به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، به باور ما مسلمانان، احکام و ارزشهای عملی اسلام برخاسته از ویژگیهای تکوینی انسان، هماهنگ با چگونگی سرشت او (فطرت) و تحققبخش غایتهای حکیمانهای در ساحتهای گوناگون وجودی اوست. به عبارت دیگر احکام عملی اسلام براساس مصالح و مفاسد واقعی انسانها سامان گرفته است. اسلام، دینی جمعگرا و جامعهگرا است. برخلاف بسیاری از مکاتب موجود بشری، آموزههای راهبردی اسلام، با وجود حرمت و منزلتی که برای فرد، حقوق و نیازهای او قائل است، جهتگیری برنامههایش را به سوی تشویق و سوق دادن فرد به ورود در روابط پررنگ اجتماعی طرحریزی کرده است. هدف اسلام این است که افراد با ایجاد روابط گسترده اجتماعی و متراکم کردن انرژیهای فردی و آفریدن شبکه منسجم و هماهنگی از تعاملهای انسانی، برای رسیدن به تعالی مادی و معنوی خود تلاش کنند. حضور در عرصه اجتماع و آمیختن با دیگران در کنار سودمندیهای فراوان، ممکن است آسیبهای گوناگونی را هم به دنبال داشته باشد.
از این رو بخش قابلتوجهی از احکام عملی (فقهی و حقوقی)، ارزشهای اخلاقی و توصیههای تربیتی قرآن کریم و سنت اهلبیت علیهم السلام به ترسیم چارچوبهای مورد نیاز و ضروری برای تنظیم رفتارهای اجتماعی زنان و مردان اختصاص یافته است. هدف اصلی از این احکام و ارزشها، ایجاد بستر مناسب برای بهرمندی هر چه بیشتر از فوائد روابط اجتماعی و مصون ماندن از آسیبها و آفتهاست. یکی از نقطههای برجسته احکام ارتباطی انسانها، مسائل مربوط به روابط زن و مرد غیرمحرم است. اسلام ضمن پرهیز از تنگنظری و دوری از افراط و بر اساس واقعیتهای تکوینی شخصیت زن و مرد، محدودیتهایی را برای ارتباط آنها در نظر گرفته است که کاوش و تامل منصفانه و غیرغرض ورزانه در آن، ما را به عمق حکمتهای نهفته در احکام اسلامی هدایت میکند. با وجود این، به سبب برخی از عوامل، همواره برای برخی از زنان و مردان، ابهامها، پرسشها و شبهاتی در این خصوص وجود داشته است.
یکی از این شبهات این است که دوستی دختر و پسر پیش از ازدواج، پاسخ به میلی طبیعی است و برای آنها سودمندیهای زیادی دارد؛ دختران و پسران با دوستیهای موقت خود در این دوران، علاوه بر آگاهی از خصوصیات جنس مخالف و شناخت فضای زندگی مشترک، بهتر میتوانند یکدیگر را محک زده و در صورت رسیدن به تفاهم و توافق با هم ازدواج کنند. مخالفت با رابطه دوستانه دختر و پسر مبنای درست و منطقی ندارد؛ کسانی که چنین رابطهای را برنمیتابند به آسیبهای احتمالی آن استدلال میکنند؛ در حالی که منافع آن بیش از زیانهای آن است و میتوان از آسیبهای آن پیشگیری کرد! جلوگیری از دوستیهای دختر و پسر علاوه بر آزمندتر کردن آنها، به افسردگی و ناراحتیهای روانی منجر خواهد شد!
سر بندگی و اطاعت خدا
باور تمامی مومنان به خداوند این است که او عالم، حکیم، مهربان و بینیاز است. خداوند به این سبب که مهربان است و همه کارهایش از روی علم و حکمت انجام میشود، جز خیر و سعادت بندگانش را نمیخواهد و هر آنچه برای آرامش، سعادت و خوشبختی آن لازم باشد، در اختیار آنها قرار داده است. یکی از مهمترین و بلکه مهمترین عامل سعادت انسانها، آگاهی از نیک و بد رفتارهاست. انسان، موجودی مختار و آزاد است و میتواند با اراده خود کارهای مختلفی را انجام دهد.
بدون شک پارهای از این کارها به سود اوست و پارهای دیگر به زیان او. هیچ انسانی حاضر نیست کاری را که به زیان اوست انجام دهد و کاری را که به سود اوست رها کند؛ اما چرا برخی از انسانها کارهایی را انجام میدهند که یقینا به زیان آنهاست، یکی از عوامل مهم این انتخابهای نادرست، ناآگاهی از حقیقت کارهاست؛ یعنی ممکن است یک انسان، کاری را که به زیان اوست، انجام دهد اما خودش میپندارد که آن کار، به خیر و نفع اوست. از آنجا که علم، تجربه، عقل و آگاهی ما انسانها بسیار اندک و در مقابل، نیازها، واقعیتهای زندگی، عوامل تاثیرگذار در شخصیت، رفتار و زندگی ما، بسیار زیاد و حتی غیرقابل شمارشند، هیچ انسانی به تنهایی نمیتواند تمامی نفعها و زیانهای خود را تشخیص دهد؛ از این رو علاوه بر عقل، تجربه و علم خودش، نیازمند عقل، تجربه و دانش دیگران نیز هست و کسی که خود را از عقل و دانش دیگران محروم کند، در حقیقت به خودش آسیب زده است.
درگستره هستی و عالم وجود، حقایق بیشماری هست که دور از درک و فهم حواس پنجگانه ماست و انسان ها با حواس خود نمیتوانند آنها را درک کنند، در حالی که این حقایق، حتما در نیکبختی و بدبختی ما تاثیر دارند. این مسئله مهم و سرنوشتساز، ما را نیازمند آگاهی و اطلاع از آن حقیقتها میکند. رابطه با خدا، بهشت، جهنم، فرشتگان، عبادت و اطاعت خداوند، سعادت ابدی یا شقاوت ابدی ... و بسیاری از حقیقتهای این عالم که ما با دانش و عقل خود نمیتوانیم آنها را بفهمیم و درک کنیم، ضرورت فرستادن پیامبران از سوی خداوند مهربان و حکیم را موجه میکند.
از آنجا که بهشت و جهنم، سعادت و شقاوت ابدی، حق و حقیقت است و همه ما انسانها در نهایت، یا به سعادت ابدی و بهشت و یا به شقاوت جاودان و جهنم، خواهیم رسید، لازم است که خداوند دانا و مهربان، همه این حقایق و راههای رسیدن به بهشت و عوامل گرفتار شدن در کام جهنم را به ما بیاموزد تا با انتخاب و اختیار خودمان، یا بهشت را انتخاب کنیم و یا جهنم را برگزینیم.
خداوند، ذاتا غنی و بینیاز است و اعمال نیک و رفتارهای خوب ما برای او سودی ندارد، همچنانکه رفتارها و اعمال بد ما به او زیانی نمیرساند؛ همه اعمال نیک یا بد، حقیقتاً به سودیا زیان خود ماست. بنابر این آنچه که خداوند مهربان و عالم و حکیم و بینیاز در کتاب آسمانیاش و بر زبان پیامبر رحمتش بر ما واجب یا حرام کرده اطاعت از او یقینا به سود دنیا و آخرت ما خواهد بود.
خداوند نمیخواهد بیسبب ما را از یک لذت یا زیبایی نهی کند، اصلا همه لذتها و زیباییها برای انسان، خصوصا انسان مومن، خلق شده است، اما اگر یک لذت خاص یا برخورداری از یک زیبایی خاصی به سعادت انسان لطمه بزند و او را از لذتها و زیباییهای بهتر و ارزشمندتری باز دارد، عقل هم حکم میکند که باید از لذت و زیبایی کم ارزش برای رسیدن به لذت و زیبایی با ارزشتر، چشمپوشی کرد.
از این رو همه واجبات و محرمات دینی، دارای حکمت و مصلحت، حتی اگر با عقل خودمان نتوانیم به آنها پی ببریم، چه رسد به احکامی که میتوان با استدلال عقلی و تجارب روزمره و تحقیقات علمی، به درستی و حکیمانه بودن آنها یقین کرد.
دوستی دختر و پسر، سود یا زیان
دوستی دختر و پسر هم از این قاعده مستثنا نیست؛ اگر دوستی دختر و پسر در دین ممنوع دانسته شده به این سبب است که این ارتباط، هر چند برای نوجوانان هیجانانگیز و خوشایند است و احساس میکنند با چنین دوستیهایی، زندگی تازه و لذت بخشی را تجربه میکنند، اما درحقیقت میتواند موجب آسیبها و زیانهای بسیاری برای آنها شود.
نوجوانها به این علت که تازه به دوران استقلال و بزرگسالی پا گذاردهاند و هنوز تجربه و دانش لازم و کافی را برای حل مسائل زندگی و تشخیص خوب یا بد کارها به دست نیاوردهاند، ممکن است تحت تاثیر نیازها و تجارب دوران نوجوانی دست به کارهایی بزنند که هر چند در نگاه اول، جالب و هیجانانگیز است، اما برای آینده زندگی آنها و حتی سعادت ابدی و معنویشان، بسیار زیانآور باشد.
یکی از نیازهای همه انسانها، که فطرتاً در وجود آنها قرار دارد، نیاز به دلبستگی است. نیاز به دلبستگی، یعنی نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن، یکی از عمیقترین و تاثیرگذارترین نیاز فطری ما انسانهاست؛ همه ما در تمامی دوران عمرمان، تلاش میکنیم که هم دیگران را دوست بداریم و هم دیگران ما را دوست بدارند. وقتها هزینهها و کوششهای زیادی برای پیدا کردن دوستان صمیمی و نگه داشتن پیوندهای دوستی مصرف میکنیم تا این نیاز تامین و نهاد نا آرام ما آرام شود؛ حال اگر این نیاز مهم، در دوران نوجوانی، با نیاز قوی و مهم دیگری به نام نیاز جنسی، آمیخته شود، بر شدت و نیرومندی آن افزوده میشود. انسانها در دوران کودکی، غالبا به دنبال دوستانی از جنس خودشان میگردند و حتی در دوران دبستان تا دوره بلوغ، نوعی رقابت آمیخته با خصومت میان دختران و پسران شکل میگیرد؛ اما همین که نوجوان به دوران بلوغ نزدیک میشود، نوعی کشش و میل نیرومندی به سمت جنس مخالف در او پدیدار میشود و به خوبی احساس میکند که دوست دارد با فردی از جنس مخالف نزدیک شده و انس گیرد. این احساس، که یک احساس کاملا طبیعی، حکیمانه و مهم است، مبدا و نقطه شروع گرایش انسانها به ازدواج است. خداوند حکیم برای رفع این نیازها و ایجاد آرامش در وجود انسانها، ازدواج و تشکیل خانواده را بنیان نهاد تا همه انسانها ضمن برخورداری از لذت و آرامش انس گرفتن با جنس مخالف خود و آماده شدن برای تکامل معنوی و اخلاقی، از آسیبها و زیانهای بیبندو باری و هرزگی در مسائل جنسی محفوظ و مصون بمانند.
میل و علاقه به دوستی و هم صحبتی با دختران در پسران و بالعکس، میل طبیعی و بهنجار است و نمیتوان آن را نادیده گرفت، اما این میل و علاقه تنها در صورتی به درستی و سلامت، تامین میشود که در قالب ازدواج و پیوند شرعی و قانونی تحقق یابد.
پیامدهای دوستی دختر و پسر
دوستی دختران و پسران برای آنها بسیار هیجانانگیز وخوشایند است؛ هر چه این دوستیها پنهانتر و سریتر باشد، هیجان آن بیشتر است و دختر و پسر انرژی زیادتری را برای پنهان ماندن آن مصرف کرده و در نتیجه، هیجان بیشتری را تجربه میکنند. این مسئله در خانوادههایی که پدر و مادر، مذهبی هستند و نسبت به این گونه روابط حساسند دشوارتر و هیجانانگیزتر است. نوجوان دختر و پسر و بخصوص دختران، گمان میکنند که همیشه اظهار علاقه یک دختر یا پسر به آنها واقعا عمیق، صادقانه و از روی تعهد است و به همین سبب خیلی زود به فرد مورد علاقه دل میبندند و نسبت به او تعصب پیدا میکنند؛ اما غافل از اینکه این دوستیها، در اکثر موارد خیلی عمیق و از روی تعهد نیست هر چند ممکن است صادقانه باشد؛ اگر چه برخی از نوجوانها واقعا و با صداقت اظهار دوستی میکنند، ولی به سبب کمی تجربه و آگاهی لازم و غفلت از لوازم و تبعات چنین دوستیهایی، این ارتباطها از تعهد و عمیق لازم برخوردار نیست.
دلیل این مسئله این است که نوجوانهایی که به فضای دوستی با جنس مخالف وارد میشوند، خصوصا پسران، ممکن است دوستیهای متعدد موازی برقرار کنند و همزمان با چندین دختر رابطه داشته باشند و یا خیلی زود و بر سر مسائل کم اهمیت، از یکدیگر برنجند و پیوند دوستی را به هم بزنند و به دنبال دوستان جدیدتری باشند. ممکن است برخی پسران و دختران بپندارند که این گونه دوستیها میتواند آنها را در انتخاب همسر یاری کرده و به تجربه آنها بیفزاید!
میگویند: ما میخواهیم یکدیگر را بشناسیم و از روحیات هم با خبر شویم و اگر مناسب یکدیگر بودیم در آینده با هم ازدواج کنیم این تصور ساده ناشی از یک بیتوجهی و کم آگاهی از مسئله ازدواج و تشکیل خانواده است. انتخاب همسر و تشکیل زندگی مشترک، اگر چه تحت تاثیر نیاز جنسی و عاطفی است و این دو نیاز، بیشترین سهم را در تحریک انسانها به سوی ازدواج دارند، اما همه ماجرا این نیست؛ بسیاری از صفات، طرز فکرها، انتظارات و سلایق و مسائل دیگری وجود دارند که اگر در هنگام انتخاب همسر، به خوبی و درستی در نظر گرفته نشوند، انتخاب درستی شکل نگرفته و خیلی زود به سردی روابط و حتی تنفر میان زن و مرد منجر میشود. شناخت همسر مناسب، باید در فضایی انجام شود که کمترین هیجان زدگی و وابستگی عاطفی وجود داشته باشد و دختر و پسر با آگاهی، عقلانیت، بهره بردن از تجارب دیگران، به انتخاب مطلوب دست بزنند(1). وقتی دختر و پسر، پیش از شناخت کامل یکدیگر، وارد فضای دوستی، دلبستگی و وابستگی عاطفی میشوند، دیگر امیدی به شناخت و کاربرد درست عقل در مسیر شناخت یکدیگر ندارند.
دختر و پسر خیلی زود به هم وابسته شده و از دوری هم دچار اضطراب و ناراحتی میشوند. وقتی کسی را دوست داریم، فقط به دوست داشتن خود و نیازی که به انس با او داریم، توجه میکنیم و دیگر درصدد شناخت او نخواهیم بود. در چنین فضایی علاوه بر اینکه عیبها، نقصها، کاستیهای رفتاری و شخصیتی او را نمیبینیم، بسیار در مورد خوبیها و امتیازات او اغراق میکنیم و حتی او را به صفات زیبایی توصیف میکنیم که ممکن است اصلا در او وجود نداشته باشد. در این فضای روانی سرشار از احساس، خیال پردازی و رویایی، هیچ تجربهای برای انتخاب همسر به دست نمیآید، بلکه ممکن است دختر و پسر تحت تاثیر این وابستگی، به ازدواجی دست بزنند که خیلی زود نادرستی و نامطلوبی آن برخودشان و دیگران آشکار شود. طبق تحقیقات روان شناختی و جامعه شناختی، بیشتر ازدواجهایی که با دوستیهای خیابانی آغاز میشود، به شکست و جدایی منتهی میشود.
در اینجا مایلیم به برخی آسیبهایی که به نوجوانان در اثر دوستی با جنس مخالف، وارد میشود اشاره کنیم:
1- بیقراری و ناآرامی؛ این دوستیها به این سبب که اغلب، پنهانی و دور از چشم خانواده است، موجب نگرانی مداوم نوجوان و اضطراب او در هنگام جدایی از محبوب میشود. اضطراب و استرس روانی، موجب کاهش آرامش و لذت بردن از زندگی است و بسیاری از مسائل زندگی نوجوان را دچار اختلال و آسیب میکند.
2- احساس گناه و عذاب وجدان و در نتیجه ایجاد زمینه افسردگی و پرخاشگری.
3- گسسته شدن رابطه نوجوان از خانواده و وابستگی هر چه بیشتر او به محبوب.
4- وابستگی غیر منطقی و خیال پردازانه به دختر یا پسر که هیچ شناخت درستی از او ندارند.
5- بی آبرویی و از دست دادن اعتماد پدر و مادر و دیگران، در صورت بر ملا شدن دوستی.
6- افسردگی و احساس پوچی، در صورت قطع شدن یکباره دوستی.
7- نوجوانانی که در دوران مجردی، دوستیهای متعدد را تجربه کردهاند، هم در انتخاب همسر دچار مشکل میشوند و هم اگر کسی را به عنوان همسر انتخاب کنند، غالبا احساس رضایتبخشی نسبت به او نخواهد داشت، زیرا دائما همسر خود را با دوستان دوره نوجوانی مقایسه کرده و نسبت به او سرد و کم رغبت میشوند.
8- از آنجا که در دوران نوجوانی، تمایلات جنسی، بخصوص در پسران، بسیار نیرومند و پر قوت است، خیلی ممکن است نوجوانان نتوانند خودشان را مهار و کنترل کرده و دوستیهای عاطفی به رابطه جنسی کشیده شود و متعاقب آن رسوایی و بیآبرویی و دیگر آسیبهای اجتماعی و قانونی گریبان آنها و خانوادهشان را بگیرد.
9- انگیزه اکثر پسران از ورود در رابطه دوستی با دختران، انگیزههای لذت طلبانه، جنسی و قدرت طلبانه است. پسران با داشتن دوست دختر، احساس قدرت و اعتماد به نفس میکنند و از او به عنوان یک ابزار برای رسیدن به لذت جنسی استفاده میکنند، در حالی که اکثر دختران، با انگیزههایی مانند ازدواج، دوستیهای صادقانه و مبتنی بر احساس مسئولیت از طرف پسر، وارد دوستی میشوند (2) و همین مسئله باعث میشود که وقتی انگیزههای واقعی آشکار میشود، پسران سریعاً به قطع رابطه میاندیشند و دختران افسرده شده و به احساس پوچی و بی ارزشی میرسند. چنین دخترانی ممکن است دیگر تا پایان عمر به هیچ مردی اعتماد نکنند و اگر ازدواج کنند، رابطه خوبی با همسر خود نداشته باشند. از سوی دیگر پسران نیز ممکن است دیگر نتوانند به زنان اعتماد کرده و آنها را موجوداتی غیرقابل اطمینان ارزیابی کنند. موجوداتی که خیلی زود گول خورده و وارد رابطه میشوند. در نتیجه همواره نسبت به همسران خود نیز اطمینان خاطر نداشته باشند.
10- دوری از خداوند و افت احساس و حالات معنوی؛ دوران نوجوانی، دوران شکلگیری هویت دینی و پیدایش ایمان مذهبی است. در این دوران، هر چه نوجوان رابطه صمیمانهتر و گرمتر با خداوند داشته باشد، ایمان ریشه دارتر و قویتر را تجربه خواهد کرد و این ایمان، در تمامی دوران عمرش، با قوت و قدرت در شخصیت او حضور خواهد داشت.
دوستیهای نامطلوب در این دوران، موجب میشود که همه انرژیهای عاطفی نوجوان به سمت دختر یا پسر مورد علاقهاش هدایت شده و او را از دوستیهای پایدار مطلوب دیگر و بویژه دوستی با خداوند، غافل کند. (3) این مسئله در تحقق و ریشهدار شدن ایمان مذهبی و رابطه با خداوند اختلال ایجاد کرده و مانع رشدو تعالی معنوی نوجوان میشود.
نوجوانان باید با شناخت اقتضائات دوران نوجوانی، بهرهگیری از تجارب پدر و مادر، خواندن کتابهای مفید و ضروری و هدایت انرژیهای خود به سمت فعالیتهای مفیدی مانند ورزش، هنر، کارهای اجتماعی و گروهی، تحصیل، کار و ... حداکثر استفاده را از دوران نوجوانی بکنند و ارضای نیازهای عاطفی و جنسی نسبت به جنس مخالف را تا زمان ازدواج، با تقوا و خویشتنداری، به تاخیر اندازند، بدون شک تقوا و عفت ورزیدن در هنگام نیاز و سرکشی و طغیان غریزه جنسی، بسیار ارزشمند و محبوب خداست و خداوند پاداش چنین نیکوکارانی (4) را بدون حساب خواهد داد.
11- این دوستیها ممکن است مانع رسیدن نوجوان به همسر مناسب و مطلوبی شود که خداوند برای او مقرر کرده است و میتواند در کنار او سعادت دنیا و آخرت را نصیب برد. نوجوان گمان میکند که دوست دختر یا پسرش بهترین گزینه برای همسری اوست، در حالی که گزینه دیگری وجود دارد که بهترین همسر و همراه برای او خواهد بود و او با سوءاستفاده و بد انتخابی خود، همسر مطلوبش را از دست میدهد.
در پایان حدیثی کلیدی در خصوص زمینههای پیدایش رابطه نامشروع میان زنان و مردان نامحرم تقدیم خوانندگان عزیز میشود.
امام صادق(ع) میفرماید:
«ایاکم و النظرهًْ؛ فانها تزرع فی القلب الشهوهًْ و کفی بها لصاحبها فتنهًْ» (5)
«از نگاه کردن (به نامحرم) بپرهیزید؛ زیرا که آن بذر شهوت در دل میکارد و این خود برای به فتنه و گناه انداختن نگاهکننده کافی است.»
منبع: مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم