گروه حماسه و جهاد دفاعپرس ـ حامد افروغ؛ یکی از امتیازات مردم ایران که در طول تاریخ از آنها ملتی سرزنده، پرانرژی و پیشرو ساخته است، استفاده از قوه تفکر و تحلیل مسائل پیرامون است. اگر چه برخی امروزه در تحلیلی وارونه این امتیاز را تقبیح کرده و از آن به سرک کشیدن در هر حوزهای یاد میکنند، اما به این وجه ماجرا توجه ندارند که اساسا انسان فکور در مواجهه با هر پدیدهای واکنشی خواهد داشت و این واکنش لاجرم از روی اندیشه و تفکر است و صرف بیان نظرات و سلایق نمیتواند مذموم باشد.
آسیب این امتیاز البته از آنجا نشات میگیرد که برخی بر نظرات و سلایق بدون پشتوانه مطالعاتی خود اصرار ورزیده و نظرات کارشناسی و یا تحقیقی را رد می کنند که در جای خود محل بررسی و بحث است. در چنین جامعهای که تقریبا همه صاحب نظر بوده فتوا میدهند، وظیفه اهل فن و عقلای قوم، صدچندان سنگینتر خواهد بود.
آفت بزرگتری که متاسفانه این امتیاز فکور بودن را به تهدید برای برخی شهروندان بدل ساخته، اغوای رسانهای است. رسانههای ضد ایرانی در شناختی دقیق از روحیات و روش تفکر ایرانیان ـ که برگرفته از حضور مردم در شبکههای اجتماعی و رصد رفتار آنها در این حوزه صورت گرفته ـ سعی در انحراف سیره و سلوک مردم ایران داشته و دارند تا از طریق به حق جلوه دادن همه نظرات افراد خصوصا آن نظراتی که در تضاد آشکار با فرهنگ ایرانی اسلامی بوده و هست، مسیر پیشرفت و تعالی ملت را منحرف ساخته و دغدغههای کاذب برای آنها ایجاد کنند.
محق جلوه دادن افراد برای بروز هر نوع رفتار در جامعه با این عنوان که «جامعه خانه من است!» بدون پاسخ به اینکه اگر همه به این شعار عمل کنند هرج و مرج جامعه را فرا میگیرد، سعی میکنند به نظرات و سلایق گوناگون در هر سطحی مشروعیت ببخشند حال آنکه جامعه محل بروز تعادل در میان افراد است تا شمولیت بیشتری را در بر گیرد.
از اینها گذشته در القائات دشمن همواره به مبانی و معارف الهی حمله شده و نفسانیات و تمنیات فردی جایگزین آن می شود به طوریکه هر کس خدا و مبانی اسلامی و دینی را با حال و هوای دل خود تفسیر کرده و به جای انطباق رفتارش با آنها سعی در انطباق آنها با رفتار خود میکند تا به گونهای رنگ الهی نیز به نفسانیات خود بزند.
دشمن با اسب تراوای خود (امپراتوری رسانهها) توانسته با مسمومسازی ذهن بخشی از جامعه حتی اگر اندک هم باشند، خارهای بلند و تیزی را بر سر راه پیشرفت و تعالی کشور بریزد تا با سرگرمسازی جامعه به توجیه، تبیین و یا برخورد با هنجارشکنان، فرصت تفکر به مسائل مهمتر و اساسیتر را از آنها بگیرد. در صورتیکه پذیرش هنجارها و همراهی با اصول انسانی ـ هرچند این روزها به مدد! رسانههای غربی برخی افراد، همجنسبازی و هرزگی را هم حق انسانی خود میدانند! ـ کوتاهترین راه برای آرامش جامعه بوده و منافع حداکثری را برای همه به ارمغان میآورد.
از همین رهگذر قوانین راهنمایی و رانندگی نیز همینطورند، شاید منِ نوعی با افزایش جرایم رانندگی مخالف باشم اما در درازمدت این امر میتواند راه را برای تخطی بسیاری افراد از قوانین بسته و جامعه ایمنتری را ایجاد کند، همینطور است درباره بستن کمربند ایمنی که در ابتدا برخی مقاومت میکردند اما امروزه به سبب رعایت این قانون، آسیب کمتری متوجه رانندگان شده است.
معالوصف هر چند برخی برای فهمیدن مقاومت ورزیده و خود را به راهی دیگر میزنند اما باید پذیرفت که این اندیشههای التقاطی در صورت اشاعه و همهگیر شدن میتوانند بزرگترین سنگ بر سر راه پیشرفت و تعالی کشور بوده و نوعی هرج و مرج افسارگسیخته را برای جامعه به بار آورند که درد آن چند نسل بعد صدای همگان را بلند خواهد کرد.
انتهای پیام/ 112