به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، «شهید» شاهد شهود عرفانی شد و نقش هرچه خوبی را در چهارفصل گیتی نمایان کرد و چشم ستارگان آسمان را روشن، ققنوس هشت جنت که هفت آسمان را مجذوب خود کرده است، همان عاشقی که در وادی مقدس عاشقی، پر پرواز گشود و فرشتگان را نوازشگر روح نابش کرد.
میخواهیم هر روز را با نامی و یادی از این ستارهها، شب کنیم و کار را با تبرک و مدد از این عارفان عاشق آغاز؛ باشد که ادای دینی باشد بر آن همه رشادت، شهامت، مجاهدت و شجاعت... برگ سبزی، تحفه درویش، تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.
وصیتنامه شهید على خویشوند
«بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند بخشنده مهربان، به نام خداى رحیم، به نام خداى کریم، به نام خداى وهاب و با سلام و درود به فرمانده کل قوا امام زمان (عج) و نایب بر حقش امام خمینى.
سخن خود را به نام کسى شروع میکنم که مرا آفرید و براى من دست و پا و عقل و اندیشه و دیگر اعضای بدن را قرار داد و قدرت داد تا با عقل خویش راه خود را دریابم.
شاید وصیت نوشتن براى جوانانى که هنوز سنى از عمرشان نگذشته بسیار سخت باشد با هزاران امید در دل و آرزوى تپش قلبشان در سینه.
وصیت نوشتن براى این است که انسان خود را براى مرگ آماده میسازد مرگ یعنى رها کردن امیدها و آرزوها و چه شیرین است این لحظهها و چه دردناک است این قصهها، همه اینها به یک طرف لحظه بعد از مرگ هم یک طرف، لحظه بعد از مرگ را به خاطر بیاور که دیگر هیچ یارایى ندارى و تنها اعمالت گواهت و شهادتت کردارت.
پس چه خوب است قبل از اینکه مرگ تو را دریابد و دیگر هیچ کارى از تو برنیاید به خویش بازگردى و خود را در ترازوى خویش بسنجى واى بر تو که تمام عمرت غرق در گناه بودى به کولهبارى که براى خودت بستهاى نظر کن و ببین چه دارى براى جواب؟
ببین کجایى و چه کار میکنى پس آن وقت که به سجده میافتى و سپاس میگزارى آنکه تو را براى چنین روزى زنده نگه داشته دیگر مرگ برایت مفهومى ندارد و مرگ را فلاح و سعادت میبینى و خود را وصل به انبیاء و ائمه.
شهادت تنها مرگی است که خودت را بالا احساس میکنى و میخواهى با خدا معامله کنى، مال دنیا را آخر باید گذاشت و رفت پس چرا آن را در راه خدا انفاق نکنیم و اگر این بدنهاى ما ساخته شده که آخر کار از بین برود پس چرا در راه خدا با شمشیر قطعه قطعه نشود؟ آرى اگر چه دنیا زیبا و دوست داشتنى است و آدم را به طرف خود میکشد، اما خانه آخرت خیلى زیباتر است.
اما براى خانواده ام چه دارم که بنویسم و چه دارم که بگویم نه فرزند خوبى بودم برایت مادرم که حق پدرى هم بر گردنم دارى و نه برادر خوبى براى شما برادران و خواهرم، با این حال همه گفتهها را خودتان میدانید.
به درستی که بهشت زیر پاى مادران است و تو از جمله آن مادرانى، مادرجان تنها خواستهام از شما این است که بعد از شهادت برایم دعا کنى و از خدا برایم طلب آمرزش نمایى شاید با دعاهاى شما خدا از گناهانم بگذرد و مرا بواسطه شما در سطح شهدا قرار دهد به خصوص که در دوران کودکى تا جوانیام رنج بسیارت دادم ولى میدانم که تو آنقدر بزرگى که از همه اینها خواهى گذشت.
از برادران و خواهرم هم تقاضاى عفو و بخشش دارم و از همه میخواهم که برایم دعا کنید مادرم از تمام دوستان و آشنایان برایم حلالیت طلب نما امید به حلالیت و گذشت شما و بخشش خدا دارم.»
منبع: فارس
انتهای پیام/ ۹۱۱