وصیتنامه شهید مدافع حرم «اسداللهی»؛

شکرانه «انقلاب»، حفظ و خدمت به آن است

شهید مدافع حرم «اسداللهی» در بخشی از وصیتنامه خود آورده است: این انقلاب جای شکر دارد و شکر این انقلاب یعنی خدمت و حفظ این انقلاب؛ انقلابی که امام بزرگوار (ره) آن را نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت (ارواحنا فداه) معرفی کرد.
کد خبر: ۵۶۲۷۲۵
تاریخ انتشار: ۳۰ آذر ۱۴۰۱ - ۱۰:۱۴ - 21December 2022

شکرانه «انقلاب»، خدمت و حفظ آن استبه گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع‌‎پرس، پاسدار شهید مدافع حرم «حمید رضا اسداللهی» قاری برجسته قرآن کریم، محقق و پژوهشگر قرآنی، بسیجی جهادگر، نخبه و فعال بین‌المللی، دانشجوی کارشناسی ارشد مترجمی زبان عربی دانشگاه تهران، روز ۱۳۶۳/۱۱/۱۵ در تهران به دنیا آمد و دو فرزند به نام‌های محمد و احمد داشت و شهدای مورد علاقه او شهیدان «مهدی باکری» و «عماد مغنیه» بودند.

وی یکی از اعضای اصلی مرکز مطالعات راهبردی تربیت اسلامی به‌شمار می‌رفت که تاکنون اقدامات و فعالیت‌های گسترده‌ای را در عرصه‌های تربیتی و فرهنگی در کشورهایی چون پاکستان، عراق و لبنان ساماندهی و مدیریت کرده بود و در جبهه‌های دفاع از حریم آل‌الله به «ابومحمد» معروف بود.

شهید اسداللهی سرانجام هنگام اذان ظهر روز ۲۹ آذر ۱۳۹۴ در شهر حلب سوریه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به گردن به شهادت رسید. مزار این شهید والامقام در قطعه ۵۰ بهشت زهرا (س) ردیف ۲، شماره ۱۴ قرار دارد.

هر کس نام یک شهید را برای خود انتخاب کرد

اولین روز‌هایی که تیم فرهنگی بسیج مسجد موسی بن جعفر (ع) شروع به کار کرد، حمید مسئول ستاد یادواره شهدای مسجد شد. همان ابتدا، هرکدام از بچه‌ها، با هم قرار گذاشتند نام یکی از شهدا را برای خود انتخاب کنند و با نام آن شهید یکدیگر را صدا کنند. یکی شد حاج همت، یکی شد عباس کریمی، فرد دیگری شهید مهدی زین‌الدین را برای خود انتخاب کردند... شهید حمید، آقا «مهدی باکری» را انتخاب کرد...  

این شهید بزرگوار یک شب قبل از اعزام به منطقه در حرم امام رضا (ع)، وصیتنامه خود را می‌نویسد که وصیتنامه او چندین بخش دارد؛ که شامل وصیت به همسرش، به فرزندانش، به پدر و مادرش، به خواهر و برادر، به کانون مسجد، وصیت به مجموعه تربیتی بسیج و بخش‌هایی هم صحبت با امام زمان (عج) و نائب ایشان امام خامنه‌ای و مسلمانان جهان بود.

بخش‌هایی از وصیتنامه نورانی شهید اسداللهی بدین شرح است:

«واقعاً این انقلاب جای شکر دارد و شکر این انقلاب یعنی خدمت و حفظ این انقلاب؛ انقلابی که امام بزرگوار (ره) آن را نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت (ارواحنا فداه) معرفی کرد. حیف، کسانی به دنبال خدمت به اهل‌ بیت (ع) و امام زمان (عج) هستند؛ غافل از اینکه خدمت به اهل‌ بیت (علیهم‌السلام) در این زمانه، همان خدمت به انقلاب اسلامی است. انقلابی که ثمره خون انبیاء و رسولان (ع) است. انقلابی که ثمره زحمات و مشقاتی است که سید ما، رسول‌ الله (ص) کشیدند.‌

ای سید و مولای من! آقاجان! 

گرچه برای تربیت شدن و سرباز تو شدن تلاشی نکرده‌ام، اما به آن امید جان می‌دهم که در آن روز موعود که ندا می‌دهند: «از قبرهایتان بیرون بیایید و به یاری مولایتان بشتابید» من هم به اذن مولایم در حالی که شمشیر به کمر بسته‌ام از قبر بیرون آمده و پای رکاب تو آقاجان سربازی کنم.

رهبر عزیزم!

لبیک به فرمان شما همان تکبیر حج است و همان لبیک به رسول خدا (ص) و همان لبیک «یا حسین (ع)» است و این را امام بزرگوار به ما یاد داد؛ چون ولایت‌فقیه همان ولایت رسول‌الله است. برایم دعا کنید و از من راضی باشید تا خدا از من راضی شود.

برادران و خواهران!

انقلاب اسلامی یک پدیده تاریخی و یک اتفاق اجتماعی نیست! این انقلاب یک انقلاب الهی و نورانی است و این انقلاب متعلق به یک قشر خاص و یک ملت فقط نیست. نه! انقلاب اسلامی موهبتی الهی است که خداوند در این دوران به بشریت و همه انسان‌های آزاد، ارزانی داشته است. انقلاب اسلامی مقدمه همان حیات طیبه‌ای است که انبیاء و رسولان و همه ادیان توحیدی به دنبال آن بوده‌اند.

ما اجازه نداریم هر کس و هر فکری را در جریان تربیتی خود قرار دهیم. باید تربیت ما در نظام ولایی قرار بگیرد تا نتیجه آن سربازی امام زمان (عج) باشد. امروز میزان و فصلالخطاب، بعد از قرآن و عترت، ولی فقیه است. 

وظیفه ما به‌عنوان مربی یا متربی این است که دائماً نظرات مربی جامعه را رصد کنیم و خود را مأمور به انجام آن بدانیم؛ حتی در مسائل بسیار جزئی.

محمدجان! 

برای خودت زندگی نکن، برای مهدی (عج) زندگی کن؛ برای مهدی (عج) درس بخوان؛ برای مهدی (عج) ورزش کن.

احمدجان!

وصیت اصلی من به تو تبعیت کامل از ولی فقیه است. سعی کن خودت را از جهات علمی، معرفتی و جسمانی آماده نصرت امام زمان (عج) کنی.»

شعری که مدام بر لبانش جاری بود: رمز تعجیل فرج نصرت مولا مهدیست/ ما برآنیم که این رمز جهانی بشود

«صحبتی با امام مهدی (ع)

در ابتدا صحبتی با سید و مولایم امام زمان (ع) دارم. ای سید و مولایم! آقاجان! از تو ممنوم به خاطر تمام محبت‌هایی که در دوران دنیا به من ارزانی داشتی و شرمنده‌ام که شاکر این همه نعمت نبودم، اما امید به رحمت و کرم این خانواده دارم و با این امید زنده‌ام.

گرچه برای تربیت شدن و سرباز تو شدن تلاشی نکرده‌ام، اما به آن امید جان می‌دهم که در آن روز موعود که ندا می‌دهند از قبرهایتان بیرون آیید و به یاری مولایتان بشتابید، من هم به اذن مولایم در حالی که شمشیر به کمر بسته‌ام، از قبر بیرون آمده و پای رکاب شما سربازی کنم. آرزوی بزرگی است، اما آرزو بر جوانان عیب نیست.

در دوران زندگی‌ام سعی کردم هیچ موضوع شخصی و دنیایی را از شما نخواهم و شما را قسم ندهم، اما الآن در حرم جدتان امام رضا (ع) شما را به مادرتان قسم می‌دهم که همه جوانان این انقلاب اسلامی و در آخر، این حقیر عاصی را برای نصرت خودتان تربیت کنید و برای سربازی خودتان به کار گیرید.

آقاجان! به من می‌گویند تو زن و بچه داری، چرا به جهاد می‌روی؟

آقاجان! مگر من برای همسر و فرزندانم چه کرده‌ام؟ هرچه بوده از لطف و عنایت شما بوده است.

آقاجان! برخی نمی‌دانند وقتی من از تو جدا شدم. آن روز باید نگران من شوند و ان‌شاءالله که آن روز را نبینند.

من، همسر و دو فرزندم خودمان را سربازانی در پادگان تو می‌دانیم. حال یکی از این سربازان، عزم مأموریت دارد و مشکلی پیش نمی‌آید؛ چون فرمانده بالای سر خانواده هست و فقط باید مواظب باشیم تا از این پادگان اخراج نشویم.

آقاجان! تو کمک‌مان کن، زندگی چقدر شیرین می‌شود. وقتی که پادگان تو شود و این زندگی همان بهشت است.

صحبتی با نائب امام زمان (ع) و ولیّ امر مسلمین

رهبر عزیزم! از آن روز که اندک شناختی به جایگاه شما پیدا کردم و روز به روز این شناخت بیشتر شد. مسئولیت هم نسبت به شما بیشتر شد. این را فهمیدم که در نظام الهی رفتار در قبال شما، همان رفتار در قبال امام زمان (ع) است و این را فهمیدم که مجوز شفاعت اهل بیت (ع) نسبت به من در رضایت شما است.

آقاجان! اگر رضایت شما نباشد، خدا و امام زمان (ع) هم از من راضی نیستند. می‌دانم که سرباز خوبی برای شما نبودم، اما سعی داشتم که هم خود و هم خانواده‌ام نسبت به اوامر شما مطیع باشند.

از آن روزی که شنیدم رضایت شما بر آن است که سوریه نباید سقوط کند. خواستم من هم سهمی برای اجرای این فرمان داشته باشم و حال که توفیق جهاد در این عرصه قسمتم شده است. خدا را شاکر هستم و از خدا می‌خواهم که در این عرصه مؤثر و مفید باشم.

رهبر عزیزم، لبیک به فرمان شما همان تکبیر حج است. همان لبیک به رسول الله (ص) و همان لبیک یا حسین (ع) است و این را امام بزرگوار به ما یاد دادند، چون ولایت فقیه همان ولایت رسول الله (ص) است. برایم دعا کنید و از من راضی باشید.

وصیتم به مسلمانان و مستضعفان

برداران و خواهران! انقلاب اسلامی یک پدیده تاریخی و یک اتفاق اجتماعی نیست. این انقلاب یک انقلاب الهی و نورانی است. این انقلاب فقط متعلق به یک قشر خاص و ملت نیست. نه؛ انقلاب اسلامی موهبتی الهی است که خدا در این دنیا به بشریت ارزانی داشته. انقلاب اسلامی مقدمه همان حیات طیبه‌ای است که انبیاء و رسولان (ع) و تمام ادیان توحیدی به دنبال آن بودند.»

انتهای پیام/ 118

نظر شما
پربیننده ها