»
به اعتقاد تحلیلگران دبیرکل حزبالله با روی میز قراردادن گزینه نظامی، در واقع مذاکرات درباره تعیین مرزهای دریایی را در شرایط رویارویی روسیه و کشورهای غربی به موضوعی جهانی تبدیل کرده است. اگرچه اسرائیل پیام حزب الله را دریافت کرد و با تعویق آغاز به کار استخراج گاز، پیشنهاد توافقی جدید را مطرح کرد، اما اهداف و تاکتیکهای پنهان رژیم صهیونیستی و آمریکا ممکن است حصول توافق کامل در آینده را در مورد هر دو میدان گازی سخت کند.
منبع: ایرنا
انتهای پیام/ ۹۱۱