به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، در بیست و چهارمین روز (۱۳۵۹/۷/۲۳)، تلاش دشمن برای رسیدن به آبادان ادامه یافت، طوری که پل ایستگاه ۷ و ایستگاه ۱۲ را به کنترل خود در آورده، جاده آبادان – ماهشهر را مسدود کرد. سپاه آبادان هشدار میدهد که آبادان و خرمشهر بهزودی سقوط خواهند کرد.
اهواز امروز زیر آتش شدید توپخانه قرار داشت و به نقاط مختلف آن آسیب وارد شد.
بعدازظهر امروز نیروهای زرهی دشمن جاده حمیدیه- سوسنگرد را مسدود کردند و نیروهای خودی به مقابله شدید با آنها پرداختند. برادران سپاه سوسنگرد با آرپیجی ۷ به مقابله پرداخته، با منهدم کردن ۶ تانک آنها، دشمن را حدود ۹ کیلومتر عقب راندند. در این درگیری ۴ تن از برادران سپاه ازجمله فرمانده سپاه سوسنگرد به شهادت رسید.
در خرمشهر دشمن تهاجم در کوی طالقانی را تشدید میکند و با وجود تحمل تلفات سنگین، به پیشروی ادامه میدهد و در نقاطی که با مقاومت بیشتری روبهروست، با استفاده از تاریکی شب پیشروی میکند و طولی نمیکشد که بر بخش اعظم کوی طالقانی تسلط مییابد.
جنوب خیابان چهل متری
از محورهایی که دشمن تلاش سختی برای پیشروی از آن بهسوی مرکز شهر، مسجد جامع و پل (خرمشهر) کرده است، خیابان چهل متری است.
سمت شمال غربی این خیابان، کوی طالقانی واقع شده است و در جنوب غربی آن، ابتدا منازل کوی بندر، استادیوم ورزشی و در ادامه، منازل و ساختمانهای دیگر در کنار این خیابان قرار گرفته است.
هنرنمایی محمد نورانی
همزمان با هجوم یگانهای مختلف دشمن از سایر محورها، گردان هشتم نیروی مخصوص، حمله خود را از جنوب غربی خیابان چهل متری آغاز میکند. با خطر شدیدی که از این محور هجوم دشمن احساس میشود، محمد نورانی با ۱۲ رزمنده از فلکه راهآهن بهسوی چهارراه کشتارگاه حرکت میکنند تا ستونهای نیروهای مهاجم را فلج کنند.
مواضع دشمن نامشخص است. نورانی پیش میرود تا اینکه به سر نبش خیابان میرسد و با اشاره بچهها را به جلو فرا میخواند و خود در تلاش برای یافتن نقاط استقرار دشمن است. دقایقی میگذرد، اما بچهها نمیآیند. نورانی متوجه میشود که بچهها زیر رگبار دشمن قرار گرفتهاند.
تیری بهپای اسماعیل خسروی خورده و به زمین افتاده است. به دست جواد بطحایی گلوله خورده و چند نفر دیگر نیز مجروح شدهاند. مجروحان را از معرکه خارج میکنند.
نورانی با آرپیجیاش تنها مانده است. با نگرانی کنار دیوار یکی از خانههای سازمانی اداره بندر نشسته و درحالیکه غالب همرزمانش را ازدستداده، شاهد پیشروی و استقرار مهاجمان در ساختمانهای شهر است.
ناگهان صدایی آشنا به گوش میرسد: کی آرپیجی دارد؟ صدای حاجآقا شریف است که از خانههای اداره بندر بلند میشود. نورانی عزم رفتن به آنسو را میکند. حرکت مشکل است، کوچکترین جنبندهای زیر رگبار قرار میگیرد.
نورانی با مشقت خود را به حاجآقا شریف میرساند. حاجآقا میگوید: عراقیها را از اینجا راحت میتوان زد. نورانی با شلیک سه گلوله آرپیجی، تلفاتی به دشمن وارد میکند و آماده شلیک گلوله چهارم است.
در این هنگام دو نفر دیگر از بچهها که قصد دارند از پشت سر به او بپیوندند، زیر رگبار کماندوهای عراقی قرار میگیرند. با اصابت یک تیر دشمن به گلوله آرپیجی، محمد نورانی سخت مجروح میشود و به زمین میافتد؛ درحالیکه چشمها، صورت و دستهایش بهشدت آسیبدیده است.
امیر رفیعی خود را به او میرساند و بیسیم را از دوش او برمیدارد و درخواست ماشین میکند. امیر، محمد را با زحمت زیاد از صحنه خارج میکند.
درگیری تا نیمهشب که آخرین فشنگ بچهها بهسوی دشمن شلیک میشود، ادامه مییابد. بچهها پس از ۲۰ ساعت نبرد و با تقدیم سه شهید و دو مجروح، به عقب برمیگردند.
دشمن با آنکه نیروی فراوانی را برای پیشروی در این محور (جنوب غربی خیابان چهل متری) به کار میگیرد، نمیتواند نتیجه لازم را به دست آورد و با پیشروی اندکی در این محور، دچار تلفات سنگینی میشود.
منابع:
مهدی انصاری، حسین یکتا، هجوم سراسری: روزشمار جنگ ایران و عراق (کتاب چهارم)، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ دوم، ۱۳۷۵، صفحات ۴۲۷، ۴۲۸، ۴۲۹
خرمشهر در نبرد طولانی، جمعی از نویسندگان، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ چهارم ۱۳۹۰، صفحات ۳۷۴، ۳۷۵، ۳۷۷
انتهای پیام/ ۱۴۱