به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، دلنوشتهای از سفر فرزندان شهدای ترور برای زیارت مزار سیدالشهدای مقاومت سردار حاج قاسم سلیمانی توسط بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور) منتشر شد.
زمستان همه جا سرد است، فرقی ندارد جنگل باشد یا کویر؛ کوهستان باشد یا دریا؛ اما این روزها کویر مرکزی ایران با وجود هوای سرد و سوزان زمستانی، حال و هوایی گرم دارد. اینروزها دیار کریمان میعادگاه دلهای گرم است. میعادگاه اندیشههای بلند.
مسیر منتهی به گلزار شهدای کرمان حال و هوای عجیبی دارد. این مسیر تداعیکننده جاده عشق است. جاده اربعین. عجیب هم نیست. سربازی که عمری را برای ارباب مجاهدت کرد، باید مسیر زیارتش شمهای از مسیر زیارت ارباب داشته باشد.
موکب و حال و هوای گرم مردم؛ موکب و گرمای یک استکان چای. اینجا زمستان نیست، اینجا بهار است. این مسیر به بهار ختم میشود. به قول آن شاعر خوش ذوق: «این زمستان بهار قاسم ماست»
این مردمان اینجا بهدنبال چه هستند؟ چه چیز میخواهند؟ مگر یک مشت خاک چه دارد؟ کاش جمادات زبان داشتند. کاش سخن میگفتند. اصلا میخواهم بدانم خاک اینجا آگاه است سه سال چه نگینی را در بر گرفته؟ خوشا به حالش که سه سال چنین میهمانی دارد. میداند چه قیمتی پیدا کرده است؟ مردی که هیچوقت در یک نقطه نمیماند و همیشه در تلاطم و جوش و خروش بود، اکنون سه سال است که در این نقطه آرمیده است. خوش به حال این خاک.
قدمها سریعتر میشود و ضربان قلب تندتر. لحظه وصال است. سنگی بر مزارش میدرخشد و عنوانی بر بالای آن جلب توجه. سرباز!
سرداری که به سربازیاش میبالید.
خوش به حال فرماندهات.
خوش به حال فرماندهای که سربازی چون تو داشت.
خوش به حال تویی که چنین فرماندهای داشتی.
خوش به حال روزگاری که تو در آن زندگی کردی.
خوش به حال مایی که در روزگار تو زندگی کردیم...
انتهای پیام/ 113