به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، امام خمینی (ره) به عنوان رهبر فکری و ایدئولوژی در مشی و روش زندگی بسیاری از بزرگان دهههای اخیر ایران اسلام تاثیرگذار شد.
آن زمان که ایشان در سال ۱۳۴۲ فرمودند امروز یاران ما در گهواره هستند اشاره به آیندهای داشتند که فرزندان مسلمان سرزمین ایران، با ایمان و اراده و دست در دست هم به مبارزه علیه رژیم ستمشاهی پرداختند و با رهبری و هدایتهای او مقابل ابرقدرتهای دنیا ایستادگی کردند تا حکومت اسلامی را برقرار سازند.
شخصیتهای بزرگی همچون حاج قاسم سلیمانی که پس از پیروزی انقلاب زمینه رشد و بالندگی آنان فراهم شد و در منظومه فکری امام خمینی (ره) به یکی از مبارزان بی بدیل راه او و مبارز خستگی ناپذیر مسلمان تبدیل شدند نمونهای از هزاران شخصیت برجسته داخلی و خارجی است که با شناخت درست راه امام خمینی (ره) خود در پیمودن این راه همه قدرت و همتش را به کار گرفت. او و بسیاری از شهدای انقلاب اسلامی، دفاع چراغ راه کردند.
حاج قاسم سلیمانی در بخشی از کتاب خودنوشت «از چیزی نمیترسیدم» به ماجرای اولین آشنایی خود با امام خمینی (ره) یک سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و نخستین باری که نام او را از زبان یکی از دوستانش میشنود بیان میکند: «سال ۵۶ برای اولین بار با اتوبوس به زیارت مشهد مقدس رفتم ... بعد از زیارت به دنبال باشگاه ورزشی میگشتم. چشمم به یک زورخانه در نزدیکی حرم افتاد.
حالا دیگر هم میل میگرفتم و هم کبّاده میزدم و هم بیش از هفتاد مرتبه شنا میرفتم. یک جوان خوش تیپی که آقاسیدجواد صدایش میکردند، تعارفم کرد. با یک لُنگِ ورزشی وارد گود شدم ... سیدجواد از من سوال کرد: «بچه کجایی؟» گفتم: «کرمان.» اسمم را سوال کرد. به او گفتم.... اصرار کرد هر روز عصر به باشگاه آنها بروم ... روز بعد همراه سیدجواد جوان دیگری هم آمده بود که او را حسن صدا میزدند ... سه تایی روی یکی از میزهای ورزشی نشستیم. سیدجواد سوال کرد: «تا حالا نام دکتر شریعتی را شنیده ای؟» گفتم: «نه، کیه مگه؟» سید بدون واهمه خاصی توضیح داد: «شریعتی معلّمه و چند کتاب نوشته. او ضدّ شاهه.» ... دوستش حسن به سخن آمد.
سوال کرد: «آیت ا... خمینی رو میشناسی؟» گفتم: «نه.» گفت: «تو مقلّد کی هستی؟» گفتم: «مقلّد چیه؟» و هر دو به هم نگاه کردند ... سید و دوستش توضیح مفصلی درباره مردی دادند که او را آیت ا... خمینی معرفی میکردند. بعد [سیدجواد]نگاه عمیقی به اطراف کرد و از زیر پیراهنش عکسی را درآورد.
عکس را برابر چشمانم قرار داد: عکس یک مرد روحانیِ میان سال که عینک بر چشم، مشغول مطالعه بود و زیر آن نوشته بود: «آیت ا... العظمی سید روح ا... خمینی». از من سوال کرد: «می خوای این عکس رو به تو بدم؟» به سرعت جواب دادم: «بله، میخوام.» حسن، دوست سیدجواد، گفت: «نباید این عکس رو کسی ببینه وگرنه ساواک تو رو دستگیر میکنه.» عکس را گرفتم و در زیر پیراهنم پنهان کردم. خداحافظی کردم و از آنها جدا شدم. «شریعتی و خمینی» دو نام جدیدی بود که میشنیدم.»
او در صحبتهای خود درباره امام خمینی (ره) گفته است: «امام خمینی رضوان الله که خداوند او را با انبیا و اولیا قرین رحمت کند حق بزرگی بر گردن ما و شما دارد. او کاری کرد کارستان، هیچ عالمی وهیچ مرجعی در تاریخ شیعه، دیروز و امروز، قادر نبود کاری که امام انجام داد را انجام دهند.
امام در اوج ناباوری حتی در زمان مخالفت برخی برجستگان عالم تشیع، تاسیس حکومت اسلامی را در فکر پروراند و در اولین فرصت اجرا کرد.»
انتهای پیام/ ۱۴۱