به گزارش خبرنگار دفاعپرس در شهرکرد، «خداداد علیان» یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس است که تجربیات و خاطرات قابل توجهی از سالهای دفاع مقدس دارد که میتواند در حوزه تاریخ شفاهی مورد استفاده قرار بگیرد. مشروح این گفتوگو را در میخوانید.
دفاعپرس: لطفا خودتون را معرفی کنید.
من متولد ۱۳۲۸ و دارای مدرک تحصیلی سیکل هستم، پیش از انقلاب اسلامی نیز نانوایی داشتم، در اوایل سال ۱۳۶۰ فردی به نام حاج محمد غلامیان به من گفت سپاه پاسداران به نانوا نیاز دارد و من را برای این کار معرفی کرد، در روزهای جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه جمهوری اسلامی ایران من شاهد اعزام سایرین به جبهه و یا شهادت رزمندگان اسلام بودم به همین علت تصمیم گرفتم خودم نیز به جبهههای حق علیه باطل اعزام شوم.
دفاعپرس: نحوه اعزام شما به جبهههای حق علیه باطل به چه صورت بود؟
من پس از گذراندن دوره آموزشی به همراه تعداد دیگری از رزمندگان به اهواز و پادگان جندی شاپور یا شهید بهشتی امروز اعزام شدیم، چند روزی در این پادگان حضور داشتیم و پس از آن نیز به جبهه رقابیه انتقال یافتیم البته ما با فاصله از خط مقدم و در چادر اسکان داده شدیم پس از گذشت چند روز نیز به ما ماموریت داده شد تا برای تحویل خط اعزام شویم، این ماموریت حدود دو ماه پیش از آغاز عید نوروز به ما داده شد و ما تا عید خط را نگه داشتیم.
دفاعپرس: اولین عملیات شما چه نام داشت و نقش شما در این عملیات چه بود؟
من برای اولین بار در عملیات فتحالمبین شرکت کردم، پیش از آغاز عملیات و در شبی که نیروهای عراقی تک زدند ما تقسیم شدیم، یک گروهان وظیفه انتقال مهمات برای شب آینده که زمان آغاز عملیات بود را برعهده داشت، عدهای برای شناسایی رفتند و من به همراه چند رزمنده دیگر نیز باید خط را حفظ میکردیم، ما تا صبح با نیروهای عراقی درگیری داشتیم، اما به هر نحو ممکن خط را نگه داشته و به نیروهای بعثی اجازه پیشروی ندادیم، اما صبح برای ما نیروی کمکی ارسال شد.
دفاعپرس: درخصوص شب قبل از عملیات صحبت بفرمایید.
شب بعد از آن نیز همچنان تانکهای عراقی در صحرای رقابیه مستقر شدند، اما امکان پیشروی پیدا نکردند، گروهانی که من در آن حضور داشتم نیز حدود ۴۸ ساعت فرصت استراحت پیدا نکرده بود به همین دلیل ما برای تجدید قوا به نواحی عقبتر از خط مقدم اعزام شدیم تا برای شرکت در عملیات فتحالمبین آماده شویم.
دفاعپرس: مجروحیت شما در جنگ تحمیلی به چه صورت رخ داد؟
شب عملیات زمانی که از میدان مین رد شدیم من که آرپی جی زن بودم برای هدف قرار دادن یکی از سنگرهای عراقی اقدام کردم که در همین لحطه تیری از به شانه من اصابت کرد و موجب شد دست چپ من از کار بیوفتد، عملیات حدود ساعت یک یا دو بامداد شروع شده و من پس از مجروحیت تا صبح در منطقه حضور داشتم با توجه به اینکه من توانایی راه داشتن دارم خودم را به منطقه پشت خط مقدم رساندم و از آنجا نیز به اهواز و بیمارستان شهید بقائی منتقل شدم که حدود سه تا چهار روز در این بیمارستان بستری بودم و پس از آن به منزل بازگشتم.
انتهای پیام/