به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، اگر «لا شرقیه و لا غربیه» از لوازم ذاتی اسلام و حکومت منتسب به آن است، یعنی که با تخطی از این اصل در واقع انقلاب از ماهیت اسلامی خویش دور میشود. در جهان امروز این نخستینبار است که انقلابی بر مبنای این اصل «نه شرقی و نه غربی» واقع میشود و در تاریخ ظهور تمدن غرب، در این چند قرن، هرگز نه میتوان تمدنی را سراغ کرد که نتوانسته باشد در برابر هجوم تمدن غربی تاب بیاورد و انقلابی را که بعد از پیروزی، برای تأسیس نظام حکومتی، بر قدرتهای استکباری اتّکا نیافته باشد. چه بسا بودهاند انقلابهایی که در طول مبارزه بر تفکری نسبتاً مستقل از غرب و شرق مبتنی بودهاند، اما بعد از تأسیس نظام، چون مورچهای که در گردابهای شنی مورچه خوارها بلغزند، اسیر یکی از قدرتهای شیطانی جهان گشتهاند.
انقلاب مبتنی بر ارزش نظام تازهای میسازد
انقلابی همچون انقلاب ما، انقلاب در ارزش هاست اگر چه «ارزش» نیز از آن الفاظی است که به تبع غربزدگی ما و از طریق ترجمه کتابهای فلسفی غرب به زبان ما راه یافته است. در انقلابی اینچنین، که با اتکا به نظام فکری مستقلی وقوع یافته است، باید متوقع بود که آن تفکر مستقل در صورت یک نظام ارزشی تازه ظهور یافته و جایگزین نظام ارزشی گذشته شود و لهذا، اصل «نه غربی، نه شرقی، جمهوری اسلامی» در واقع صورت تبلور یافته همان تفکری است که انقلاب ما بر آن متکی است و، اما چرا انقلابهای دیگری که در قرون جدید وقوع یافتهاند آنچنان که باید بر استقلال خود پای فشارند و حکومتهای مستقلی مبتنی بر ارزشهای انقلابی خویش تأسیس کنند؟
اسلام، انقلابِ غیر وابسته شکل میدهد
بخشی از جواب مسلماً به این حقیقت برمیگردد که هیچ تفکری جز اسلام ناب محمدی (ص) نمیتواند به معنای کامل لفظ، مستقل و غیر وابسته باشد و مصداق لا شرقیه و لا غربیه و انقلابهایی که در دوره جدید وقوع یافتهاند، اگر چه بعضاً از نوعی ناسیونالیسم رنگ پذیرفته از دین منشا گرفتهاند، اما نه اینچنین است که بتوان آنها را به طور مطلق «انقلاب دینی» یا «انقلاب اسلامی» دانست. بخش دیگری از جواب را نیز باید در رهبری پیامبرانه حضرت امام (ره) جست و جو کرد جز در تاریخ صدور اول اسلام هرگز نظیری نداشته است.
بردگی استعمار به هوای خلاف آب شنا نکردن!
جهان امروز واحد یکپارچه و به هم پیوستهای است که در جهات خاصی نطام یافته است و لهذا، نباید توقع داشت که در آن جز برای زندگی کسانی که به غایات این نظام واحد و سازمان دهی جهانی آن تن سپردهاند، عرصه گشودهای موجود باشد. بسیاری از دشمنان ما نیز به این مقدمات برهانی متمسک میشوند برای تحصیل نتیجهای دیگر اینکه، در دنیایی اینچنین باید به نظام واحد جهانی تسلیم شد و هر تلاشی جز این، خلاف جریان آب شنا کردن است. اینها کسانی هستند که نه تنها نتایج مترتب بر این تسلیم یعنی بردگی و استثمار و وابستگی و عدم استقلال، بت پرستی و ضلالت و فساد. را پذیرفته اند، بلکه غالباً مشتاقانه به آن دل سپرده اند و در صدق این مقدمات نیز بیشتر کسانی شک میکنند که نتوانستهاند وحدت جهانی حاکم بر نظام صنعتی و تبعات فرهنگی آن را دریابند.
چپهایی که در برابر راستِ آمریکایی دوام نیاوردند
تاریخ جهان در این عصر جدید دو انقلاب بزرگ را در برابر امپرایالیسم تجربه کرده است، یکی در چین و دیگری در شوروی؛ و اگر چه ما ماهیتاً میان این سه چهره از «ملت واحد کفر» کمونیسم روسی و چینی و امپرالیسم تفاوت اساسی قایل نمیشویم، اما تأمل در سرنوشت این انقلابها میتواند محل عبرتی عظیم باشد. هیچ یک از این دو انقلاب نتوانستند اصالت و استقلال خویش را در برابر آمریکا که مظهر آن واحد جهانی و شیطان بزرگ است حفظ کنند و سرنوشت هر دو به همین جا منتهی گشته است که ما شاهد آن هستیم. برای اشاعه تفکر آمریکایی در روسیه و چین حتماً لازم نیست که به آنها اجازه افتتاح پیتزا فروشی و یا و یدئو کلوپ در میدانهای بزرگ مسکو و پکن داده شود، بلکه «تعلیمات واحد نظام جهانی آموزش» برای آنکه دانشجویان چینی را بدان جا بکشانند که خود را قربانی «دموکراسی امریکایی» کنند کافی است.
نظام فکری حاکم بر جهان نظام واحدی است که درطول چند قرن ظهور تمدن غربی تدوین یافته است و یک انقلاب جوان کجا میتواند فرصت و رخصت آن را پیدا کند که تعلیمات دانشگاهی خویش را بر مبنای معتقدات و نظام ارزشی خویش تدوین کند؟ تعلیمات دانشگاهی را به مثابه مصداق بارز این معضل عنوان کردیم و اگر نه، همین مشکل در تمامی دورهها آموزش از دبستان گرفته تا. وجود دارد.
ما در پی شکوفایی حیات فطری انسان هستیم و آنان در جست وجوی استیلای مطلق بر طبیعت
یک انقلاب جوان درست بعد از پیروزی و کسب قدرت سیاسی، به محض مواجهه با ضرورت بازسازی بعد از انقلاب، ناگزیر به سراغ اصول مدونی خواهد رفت که نظام یکپارچه جهانی در طول این قرنها به آن دست یافته است و همین تجربه امروزی ما برای اثبات این مدعا کافی است از اصطلاحات فنی تا سناریوهای تفصیلی توسعه اقتصادی، مأخوذ از تجربیات کسانی که نه در غایات ونه در روشها با ما اشتراک حقیقی ندارند و نداشته اند. ما در پی شکوفایی حیات فطری انسان هستیم و آنان در جست وجوی استیلای مطلق بر طبیعت ومکیدن منابع آن و توسعه استعمار و استثمار بوده اند.
منبع: کتاب آغازی بر یک پایان از شهید سیدمرتضی آوینی
انتهای پیام/ ۹۱۱