به گزارش خبرنگار دفاعپرس از کرمان، این اثر کودکانه به حمایت و همکاری اداره کل حفظ و اثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان «کرمان و یزد» در 12 صفحه به قلم «سمیه غلامرضا پور» به چاپ رسیده است.
در بخشی از کتاب آمده است:
با این که ظهر بود اما نسیم خنکی می وزید ایرج لباس هایش را شست و آن ها را روی بند پهن کرد، کنار شیر نشست و وضو گرفت، صدای اذان بلند شدريال خیلی خوشحال بود، بعد از 45 روز دوباره در مسجد روستای خودشان نماز می خواند، بعد از تمام شدن نماز کنار باغچه کوچک جلوی در خانه ایستاد سه سال قبل یک شاخه گل محمدی در آن کاشته بود خم شد آن را بوسید و گفت سال اول که گل هایت گم بود مادر آن ها را خشک کرد سال قبل هم گلاب گرفت لحضه ای سکوت کرد و گقت:بهار امسال نیستم گل هایت را ببینم.
انتهای پیام/