به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، طلبه شهید «علی معرفت» فرزند آیتالله محمدهادی معرفت در سال ۱۳۴۸ در شهر مقدس کربلا به دنیا آمد. وی به همراه خانواده در سن هفت سالگی به به قم مهاجرت کرد و در سال ۱۳۶۲ در رشته ریاضی فیزیک دیپلم گرفت و سپس وارد حوزه علمیه شد.
وی سه بار داوطلبانه به جبهه رفت که آخرین بار در عملیات کربلای ۵ به عنوان کمک آرپیچیزن حضور داشت و در اولین روز بهمن ۱۳۶۵ در جزایر بوارین به درجه شهادت نایل شد.
وصیتنامه شهید علی معرفت
«بسم الله الرحمن الرحیم
قال على (ع): إِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِیَائِهِ وَ هُوَ لِبَاسُ التَّقْوَى وَ دِرْعُ اللَّهِ الْحَصِینَةُ وَ جُنَّتُهُ الْوَثِیقَةُ
امروز روز سنجش ایمان ما مسلمانان است به خصوص ما شیعیان و محبین اهل بیت سلام الله علیهم.
ماکه همیشه دم از پیروى از راه ائمه میزدیم و «یا لیتنى کنت معکم» میگفتیم و بر گذشتهها و مصائبى که در صدر اسلام واقع شد تاسف مىخوردیم هنگامى که انسان به این جمله حضرت امیرالمؤمنین (ع) بر میخورد که خطاب به اصحاب خود میفرماید: «یَا أَشْبَاهَ الرِّجَالِ وَ لَا رِجَالَ، حُلُومُ الْأَطْفَالِ وَ عُقُولُ رَبَّاتِ الْحِجَالِ ... قَاتَلَکُمُ اللَّهُ لَقَدْ مَلَأْتُمْ قَلْبِی قَیْحاً» جادارد که بمیرد ولى این جملهها شامل حالش نگردد. مخاطبین حضرت کسانى بودند که پشت حضرت را با نرفتن به جهاد شکستند.
اصولا براى پیشرفت اهداف عالیه اسلام دو چیز خیلى مهم است: اول وجود رهبرى با بصیرت و آگاه دوم وجود کسانى که وجودشان و جان و مالشان را در راه اسلام میدهند.
در زمان حضرت امیر (ع) رهبر که خود آن حضرت بود، موجود بود ولى مجاهدین واقعى کم بودند و نتیجهاش همان شد که میدانیم و حالا که در این زمان امام خمینى فرزند حضرت امیرالمومنین (ع) این شخصى که وجودش را وقف اسلام کرده است و به چیزى جز مصالح اسلام و مسلمین فکر نمىکند، او که مورد عنایت آقایمان امام زمان (عج) است، رهبرى خردمندانه مردم مسلمان را به عهده گرفته جا دارد و لازم است که امروز ما هم از جانگذشتگى کنیم و باید با جان و مال خود به دفاع از اسلام برخیزیم.
اگر جز این را انتخاب کنیم آنگاه قطعا مشمول فرمایش حضرت امیر (ع) قرار میگیریم که «یَا أَشْبَاهَ الرِّجَالِ وَ لَا رِجَالَ» اگر من پیرو على هستم لازم است که همان راهى را بروم که او میخواهد و اکنون آن راه جهاد است.
اگر کمى تامل کنیم مىبینیم بعد از جریان عاشورا و شهادت حضرت ابا عبدالله (ع) تقریبا موردى را نداریم که براى مسلمین مسئله جهاد پیش بیاید و آنها از این فیض محروم بودند ولى حالا لطف خداوند شامل حال ما شده و این را ه فرا روى ما قرار گرفته است.
حال بستگى به خود ما دارد که آیا از این فرصت استفاده کنیم یا خیر. اگر توانستیم و بعد هم براى رضاى خدا و در راه او به شهادت رسیدیم پس زهى سعادت و باید به خود بشارت دهیم که «فتح الله لنا باب الجهاد وجعلنا من خاصه اولیائه» و اگر نه بىتفاوت و با توجیهاتى سخیف به این فرصت پشت کردیم آنگاه ما میدانیم و این دنیا و مبارزه با آن ولى آیا در در این مبارزه موفق خواهیم بود؟
آیا نبودند کسانى که واقعا مسلمان بودند ولى عاقبت به شر شدند؟ چه تضمینى در این راه وجود دارد؟ بنابراین من این راه را آگاهانه انتخاب کردم بلکه باید بگویم به وظیفهام عمل کردم. امیدوارم خداوند به من لیاقت جهاد و شهادت عنایت فرماید تا بلکه با خون ناچیزم درخت اسلام آبیارى گردد و در ضمن توانسته باشم به سعادت ابدى برسم.
از پدر و مادر و همه فامیل و آشنایان و برادران و خواهران و اساتید و دیگران حلالیت میطلبم اگر من بد کردم، شما خوبى کنید و مرا عفو نمایید. از شما تقاضا دارم همیشه و در همه حال امام عزیز را دعا فرمائید.
خداوند همه شما و ما را به راه راست هدایت فرماید، خداوند توفیق وظیفهشناسى و عمل به آن را به همه ما عنایت فرماید. خداوند در ظهور امام زمان (عج) تعجیل فرماید و ما را از یاران واقعى حضرت قرار دهد.
خداوند به امام طول عمر با سلامتى کامل عنایت فرماید، خداوند خدمتگزاران به دین را توفیق عنایت فرماید. خداوند رزمندگان اسلام را هر چه زودتر به پیروزى نهایى برساند.
خداوند از سر تقصیرات ما در گذشته و اعمال ناچیزمان را قبول نماید، خداوند دعاهاى ما را مستجاب گرداند. ««والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»»
۱۵ دی ۱۳۶۵ مطابق با ۴ جمادى الاولى ۱۴۰۷ قم – على معرفت»
منبع: فارس
انتهای پیام/ ۹۱۱