در کتاب «دِین» آمد؛

ذکاوت شهید «منصور منتظری» در افشای اسرار دشمن در «کربلای ۵»

«سید مجتبی مرعشی» و «علی کیانی» در کتاب «دِین» به بیان بخشی از خاطرات خود از شجاعت‌ها و ویژگی‎های اخلاقی شهید «منصور منتظری» پرداختند.
کد خبر: ۵۵۲۲۲۷
تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۴۰۱ - ۰۰:۲۰ - 04November 2022

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، کتاب «دِین» خاطرات بچه‌های مسجد جزایری اهواز است که به کوشش علی مسرتی به رشته تحریر درآمده و توسط انتشارات سوره مهر چاپ شده است.  نوشته زیر بخشی از پاورقی‎ها و متن کتاب در مورد شهید «منصور منتظری» است.

پس از عملیات کربلای ۴، در شرایطی که دشمن خود را پیروز فرض کرده بود و به بخشی از نیرو‌های خود مرخصی داده بود، عملیات کربلای ۵ در روز ۱۹ دی ۱۳۶۵ آغاز شد. گروهان بچه‌ها این بار تحت فرماندهی گردان جعفر طیار اهواز قرار گرفت و در عملیات شرکت کرد. قرار بود در محور نهر جاسم که در خطی از دشمن قرار داشت، این گردان خط را بشکند و از جاده‌ای که به شهرک «دویجی» می‌رفت، وارد این شهرک مرزی شود.

بچه‌ها دو شب در این محور به خط دشمن زدند و در نهر جاسم به علت آتش شدید خمپاره و آتش دشمن، عده زیادی از بچه‌ها شهید و مجروح شدند. علی جمالپور، مهدی ممبینی، محمدعلی حسین‌زاده مالکی، سید منصور منتظری، سید مجتبی مرعشیان، سید سعید امامزاده، سجاد داوودی‌زاده، مسعود کیوان، علی گازرپور، محمود طیبی، علی‌اکبر رجب‌زاده، غالب جاسم‌زاده، محسن امیرمعزی و حسن فیض‌الله در این عملیات به شهادت رسیدند.

ترفند نیرو‌های عراقی در چیدمان سنگر‌های روی خاکریز/ روایتی از اخلاص شهید «منصور منتظری»/ اتونشر

در مورد شهید

شهید سید منصور منتظری در خانواده‌ای متدین و مذهبی بزرگ شده و پدرش از بازاریان سرشناس بود. علی‌رغم اینکه امکانات مادی زندگی برایش فراهم بود، وقتی حضور در جبهه‌های دفاع مقدس را به‌عنوان تکلیف شرعی دانست، به جبهه رفت و در گروه شناسایی، همرزم بچه‎های مسجد جزایری شد.

شناسایی، یکی از پرخطرترین کار‌های جبهه بود. در ایامی که جبهه آرام بود و تحرک و عملیاتی نداشت، بچه‌های شناسایی هر روز این کار پرخطر را تکرار می‌کردند؛ لذا همه آن‌ها افراد شجاع و نترسی بودند. در این میان، «منصور منتظری» از نظر شجاعت و بی‎باکی از همه گوی سبقت را ربوده بود.

پافشاری شهید «منصور منتظری» برای شناسایی خاکریز دشمن

سید مجتبی مرعشی می‌گوید: «قبل از عملیات طریق‌القدس، مسئولیت شناسایی محور «بردیه» به من و منصور منتظری سپرده شد. یک روز به ما گفتند که میدان مین دشمن را شناسایی و مشخصات آن را گزارش کنیم. آن روز صبح ما از داخل کانال کشاورزی به عمق حدود نیم متر به سمت خاکریز دشمن رفتیم و به ۲۰ متری آن رسیدیم. میدان مین را شناسایی کردیم و باید برمی‌گشتیم. ادامه مسیر نقطه‎ای از خاکریز دشمن بود که یک سنگر تیربار در آن مستقر بود. منصور گفت: «باید چند متر جلوتر برویم.» به او گفتم: ممکن است تیربارچی ما را ببیند و درگیر شویم.

منصور اصرار داشت که جلوتر برویم. به حالت سینه‌خیز جلوتر رفتیم تا به سینه خاکریز زیر سنگر تیربار رسیدیم. تیربارچی را به وضوح می‌دیدیم. او به رو‌به‌روی خود نگاه می‎کرد، اما به ما که زیر سنگرش بودیم، توجهی نداشت. آنجا مشخص شد که سنگر‌های روی خاکریز یک در میان خالی است، ولی سنگر‌های خالی را طوری چیده‌اند که از دور دارای سلاح و نفر به نظر می‌آمدند. این موضوع با شجاعت منصور مشخص شد و در برآورد نیرو‌های خط اول دشمن کمک مهمی محسوب می‌شد.»

ترفند نیرو‌های عراقی در چیدمان سنگر‌های روی خاکریز/ روایتی از اخلاص شهید «منصور منتظری»/ اتونشر

علی کیانی در مورد منصور می‌گوید: «در شناسایی‌های پرخطر هرگاه منصور همراه ما بود، احساس اطمینان و قوت قلب می‌کردیم و این به سبب ایمان بالای منصور بود. او روی خودش کار کرده و به مراتب بالای ایمان و یقین رسیده بود. در عین شجاعت بسیار دقیق و منظم بود. وقتی از شناسایی برمی‎گشتیم، بدون استراحت می‌نشست و گزارش می‌نوشت. گزارش‌های منصور از منظم‌ترین، دقیق‌ترین و زیباترین گزارش‌های بچه‌ها بود.»

علی کیانی روایت می‌کند: «منصور منتظری بسیار با اخلاص بود و نمی‎خواست دیگران از کار‌های نیک او با خبر شوند. معمولاً هر روز یکی از بچه‌ها شهردار مقر بود، اما معمولاً منصور بدون جلب توجه، سفره غذا را جمع می‌کرد و ظرف‌ها را می‌شست. گاهی به او می‌گفتم: منصور ما شهردار داریم.‌ می‌گفت: «چه اشکالی دارد به او کمک کنیم؟»

کمتر کسی از جراحات منصور باخبر می‌شد

تمام بدن منصور منتظری بار‌ها مورد اصابت تیر و ترکش قرار گرفته و مجروح شده بود، اما هر بار پس از کمی بهبودی فوراً به جبهه برمی‌گشت و کمتر کسی از جراحت او با خبر می‎شد. اغلب همرزمان او نمی‎دانستند که یک چشم منصور و بیشتر دندان‎هایش پروتز و مصنوعی هستند یا یک انگشت پای او قطع شده است. از سر و صورت تا انگشت پای او مجروح بود، اما کمتر کسی می‎دانست. منصور منتظری، بسیار بردبار و صبور بود.»

انتهای پیام/ 118

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار