به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، پایگاههای نظامی آمریکا تنها بخشی از برنامه گسترده این کشور برای تمرکز بر نفت خلیج فارس است؛ اما این پایان پیامدهای سوء این پایگاهها نیست.
به گزارش «میدل ایست آی»، ماراتن کنفرانس تغییرات اقلیمی ۲۰۲۲ سازمان ملل موسوم به COP۲۷ در مصر برگزار شد تا درباره راهها و روشهای نجات کره زمین بحث کند.
این نشست به دلیل سابقه حقوق بشری کشور میزبان از همان ابتدای امر محکوم به شکست بود.
«آنتونیو گوترش»، دبیرکل سازمان ملل در این نشست جهان را رانندهای که پا بر پدال گاز گذاشته و در بزرگراه جهنم اقلیمی حرکت میکند، توصیف کرد.
اما بخش مفقوده سخنرانی وی در میانه درخواست کمک از کشورهای شمال جهان برای کمک به کشورهای کم درآمد جهت مقابله با بحران اقلیمی، توجه به سهم بیش از حد ارتشهای جهان به ویژه ارتش آمریکا در این بحران بود؛ او حتی ارتشهای جهان را به کاهش میزان انتشار کربن تشویق نکرد.
براساس تخمینها، نیروهای مسلح در جهان در تولید حدود پنج درصد از انتشار سالانه کربن جهانی سهم دارند.
در این میان، ارتش آمریکا با نزدیک به ۸۰۰ پایگاه در ۸۰ کشور، عامل اصلی این بحران است.
کارشناسان میگویند که ارتش آمریکا بیش از هر نهاد دیگری در جهان انرژی مصرف میکند و مسئول تولید گازهای گلخانهای در بیش از ۱۳۰ کشور دیگر از جمله سوئیس و نروژ است.
«لارا کیسوانی»، مدیر اجرایی مرکز سازماندهی و منابع عربی در «سانفرانسیسکو»، گفت: ارتش آمریکا آلاینده شماره یک در جهان است؛ این بزرگترین منبع واحد سازمانی انتشار گازهای گلخانهای در جهان است؛ با وجود این، بحث در مورد پاسخگو کردن آنها یا محدود کردن فعالیتهای ارتش آمریکا به هر طریقی به منظور کاهش اثرات تغییرات آب و هوایی کجاست؟ ما میدانیم که اقتصاد مبتنی بر استثمار نیروی انسانی و استخراج ثروت را تنها از طریق خشونت سیستماتیک و سازماندهی شده میتوان حفظ کرد؛ یعنی همان نظامی گری.
وی افزود: با توجه به اینکه جنگها معمولا بر سر منابع صورت میگیرد، مکالمات در مورد عدالت آب و هوایی باید شامل گفتگو در مورد تغییر اقتصاد، به دور شدن از اقتصاد استخراجی و به سمت یک اقتصاد احیاکننده باشد.
یکی از مدیران پروژه هزینههای جنگ دانشگاه «براون» بر این باور است: به نظر نمیرسد که تصمیم گیرندگان در وزارت دفاع معتقد باشند که کاهش قابل توجه مصرف سوخت پنتاگون، یا در واقع مصرف کلی نفت آمریکا، راه بالقوه قابل توجهی برای کاهش خطرات آسیب پذیریهای عملیاتی ناشی از تغییرات آب و هوایی و خطرات امنیت ملی باشد.
«نتا سی کرادفورد» در کتابی در این باره چگونگی وابستگی امپراتوری آمریکا به سوختهای فسیلی را بررسی کرده و به این موضوع میپردازد که چطور بخش قابل توجهی از سیاست خارجی آمریکا به حفاظت از دسترسی به سوختهای فسیلی هدایت شده است.
جنگ خلیج فارس در اوایل دهه ۱۹۹۰ یا تلاشهای طولانی مدت واشنگتن برای حمایت و حفاظت از یک کشور مستبد مانند عربستان، گواهی بر این وسواس به نفت است؛ در واقع، وقتی صحبت از آب و هوا میشود، این موضوع بیش از هر چیزی مشخص است که آمریکا برای دههها اجماع بین المللی را نادیده گرفته است.
در سال ۱۹۹۷، پروتکل کیوتو، کشورهای صنعتی را به کاهش الزام آور در انتشار گازهای گلخانهای متعهد کرد، با یک استثنای کلیدی: فشار آمریکا تضمین کرد که فعالیتهای نظامی بخشی از اهداف انتشار گازهای گلخانهای نیست.
با وجود این، آمریکا از تصویب پروتکل خودداری کرد و این امر نشان دهنده تعهد این کشور به حفظ سلطه نظامی و پایگاه صنعتی خود به دلیل نگرانی برای زمین بود!
پیش از حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ و حتی زمانی که وزارت دفاع آمریکا گزارشی در مورد تاثیرات تغییرات آب و هوایی بر امنیت ملی منتشر کرد، دولت «جورج دبلیو بوش» همچنان این گونه القا میکرد که تغییرات آب و هوایی ناشی از انسان نیست.
در اواخر سال ۲۰۰۷، «دیک چنی»، معاون رئیس جمهور وقت، نسبت به گزارشی که خواستار اقدام فوری بود، ابراز تردید کرد.
مجله «رولینگ استون» کاخ سفید را به ایجاد یک کارزار اطلاعات نادرست تدوین شده برای گمراه کردن فعالانه مردم آمریکا در مورد گرمایش جهانی و جلوگیری از محدودیتهای آلایندههای آب و هوایی متهم کرد.
اقدامات تخریبی آمریکا به طور دورهای با تلاشهایی برای تضعیف تلاشهای بین المللی برای کاهش آسیب بیشتر به محیط زیست دنبال میشد؛ حتی توافق نامه پاریس که در سال ۲۰۱۶ اجرا شد، کمک چندانی به نقش نظامیان در انتشار کربن نکرد و فقط گزارش انتشار گازهای گلخانهای نظامی را داوطلبانه کرد.
«کیسوانی» تاکید دارد: ما نمیتوانیم فاجعه زیستمحیطی میلیتاریسم را از امپریالیسم آمریکایی یا از شراکتهای جهانی آن با رژیم ناقض حقوق بشری مصر و رژیم صهیونیستی آپارتاید را جدا کنیم.
نکته مهم این که استانداردهای دوگانه در این زمینه نیز اعمال میشوند؛ اگرچه آمریکا تاکید دارد که عدالت اقلیمی با عدالت اقتصادی و اجتماعی پیوند ناگسستنی دارد، اما ارتشش به دیکتاتوریهای نظامی جان میبخشد و تقریبا هرگز به دلیل نقش خود در نابسامانی زیست محیطی مورد پرسش قرار نمیگیرد.
«کرافورد» میگوید: با وجود این که تحقیقات پیشرفتهاش در مورد تأثیرات تغییرات آب و هوایی، ارتش آمریکا تا همین اواخر، نقش بزرگ خود را در انتشار گازهای گلخانهای تصدیق نکرده است؛ بنابراین کمکی هم به رفع این بحران نکرده و از مجازات نیز مصون مانده است.
در عوض، از آنجایی که شرایط وخیم شده است و ارتش آمریکا شاهد رویدادهای شدید آب و هوایی بر کارآیی تاسیسات نظامی در سراسر جهان است، موضوع استفاده کمتر از سوخت فسیلی را مطرح کرده است.
با وجود اذعان وزارت دفاع آمریکا هنوز سیاستهای دولت فدرال در مورد اینکه آیا تغییرات آب و هوایی را به عنوان یک تهدید وجودی تلقی میکند، همچنان مبهم است؛ به عبارت دیگر، ارتش همچنان «امنیت ملی» را بیش از هر چیز در اولویت قرار میدهد.
به نظر میرسد بحران اوکراین که در اوایل سال جاری آغاز شد و امتناع دولت آمریکا از بررسی راه حلهای دیپلماتیک برای بحران مذکور، گواه این موضوع باشد.
در میانه نزاع در سراسر جهان، زمانی که میلیونها نفر از پورتوریکو و کوبا، تا پاکستان و سراسر اروپا با شرایط آب و هوایی شدید دست و پنجه نرم میکنند، COP ۲۷ در حالی برگزار شد که کشورهای غربی و در راس آنها آمریکا دستکم در ظاهر اولویت حفظ محیط زیست را اعلام نمیکنند.
منبع: میزان
انتهای پیام/ ۹۱۱