مدیر موسسه شهرستان ادب:

شهید سلیمانی سلوک و حیاتی شاعرانه داشت

مودب گفت: راه شاعری ما از مسیری عبور می‌کند که بزرگان ما رفته‌اند. زبان عرفای ما همگی شاعرانه است. حتی زبان عارفان معاصر مثل شیخ رجبعلی خیاط هم شاعرانگی دارد. در سلوک حاج قاسم سلیمانی هم زبانی شاعرانه می‌بینید.
کد خبر: ۵۶۱۷۸۳
تاریخ انتشار: ۲۵ آذر ۱۴۰۱ - ۱۵:۳۳ - 16December 2022

مودب: شهید سلیمانی سلوک و حیاتی شاعرانه داشتبه گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، اولین اردو از دهمین دوره شعر آموزشی جوان کشور (آفتابگردان‌ها) در شهر قم در حال برگزاری است. 

«علی‌محمد مودب» مدیر موسسه شهرستان ادب در افتتاحیه این مراسم در خصوص جایگاه شعر در ایران اظهار داشت: در ایران، «شعر» هنر مادر است. اما نباید فقط نگاه‌مان به شعر باشد. با یادگیری شعر، دریچه‌هایی به روی ما گشوده می‌شود که می‌توانیم از آن‌ها در رشته‌های مختلف هنری بهره بگیریم. البته اصل، همان شعر است که به توفیق الهی و دعای خیر همه خوبان امیدوارم در خود شعر هم منشأ اثر باشیم. شعر این ویژگی را دارد که راه را برای فعالیت در دیگر رشته‌ها هم باز می‌کند. برای مثال، بعضی از دوستان دوره‌های نخست آفتابگردان‌ها، الان داستان‌نویسان موفقی هستند؛ یا بعضی به سمت فعالیت‌های فرهنگی و ترویجی و تربیتی رفته‌اند. حالا از میان آن‌ها چهره‌های مطبوعاتی خوبی در شهرستان‌ها داریم و همه این‌ها، از آشنایی جدی‌شان با شعر سرچشمه گرفته.

مودب در ادامه در خصوص اهمیت شعر و جهان‌‌بینی شاعر اظهار داشت: در زمانه‌ ما آن‌چه بیشتر از شاعر می‌فهمند، سیمای یک انسان متفنّن است؛ سیمای انسانی که به تعابیر امروزی حالتی رمانتیک دارد و از واقعیت کنده شده و مسائلش، مسائل جدی زندگی نیست و در وهم و رویا و دور از حقیقت زندگی می‌کند. اما شاخص‌ترین شاعران تاریخ تمدن ما برخلاف این تصویر زیسته‌اند. 

مدیر موسسه شهرستان ادب درباره نگاه مردم به شعر با بیان این که «حالا می‌خواهیم ببینیم مردم زمانه‌ ما شعر را چگونه می‌فهمند؟» گفت: ادراک بسیاری از ما از شعر، همان ادراکِ عامه است. شاعر، جدی‌ترین سیما زمانه‌ ماست؛ اما ما آن را به عنوان چهره‌ای متفنن می‌شناسیم. در حالی که اگر دقیق‌تر نگاه کنیم، هیچ نسبتی با تفنن و وهم و رویا ندارد؛ بلکه به حقیقت نزدیک است.

وی افزود: البته ممکن است در حجاب دانش، نگاه درست‌تری به شاعری داشته باشیم؛ اما دانش عملیاتی همان اخلاق ماست؛ آن‌جا که کارهایمان را با توجیه شاعری رها می‌کنیم و مسئولیت‌ناپذیری خودمان و پراکندگی‌های حیات‌مان را به شاعری نسبت می‌دهیم. در حالی که شاعر در واقع ماموریت وجودی‌اش ایجاد نظم است. این نظم را در حیات و زبان خویش اعمال می‌کند و در صفاتش بروز می‌دهد و تلاش می‌کند در توانایی‌هایش به نمایش بگذارد.

مودب در ادامه با اشاره به جایگاه شاعران در میان عامه مردم اظهار داشت: در شوخی‌های مردم، شاعر بودن را با تفنن و مسئولیت‌ناپذیری می‌شناسند. در حالی که سیمای واقعی شاعران بزرگ، جدی‌ترین سیمای انسان ایرانی است. از فردوسی، مولوی و عطار گرفته تا بزرگان دیگری که بر کار هنری و آفرینش متمرکز بودند و در کلمات و زیست آن‌ها می‌توانیم این نظم بی‌نظیر را ببینیم.

وی با مثال آوردن از کبوتر در شعر فروغ خاطرنشان کرد: در این تمثیل به روشنی در می‌یابیم که برخورد وی با پدیده‌ها برخوردی تنفننی و تصادفی و رویازده نیست. طبعاً جهان فکری شاعرانی مثل مولوی و فردوسی، نشان می‌دهد که آن‌ها جدی‌ترین نماینده‌های انسان ایرانی در تاریخ تمدن ما هستند. درگیری آن‌ها با مسأله مرگ، قدرت، عشق و سعادت را می‌توانیم در آثار سنایی و ناصرخسرو ببینیم.

شاعر کتاب «دست خون» درباره یکی از کارویژه‌های اصلی شعر گفت: یکی از کارویژه‌های اصلی شعر این است که شاعر با خلاقیتش، زبان را احیا می‌کند و زبان، امکان حیات انسانی و رسیدن به کمال و زیبایی را در اختیار انسان قرار می‌دهد. هر اجتماعی تلاش می‌کند با زبان به ذهینت یا وضعیتی برسد که عالی‌ترین کمال انسانی را برایش آماده کند. انتقال معناها، پرسش‌ها و کارویژه‌های متعدد زبان در اثر استفاده‌ها و سوءاستفاده‌های روزمره از بین می‌رود. اندام‌های زبان به مرور می‌میرند و کارکرد خود را در معنارسانی از دست می‌دهند.

وی در ادامه افزود: زبان و کلمات، هنگامی که وضع می‌شوند، اثرگذارند و کار می‌کنند؛ اما به مرور با تکرار در گفته شدن، دیگر تاثیر خود را از دست می‌دهند و این «شاعران» هستند که با خلاقیتشان به میدان می‌آیند و زبان را زنده می‌کنند. از نظر تئوریک، بعضی معتقدند که شعر گفتن معادل دروغ گفتن است؛ این تعبیر به معنایی توصیفی‌ است برای تکنیک‌هایی که شاعر به کار می‌گیرد و به معنای دیگری، یک تهمت تئوریک است. چون درست است که شاعر از تکنیک استفاده می‌کند، اما هدفش صدق و حقیقت است. هدف شعر، صدق عاطفی است. بنابراین نباید فریب دروغ تئوریک را بخوریم. پس هدف نهایی شاعر این است که موثر باشد. شاعری که در وجود خودش صدق نداشته باشد، هنرش هم در خدمت کمال و مسیر سالم انسانی قرار نمی‌گیرد.

در بخش دیگر علی‌محمد مودب درباره جایگاه خلاقیت در کنار آموزش گفت: بخشی از خلاقیت، نگاه تکنیکال و آموزش شگردهاست که همگی در دسترس ما هستند و به جای خود مهم‌اند؛ اما ورای این شگردها، خلاق بودن آن‌جایی که ما در تمدن‌مان به دنبالش هستیم، جستجوگرِ مقام صدق بودن است. این راه، راهی به جز مجاهده ندارد. انسان باید مدام خود را در معرض ارزیابی قرار دهد و تلاش کند روی صفات خودش کار کند تا به صدق برسد. صدق داشتن در هنر، زمانی محقق می‌شود که ما هر چه بیشتر سعی کنیم به جایگاهی برسیم که نهانمان به عیانمان برسد و یکی از معانی «به شکل خلوت خود بودن» همین است.

وی در ادامه تصریح کرد: البته این که به شکل خلوت خود باشی، بدون اینکه روی خلوتت کار کنی، بی‌فایده است. باید خودِ کارکرده‌ات را در خلوت تربیت کنی و بعد به عیان بگذاری. یعنی خلوت اصیل و بایسته را آشکار کنی. یعنی تبدیل به همان اصل رویایی شوی که آن را می‌خواهی و فاصله‌ای بین تو و خواسته‌های درونی‌ات نباشد. نگاه ساده و اصیلی که در سرزمین‌های ما جریان دارد، «رویارو شدن با خود» است. یعنی اول خودت را تصحیح کنی و بعد با آن روبه‌رو شوی. صدق یعنی خودت را در آب بینداز و پاک کن و از ابتدا بساز برگرد و روی صفات خودت کار کن؛ چون تو قرار است شاعر باشی و برای این هدف نمی‌توانی یک انسان زیبا نباشی و فقط با تکنیک و ادا و اصول، زیبایی اصیل خلق کنی.

مدیر موسسه شهرستان ادب با اشاره به اینکه ما به‌عنوان فرزندان ایران اسلامی در جست‌وجوی چه شعری هستیم، گفت: ما در سرزمینی زندگی می‌کنیم که اهمیت خاصی برای کلمه قائل است؛ آن‌قدر که تا به دنیا می‌آییم، ما را با کلمات (شهادتین) روبه‌رو می‌کنند و وقتی هم در حال رفتن هستیم، باز با کلمات ما را بدرقه می‌کنند. تمدن ما با کلمه چطور برخورد می‌کند؟ خلاقیت در تاریخ تمدن ما چطور حاصل شده؟ آن‌چه برای ما خلاقیت آفریده، سلوک آدم‌هاست؛ درست مثل آن‌هایی که سفرهای درونی داشته‌اند.

مودب تأکید کرد: ابزار سفر درونی صدق و هدفش هم صدق است. حقیقت حضرت سیدالشهدا (ع) حقیقت زیبایی‌است و آن مفاهیم کلیدی هم که در عاشورا داریم، کلیدواژه‌هایی است که ماموریت ماست. جستجوی حقیقی ما رسیدن به همان سیمایی است که حضرت سیدالشهدا نشان می‌دهد و ما را به آن دعوت می‌کنند. در سوره‌ حمد در نماز هم همین سیما را می‌بینیم. هم سیدالشهدا را می‌بینیم و هم کوفه را.

وی افزود: ما می‌خواهیم با رویکردی تمدنی‌تر، با نگاه به پدر و مادر خودمان، با سلام صبحگاهی به حرم اهل‌بیت(ع) شاعر شویم. راه شاعری ما از مسیری رد می‌شود که بزرگان ما رفته‌اند. زبان عرفای ما را اگر ببینید، همه از حیث زبانی بسیار شاعرانه است. حتی زبان عارفان معاصر مانند شیخ رجبعلی خیاط هم شاعرانگی دارد.

مودب آنگاه با اشاره به سلوک شهید سلیمانی گفت: ببینید ایشان چقدر سلوک و حیات شاعرانه داشته‌اند. حاج قاسم تلاش می‌کند در مسیر صدق حرکت کند و با سلوک خاص خودش به چهره‌ای که می‌خواهد نزدیک می‌شود و برای همین هم زبانش متمایز است. سخنرانی‌هایش را که می‌شنویم، می‌بینیم چقدر راحت و متمایز حرف می‌زند. زندگینامه‌ خودنوشت وی را هم که بخوانید، خیلی راحت دارد درباره‌ همه چیز حرف می‌زند. رویکردش به زندگی خودش بسیار خلاقانه است و این نتیجه صدق و سادگی و صمیمیت با خودش است. خلوتش را دوست دارد و به راحتی آن را با دیگران به اشتراک می‌گذارد.

مدیر موسسه شهرستان ادب در پایان گفت: پس شاعر با افشای خودش به انشای خودش می‌رسد. آن‌جا دیگر دغدغه‌اش «شعر گفتن» نمی‌شود؛ بلکه شاعر شدن و شاعر ماندن می‌شود. به جای اینکه نگران شعر باشی، نگران شاعر بودن می‌شوی. شاعر ماندن هم تمرکز روی صفات و خصلت‌هاست، نه تولید شعر. اگر صفتم بخل باشد، شعرم هم بخل خالص خواهد شد، اما می‌توانم روی صفاتم کار کنم و الهاماتی روزی‌ام شود که مرا به سمت دیگری ببرد و مخاطبم را هم به سمت دیگری.

انتهای پیام/ 141

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار