به گزارش خبرنگار دفاعپرس از کرمان، «اصغر دهقانی» در سال 1337 در روستای قناتغستان از توابع کرمان در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. دوران ابتدایی را در همان روستا به پایان رسانید و برای ادامه تحصیل روانه کرمان شد.
پایان تحصیلات دبیرستان وی مصادف با درگیریهای مردم علیه طاغوت بود و شهید دهقانی به شعارنویسی بر روی دیوارها و پخش اعلامیههای امام (ره) مشغول بود. در یکی از همان روزهای بیم و امید مسئول پخش اعلامیه در مسجد قائم کرمان بود که توسط ساواک دستگیر و مورد بازجویی قرار گرفت.
دوران سربازی وی مصادف شد با جنگ ایران و رژیم بعث عراق و و پس از پایان دوران سربازی خود را به عنوان بسیجی معرفی کرد و به جبهه رفت. در ایام دهه فجر برای جشن های این ایام تلاش زیادی میکرد و میگفت: روزگار عجیبی بود، چه عزیزانی شهید شدند و من لیاقت نداشتم از شهدای 22 بهمن 57 باشم.
سرانجام اصغر دهقانی به آرزوی خود رسید و در روز 22 بهمن سال 1364 در عملیات والفجر 8، منطقه فاو به شهادت رسید.
در ادامه بخش هایی از وصیت نامه شهید «حاج اصغر دهقانی» را مرور می کنیم:
درخت اسلام همیشه و در همه جا احتیاج به خون دارد
با نام خدا و یاد خدا ونشانه های خدا راهی را می رویم که پیشوا و مولایم سالار شهیدان حسین ابن علی رفت. سالار شهیدان برای زنده ماندن اسلام ومسلمین جانشان را فدا کرد.
درخت اسلام همیشه و در همه جا احتیاج به خون دارد. قطره قطره خون شهیدان بود که ملت ایران را از زیر یوغ استکبار جهانی، آمریکای جنایتکارنیز بیرون آورد و بجای آن طلوع فجر را نشاند. ملت ما بحمدالله آگاه شده و پشت سر رهبر کبیر انقلاب امام خمینی محکم و استوار ایستاده است.
منافقان جایی در بین امت حزب ا... ندارند
کوردلان و منافقان ظاهر فریب باید بدانند که دیگر جای پایی در بین امت حزب الله ندارند و چهرههای منافق شناخته شده اند. ملت عزیزایران میدانند که در این انقلاب هر چه داریم از امام خمینی داریم، بنابراین باید قدر این نعمت بزرگ را بدانیم و شکر این همه نعمتها رابجا آوریم.
چند جملهای به پدر ومادر و همسر عزیزم: بارالها تو را شکر میگویم که مرا در این راه قرار دادی و اگر نبود این عنایت تو نسبت به من می رفتم تا آنجا که شیطان مرا به ظلالت و گمراهی کشاند بارالها تو رابه حقیقت انبیاء و اولیاء و شهدایت قسم می دهم که رهبر کبیر انقلاب را تا ظهور مهدی (عج) نگهدار.
با گریه شما دشمنان شاد می شوند
پدر ومادر عزیزم می دانم شما خیلی زحمت کشیدید و رنج بردید تا مرا بزرگ کردید . اما من نتوانستم جبران کنم . امیداورم خداوند جزای خیرتان دهد،خواهشی که از شما دارم اینست که اگرخداوند نعمت شهادت را به من حقیرارزانی داشت به هیچ وجه راضی نیستم برایم گریه کنید زیرا با گریه شما دشمنان شاد می شوند.
گشاده رو باشید تا با این کار مشت محکمی بر دهان یاوه گویان بزنید. همسرعزیزم از تو می خواهم که مرا حلال کنی زیرا خیلی زحمت برایتان درست کردم، انشاءالله اگر این خدمت ناچیزمان پاداشی داشته باشد، شما نیز درآن سهیم هستی.
امیدوارم بچه هایم را خوب تربیت کنی و خوب تحویل جامعه بدهی، زیرا شما مادران هستید که با پرورش کودکانتان پاسداران نهضت خونین حسینی هستید.
در تبلیغ اسلام کوشا باشید
حمزه جان را از طرف من ببوسید، و او را همچون حمزه سیدالشهداء به جامعه تحویل دهید، زیرا حمزه نام مردی است که در تاریخ ثبت شدهو پاسداربوده است از برای اسلام و پیامبرو خاری بوده بر چشم دشمنان اسلام واگرخداوند فرزندی عنایت فرمود نامش را حنظله یا رقیه بگذارید واگر به فیض شهادت رسیدم برایم گریه نکنید.
از برادرعزیز و خواهران گرامیم تقاضای عاجزانه دارم و ازآنهامی خواهم اگرخداوند نعمت شهادت را به من ناقابل عنایت فرمود، گریه نکنید و تا آنجاکه می توانید در تبلیغ اسلام کوشا باشید و همیشه بیاد خانواده های شهدا باشید و به آنها کمک کنید.
پشت سر رهبرکبیر انقلاب اسلامی ایران امام خمینی حرکت کنید
از تمامی ملت حزب الله ایران می خواهم همانطورکه همیشه در همه جا حضور خودشان را در صحنه حفظ کرده اند بیشتر از پیش این حضور را حفظ کرده و پشت سر رهبرکبیر انقلاب اسلامی ایران امام خمینی به مبارزه بی امان خودادامه دهند تا آنجایی که دیگر اثری از کفر و استکبار جهانی نباشد.
تا اینکه زمینه برای ظهور حضرت مهدی (عج) آماده شود، و ایشان ظهور کنند، چشم همه مردم دنیا به جمالشان روشن گردد و دنیا را پر از عدل و داد کند.
انتهای پیام/