گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: تاریخ شفاهی بخشی از ادبیات پایداری و از حوزههای تخصصی از ادبیات است که به ویژه در سالهای پس از انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به اوج خود رسید و با بروز مدافعان حرم شکل جدیدتری به خود گرفت. آنچه تاریخ شفاهی را در ادبیات به ویژه شاخه ادبیات پایداری را مهم کرده است پرداختن به جزئیات و ثبت در تاریخ مقطعی است که میتواند گرههای بزرگی را در بحث پژوهشهای تاریخی باز کند.
در ادامه نشستهای اهمیت پژوهش در ادبیات دفاع مقدس که با همکاری مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس و خبرگزاری دفاع مقدس برگزار شد پای صحبتهای کامور بخشایش از نویسندگان و پژوهشگران دوران دفاع مقدس نشستیم تا به بررسی میزان تأثیرگذاری داستان و رمان در تبیین فرهنگ مدافعان بپردازیم.
بخش اول این مصاحبه پیش از این منتشر شد و اینک بخش دوم آن را با موضوع ادبیات مدافعان حرم میخوانید.
ادبیات مدافعان حرم مشمول زمان نشد/ امروز بهترین زمان در بحث جمع آوری آثار مدافعان حرم است
مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: ویژگی خاطرات در آثار مدافعان حرم باید به چه صورت باشد؟
بخشایش: الان بهترین زمان برای تدوین کتابهای خاطره در بحث ادبیات مدافعان حرم است که ما فاصلة چندانی با اصل حادثه نداریم، هرچه از یک حادثه و رخداد عبور کنیم خاطرات به آفت فراموشی و نسیان دچار خواهد شد و نمیتوان جزئیات را آنگونه که باید و شاید به ذهن آورد. در غیر این صورت قطعا بخشی از تاریخ ما بنده اتفاقات را فراموش خواهد کرد و در کتابها ثبت و ضبط نخواهد شد.
یکی از ویژگیهای خاطره رعایت زمان است. ویژگی دیگرش عنصر حس و حاطفه است؛ بنابراین هرچه ما زودتر به سراغ حادثه برویم در بیان جزئیات آن موفقتر خواهیم بود، چون ذهن افراد و شاهدان عینی آن خاطره فعالتر است. یکی از معیارهای داوری در آثار مختلف در دورههای مختلف این است که سه عنصر زمان، مکان و شخص را داشته باشد. هرچقدر فاصلة اتفاق با روایت طولانی باشد، این سه عنصر خدشهپذیر و آسیبپذیرتر میشود. انتظار از این روایتها این است که به طور کامل همه موارد را تبیین کنند و آثار بی نقصی تولید شود. مطمئناً همة این آثار و تمام این روایتها به مرور مورد توجه نویسندگان و داستاننویسانی قرار میگیرد.
زنانه نویسی آغازگر ادبیات مدافعان حرم است/ پرچم روای زینب وار به دست زنان افتاده
مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: ویژگی ادبیات مدافعان حرم نسبت به آنچه در دفاع مقدس دیدیم چه تفاوتهایی دارد؟
بخشایش: ادبیات مدافعان حرم ادبیات جدیدی است که با ساختارشکنی شکل گرفته. در بررسی متنپژوهشی آثار دفاع مقدس و آثار مربوط به شهدای مدافعان حرم، چند نکته را به عنوان شباهتها و تفاوتها عرض کنم که شاید نکته جالبی باشد. روایت زنانهگویی و زنانهنویسی نسبت به ادبیات دفاع مقدس، در ادبیات مدافعان حرم اولویت پیدا کرده است. شروع ادبیات دفاع مقدس از این زاویه نبوده است. نویسندگان زن در ادبیات دفاع مقدس خیلی دیر شروع به کار کردند. در دفاع مقدس رزمندههایی که خود جبهه رفته بودند، اولین نویسندگان شدند افرادی، چون نصرت الله محمودزاده که بلافاصله بعد از حضور در دفاع مقدس مقدس شروع به نوشتن کتاب کرد، یا گلعلی بابایی که او نیز از همین جنس افراد است. یا آقای حمید حسام و افراد دیگر.
ادبیات دفاع مقدس با مردانه نویسی و بازتاب نقش مردانه شروع شد، اما ادبیات مدافعان حرم اینطور نیست. این اتفاق دارد زینب وار روایت میشود. چنانچه عاشورایی رخ داده و شخصیتهای اصلی از دنیا رفته و شهید شدهاند و حالا پرچم به دست زنان است که زینب وار حادثه را بازتاب میدهند.
نکته بعدی این است که خود نوع بیان حادثه و رخدادها در دفاع مقدس و دفاع از حرم متفاوت است. سبک نگارش باید متفاوت باشد چرا که در دفاع مقدس در سرزمین خودمان بودیم، المانها و مولفهها با آنچه در ادبیات دفاع از حرم میبینیم متفاوت است. در ادبیات دفاع مقدس پشتیبان ما ملت ایران هستند یعنی پشت سرمان ایرانیها را حس میکنیم، اما آنجا غربت به تمام معناست. اینها در ادبیات و در نوشتهها باید بازتاب پیدا کند. ما میگفتیم در دفاع مقدس بحث تجاوز اتفاق افتاده و باید دشمن را از خاک خودمان برانیم، اگر کسی شهید میشد روی خاک خودمان میافتاد، اما در سوریه و عراق همه در غربت بودند از این رو نیازمند یک ادبیات جدید در حوزه مدافعان حرم بودیم که باید شکل میگرفت، اما آنطور که باید خود را نشان نداد.
میزان سبوعیت و وحشیگری دشمن تفاوت هست، داعش در این مدت سبوعانهتر برخورد کرد. اقداماتی مثل سر بریدن در جنگهای دوران باستان و قدیم رخ میداد و باعث ترس و وحشت میشد که این حرکتها در دفاع مقدس کمتر بود. حتی اسارت در دفاع مقدس و در دفاع از حرم قابل مقایسه با یکدیگر نیست و داعش و گروهکهای تکفیری به هیچ اصولی پایبند نیستندف نمونه آن را در اسارت شهید حججی میتوان دید که به شکل وحشیانهای به شهادت رسید.
نکته بعدی این است که ما در ادبیات دفاع مقدس تلاشمان برای رسیدن به حرم بود و میخواستیم به حرم برسیم، اما در ادبیات مدافعان حرم، تلاش برای حفظ حرم و حفظ حریم است.
تبیین زندگی مدافعان حرم از منظر باورپذیری اهمیت دارد
اما در باب شباهتها ادبیات مدافعان حرم، تداوم ادبیات دفاع مقدس حساب میشود و قهرمانان ادبیات مدافع حرم، تداوم همان نسل شهدا و قهرمانان ادبیات دفاع مقدس هستند. آرمانهای آنها یکی است و آرمانهای قهرمانان دفاع مقدس، همان آرمانهای قهرمانان مدافع حرم هم هست. هر دو به یک سرچشمه پیوند دارند و آن هم پیوند عاشورا است؛ و نگاهشان و اعتقادشان و باروشان، همه از سرچشمة عاشورا شکل میگیرد و پیوند میخورد.
تبیین سبک زندگی شهدا مدافع حرم به نظر ضرورت دارد، از این منظر که باورپذیری سبک زندگی شهدای مدافع حرم برای نسل امروز راحتتر از باورپذیری سبک زندگی شهدای دفاع مقدس است. در باورپذیری شهدای دفاع مقدس توسط نسل امروز گستت نسلی به وجود آمده که باعث شده از هم فاصله بگیرند. بنابر این شاید زمانی که ما سبک زندگی یک شهید دفاع مقدس را تبیین میکنیم، به همان میزانی که مثلا راجع به شهید صدرزاده صحبت میکنیم جذابیت نداشته باشد.
شاید یکی از دلایلی که آن ادبیات دفاع مقدس در ابتدا نمیتوانست خیلی راحت با مردم و جامعه ارتباط بگیرد، این بود که ما شهدا را خیلی فراتر از آدمهای معمولی معرفی میکردیم و به اصطلاح آن زمان، الوهیتر معرفی میکردیم، اما شهدای امروز خیلی باورپذیرترند. در عین حال که سبک زندگی، رفتار، ازدواج و ... آنها شبیه مردم عادیست، اما در یک مسائلی مثل خداباوری، عدم تعلقات به وابستگیهای دنیایی تفاوت دارند لذا تبیین زندگی اینها باعث میشود یک الگوسازی جدید شکل بگیرد.
انتهای پیام/ ۱۴۱